تا حدود سال ۱۵۰۰ میلادی، همواره اقیانوس اطلس سدی در مقابل جستجوگران بود و آخر دنیا. در این سالها اقیانوس مزبور حكم پلی را پیدا کرد که از آنجا بتوانند گذر کرده، سفر نویی آغاز کنند. در قرون وسطی و حتی در ایام رومیها و حتی پیشتر ایرانیان باستان و بعدها مسلمانان (بنا بر تحقیقات و روایتهایی که هنوز به اثبات نرسیده است و حتی در برخی گزارش شده که از طریق اقیانوس آرام به ساحل غربی قاره جدید رسیدهاند.) و وایکینگها با کشتیها و قایقهای کوچکی در سواحل اقیانوس اطلس در قاره اروپا، بندر به بندر راه میسپردند و در نهایت خود را به آنسوی اقیانوس میرساندند. در ۱۳۱۷ دریانوردان ونیزی راه سرزمین فلاندر (شمال فرانسه و بلژیک کنونی) راگشودند، به این معنی که کشتیهای تجارتی بطور مرتب میان دریاهای آدریاتیک و شمال در رفت و آمد بودند. در قرن پانزدهم که در ساختمان کشتی پیشرفتهای زیادتری حاصل گردید و کشتیها مجهز به انواع بادبانهای متحرک بهتری گردید، با به کارگیری قطب نما این امکان فراهم شد که کشتیها از ساحل به کحلی دور شده و درمیان آبهای اقیانوس مسیر درست را طی کنند. پرتغالیها اولین ملتی بودند که از این وسیله جدید در کشتیرانی استفاده کردند. شاید علاقه آنها بیش از هر چیز به سیر و سیاحت و اکتشاف بود؛ اما شکی نیست که فکر ایجاد روابط تجاری و داد و ستد با مردم آسیا محرک اصلی بود.
قرنها بود که آسیا منبع کسب بسیاری از کالاهای پر ارزش بود که در اروپا خواستار فراوانی داشت؛ دلیل نخست تمایل اروپاییان، عدم توانایی آنها در ساخت با کیفیت کالاهای چون ابریشم و پارچههای پنبهای، فرش و قالی، جواهرات، ظروف سفالین و چینی و ادوات فولادی بود. دلیل دیگر کسب مواد خام یا اغذیه و ادویه نیمه درست شده به اروپا بود، از جمله شکر و مهمتر از همه، ادویه که مشتمل بود بر فلفل، دارچین، میخک، زنجبیل، جوزبریا و بسیاری ادویه معمولی که در آن ایام اهميت و قدرش بمراتب از اکنون بیشتر بود. ادویه در ساختن دارو و در حفظ و نگهداری گوشت به صورت قورمه و امثال آن به کار می رفت. این ادویه به گوشت تازه و سایر اغذیه مزه و طعم بهتری میداد و چون در آن ایام وسیلهای برای سرد نگه داشتن و حفظ گوشت و اغذیه موجود نبود، بدون ادویه رسیده از آسیا فاسد میشد. اروپاییها هرگز خودشان به سراغ منابع و مخازن این کالاهای مشرق زمین نرفته بودند. شرق سوئز دنیایی غریب برای اروپاییان بود که در تسلط بازرگانان مسلمان بوده و راه شرق را بر آنان سد کرده بودند. مسلمانان امتعة چین و هند و ادویه هند شرقی را با کاروانهای شتر و با کشتی از خلیج فارس یا دریای سرخ حمل کرده و به بازارهای مدیترانه شرقی میرساندند. بازرگانان شرق و غرب در بازارهای اسکندریه، بیروت، قسطنطنیه یکدیگر را ملاقات میکردند و به داد و ستد میپرداختند.
پرتغالیها در خاور زمین
از سال 1416میلادی رویای پرنس هنری پرتقالی (معروف به دریانورد) دور زدن دماغه امیدنیک برای یافتن مسیر تمام آبهای تجاری از پرتقال به هندوستان بود. هر چند رویای او در طول حیاتش کاملا برآورده نشد. جستجوی مسیر جنوبیترین انتهای قاره آفریقا تا سال 1488 انجام نشده بود و زمانی که بارتولئومو دیاز (Bartolomeu dias) دماغه امیدنیک را دور زد نشان داد که با دور زدن آفریقا رسیدن به هندوستان عملی شدنی است. در ۱۴۹۸ دریانورد پرتغالی، واسکوداگاما پس از دور زدن جنوبی ترین نقطه آفریقا یعنی دماغهی امیدنیک ناگاه خود را در دل دنیای غریب بازرگانان مسلمان یافت. وی در ساحل مالابار (ساحل جنوب غربی هندوستان) قدم به خشکی نهاد و در آنجا پیروان ادیان مختلف و اختلاطی از مردمان گوناگون را دید که به داد و ستد مشغول بودند. این مردمان لااقل درباره اروپا همان قدر علم و اطلاع داشتند که اروپاییها از هند باخبر بودند (یک نفر یهودی قادر بود مترجم واسکوداگاما شود) و واقف بودند به اینکه آمدن این پرتغالی ترتیبات و روابط و انحصاری را که سالیان سال برای بازرگانی معین و مسجل ساخته بودند بر هم خواهد زد. داگاما که از رقابت و حسادت مردم محل استفاده کرده بود توانست کشتیهای خود را از آن کالاهای گرانبها پر نماید اما در سفر دوم خویش در ۱۵۰۲میلادی آمادهتر گردیده بود به این معنی که با ۲۱ فروند کشتی جنگی همراه خویش آورده بود. این بار جنگ خونینی میان پرتغالیها و بازرگانان مسلمان درگرفت که در آن مصریها، ترکها و حتی ونیزیها به روشهای مختلف به مسلمانان کمک میرساندند، زیرا تمامی آنها علاقهمند بودند که شیوه تجارتی قدیم محفوظ بماند. پرتغالیها که مثل اسپانیاییها مدتها در وطن خود بر عليه اعراب مغربی (اندلس) جنگیده بودند، اکنون در مقابل رقبایی خاص در ساحل جنوب غربی هندوستان که در پایان این سفر شجاعانه با آنها روبه رو گردیده بودند از ارتکاب فجیع ترین اعمال و جنایات ابایی نداشتند. شهرها خراب گردید، کشتیها را در بندرها در آتش سوختند، اسرا را تکه تکه کردند، دستها، دماغها و گوشهای آنها را بریده به عنوان هدیه در دست آنها قرار میدادند و آنها را پس میفرستادند. برهمنی را که به این طرز ناقص الأعضاء ساخته بودند به حال خویش رها کردند تا مایه عبرت هموطنانش شود. متأسفانه به این طرز بود که هندوستان با غربیان آشنا گردید.
در سالیان بعد پرتغالی ها به زعامت اولین حاکم خویش آلبوکرک نخستین دژها و قرارگاههای خود را در محل گوا (Goa) در ساحل مالابار، در عدن نزدیکی دهانه دریای سرخ، در هرمز نزدیکی ورودی خلیج فارس، و در آفریقای شرقی بنا نمودند.
در سال ۱۵۰۹ پرتغالی ها به تنگه مالاکا بین سنگاپور، مالزی و اندونزی امروزی راه یافتند و پس از قرنهای از استیلا دریانوردان ایرانی و عرب بر این تنگه بر آن مسلط شدند و پس از آن به سمت شمال متوجه چین گردیدند، از سمت مشرق به طرف آمبونیا (Ambonia) مرکز جزایر ادویه رفتند که درست در مغرب گینه جدید قرار داشت.
به این ترتیب یک امپراتوری تشکیل گردید، اولین امپراتوری مستعمراتی اروپا که اساس آن بازرگانی بود و به واسطه برتری اسلحه آتشین و نیروی دریایی پشتیبانی میشد و گاهی نیز جنگ و چپاول جانشین بازرگانی و دادوستد میگردید. آلبوکرک در ۱۵۱۵ مرد ۔ درحالی که هنوز اميالی بزرگ و هوسهایی عظیم در سر میپروراند؛ خیال داشت مسیر رود نیل را عوض کند و تجارت مصر را بشکند، خیال داشت مکه را تسخیر کند و آن را با بیت المقدس معاوضه نماید. باید این نکته را هم گفت که دیری نگذشت که ژزوئیت های بی باک به رهبری فرانسیس خاویر قدیس ( St . Francis Xavier) به این قسمت جهان رو آوردند و تا سال ۱۵۵۰ رهبر ژزوئيتها هزاران نفر را در هندوستان و اندونزی و حتی ژاپن غسل تعمید داده بود.
با گشایش راه جدید بازرگانی قیمت کالاهای مشرق زمین در اروپا کاهش یافت، زیرا انتقال کالا از طریق قدیمی مستلزم اشکالات فراوان بود، یعنی مرتب مجبور بودند که بار را از کشتی خالی کنند تا از راه خشکی حرکت داده شود و همین نقل و انتقال از دریا به خشکی و بالعکس و گذر کردن از خاک بسیاری از سرزمینها و حکومتها و دست به دست گشتن کالاها قیمت را بالا میبرد. در سال ۱۵۰۴ ادویه را میشد در لیسبون (پایتخت پرتقال) به خمس قیمتی که در ونیز به فروش میرفت خریداری کرد. ونیزیها (که از فرط لاعلاجی حتی صحبت از حفر کانالی در سوئز میکردند) در اثر تجارت پرتقالیها با آسیا به شدت با رکود مواجه گردیدند و داد و ستد آنها منحصر به کالاهای خود خاور نزدیک شد. اما برای پرتغالی ها این بی سابقه بود، زیرا هرگز موفق نشده بودند که چنین انحصار تجارتی را در یک چنین مدت کوتاهی به چنگ آورند. افت قيمتها بر میزان تقاضا و مصرف اروپاییان بسیار افزود. از آغاز ۱۵۰۴ یعنی فقط پنج سال بعد از بازگشت اول واسکوداگاما، مرتب همه ساله قریب به دوازده فروند کشتی از لیسبون عازم مشرق زمین میگردید.