مجبره :
مجبره، از قدیمترین کسانی که به نشر این عقیده در میان مسلمین پرداخت مردی بنام جهم بن صفوان از موالی خراسان بود که مدتی در کوفه بسر میبرد و بعد کاتب حارث بن سریج شد که در خراسان بر نصر بن سیار عامل بنی امیه خروج کرد و منهزم گردید و جهم نیز مقید و مقتول شد (127 هجری) و پیروان او را جهمیه گویند. اینان معتقد بودند که انسان در همهی اعمال خود مجبور ست و خداوند اعمال او را همچنان مقدر کرد که برگ را میریزد و آب را جاری میکند. هر فعل و عملی مخلوق باری تعالی است و انتساب اعمال به مخلوق از راه مجاز است. جهم علاوه بر بحث در موضوع جبر، مسائل مهم دیگری را از قبیل نفی صفات و حدوث کلام الله و انکار رؤیت و دائم نبودن جنت و دوزخ (به سبب تناهی حرکت و موجودات) نیز مورد تحقیق قرار داد. و به سبب عقیده او بتأویل آیات قرآن مخالفت سختی از طرف علماء امت با پیروان او شروع شد.
به طور خلاصه درباره مجبور یا مختار بودن انسانها در میان متکلمان مسلمان سه نظریه وجود دارد؛ برخی به جبر گراییده و برخی به تفویض متمایل شده و دسته سوم نظریه «امر بین الأمرین» را اختیار کردهاند. مجبّره، وصف برای عموم فرقه هایی است که بندگان را فاعل مختار ندانسته و افعال را از بندگان نفی میکنند، مانند: حهمیه، نجاریه، کُلابیه، اهل حدیث و اشاعره.
هر یک از قائلان به جبر و تفویض و امر بین الامرین برای اثبات نظر خود به آیاتی از قرآن تمسک کرده، و در مقابل، آیه یا آیاتی در ردّ نظر یا نظریههای مقابل ذکر کردهاند. آیاتی که مخالفان نظریه جبر، در ردّ بر این نظر اقامه کردهاند به آیات ردّ مجبّره موسوماند. یکی از این آیات، آیه 99 سوره شعراء است: «وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ»؛ «و جز تباهكاران ما را گمراه نكردند».
شمار آیات قرآنی که مورد توجه جبرگرایان قرار گرفت، به۲۰۰ میرسد، و به طور کلی بر این موارد تأکید میکنند: اراده و مشیت الهی(آل عمران/ آیه۱۷۶- بقره/ آیه۲۵۳) نفی هدایت کافران(توبه/ آیه۳۷ - مائده/ آیه51) اثبات گمراهی کافران و فاسقان (بقره/ آیه۲۶ - نساء/ آیه۸۸) تقلب و سخت گرداندن قلوب آنان (نساء/ آیه۱۵۵ - مائده/ آیه۱۳) نیز اغواء و اغراء کفار از سوی خدا (مائده/ آیه۱4 - مائده/آیه۱۶).
آیاتی هم مؤید مشخص بودن مشیت و اجل انسانها نزد باری تعالی است (انعام/آیه۵۹ - توبه/ آیه۵۱) در آیاتی اشاره شده که بدون اذن الهی هیچ کاری بر نمیآید(یونس/ آیه۲۰۸ - تغابن/ آیه۱۱) همچنین الله خالق همه چیز است و مخلوقات در امکان خلق با او شریک نیستند( آل عمران/ آیه۱۲۸ - انعام/ آیه۱۰۱ - فرقان/ آیه۲) آیات دیگری بر قدر الهی تأکید دارد (رعد/ آیه۸ - احزاب/ آیه۳۸).
و آیه 96 سوره صافات: «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ »؛ «با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمىسازيد آفريده است»، از آیاتی است که مورد استناد مخالفان مجبّره قرار میگیرد.
فخر رازی میگوید جمهور اشاعره این آیه را دلیل بر اعتقاد خود (قول به جبر) دانستهاند و اینکه افعال بندگان، مخلوق خداوند است زیرا دانشمندان علم نحو اتفاق نظر دارند که لفظ «ما» و آنچه بعد از آن میآید در تقدیر مصدر است، بر این اساس معنای آیه این است که خداوند، هم شما و هم اعمالتان را آفریده است. اما پس از آن اشکالات متعددی بر این استدلال ذکر کرده و به قوت اشکالات اعتراف کرده و دلالت آیه بر ادعای اشاعره را نمیپذیرد. از جمله این اشکالات آن است که در آیه قبل (آیه 95 سوره صافات ) میفرماید: « قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ»؛ « [ابراهيم] گفت آيا آنچه را مىتراشيد مىپرستيد» در این آیه عبادت و تراشیدن را به خود بندگان نسبت داده، و اگر فعل خدا بود نبایستی به بندگان نسبت داده میشد. از طرف دیگر خداوند آنها را بر عبادت بتان توبیخ میکند، در حالی که اگر آنها فاعل افعال خود نبودند توبیخ آنها صحیح نبود. پس این آیه نه تنها، مؤیّد قول مجبره نیست بلکه علیه آنها است.
سیدمرتضی گفته است: پیش از همه یوسف بن خالد سمتی (۱۸۹ق/۸۰۵ م) نظریۀ استطاعت همراه با فعل را مطرح کرد و پس از وی حسین بن محمد بن عبد الله نجار رازی (۲۲۰ق/۸۳۵ م) این نظریه را پذیرفت. از اینرو، نجاریه یا به گفتۀ اشعری، حسینیه (علی اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۸۳) یکی از فرقههای ثابت جبریه شد.
اشاعره نیز در مسئلۀ استطاعت نظری همچون نجاریه داشتند. چه بسا همین ویژگیِ اشاعره بود که شهرستانی را برآن داشت تا جبریه را به دو دستۀ جبریۀ خالص و متوسط تقسیم کند و اشاعره را جبریۀ متوسط بداند (محمد شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۸۵-۸۶).
زمینه گرایش به جبر
گرایش به جبر در میان مسلمانان را نباید از مسائلی دانست که صرفاً برپایۀ آموزۀ قرآنی پیریزی شده است، در قرآن همچنانکه آیات مربوط به جبر وجود دارد، آیاتی هم بر اختیار انسان تأکید دارند. عوامل دیگری همچون نفوذ فرهنگ و ادیان ایرانی و تأثیر اعتقادات بازمانده از اعراب جاهلی را زمینۀ گرایش به جبر دانستهاند علاوه بر این افرادی همچون احمد بن حنبل اعتقاد به اختیار انسان در افعال را برگرفته از مسیحیت دانستهاند.
اتهام معبد جهنی و جبریه
معبد جهنی که به داشتن اختیار در افعال انسانی و نفی قدر عقیده داشت، متهم بود که عقاید خود را از مسیحیان فرا گرفته است. (احمد بن حنبل، العلل، ج۱، ص۵۰۰ ).
جبریه از سوی معتزله و بعدها از سوی متکلمان امامی به سختی مورد انتقاد قرار گرفتند قاضی عبد الجبار ، مجبره را با مجوس مقایسه میکند (احمد مانکدیم،( تعلیق)شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸). شیخ مفید متکلم امامی ، مجبره را به دلیل اعتقاداتشان تکفیر کرد. (محمد مفید، المسائل السرویة، ج۱، ص۶۹ ) ابوالصلاح حلبی پرداخت صدقات به مجبره را جایز نمیدانست. (تقی ابوالصلاح حلبی، الکافی، ج۱، ص۳۲۶ ).
ظهور این فرقه و بحثهای فرق دیگر در موضوع کفر و ایمان که مقارن همین ایام در گرفته بود سبب ظهور فرقه معتزله گشت.