مکاتب اقتصادی - بخش نخست: از یونان باستان تا اواخر قرون وسطی

بازدید: ۱۵۶۱ | تاریخ: 1402/03/02 | نگارنده: جوزف لاژوژی - مترجم: جهانگیر افکاری - ویرایش : انجمن خرد

افلاطون و ارسطو در این دوران نیز آرمان شهرهای مبتنی بر نخبه‌گرایی (آریستوکراسی) را مطرح ‌ می‌کنند

مشاهده آلبوم تصاویر
اقتصاد در یونان باستان

الف) فیلسوفان باستان - نخبه‌گرایی


درخود یونان هم با وجود توسعه‌ی  اقتصاد مبادله‌ای معین، در سده‌های چهارم و سوم قبل از‌ میلاد، باز فعالیت اقتصادی محدود است و اقتصاددان متخصصی وجود ندارد، استادان خرد و فیلسوفان فقط به سیاست‌ می‌پرداختند و امور‌‌ اقتصادی که در آن زمان از چنان اهمیتی برخوردار‌‌ نبود، تا در زندگی مردم و سازمان دولت اثر داشته باشد. از این رو فیلسوفان از زاویه اخلاق و به صورت مصلحان اجتماعی درباره مسائل‌‌ خاصی بحث می‌کردند و در نتیجه يك آيين اقتصادی سیستماتيك نبود مطرح‌ نمی‌شود.

افلاطون و ارسطو در این دوران نیز آرمان شهرهای مبتنی بر نخبه‌گرایی (آریستوکراسی) را مطرح ‌ می‌کنند که  تقسیم کار، بنیان اجتماعی وابسته به طبقه است و زحمتکشان دستی که به طور قهری به بردگی کشیده شده‌اند وظیفه انجام کارهای پَست را عهده دارند و وظایف مدیریت و دفاع از آرمانشهر بر عهده صاحبان جاه و مقام، و جنگاوران است که هرگز نباید وقتشان صرف امور دیگر شود.

مالکیت خصوصی از همین رو مورد بیمهری افلاطون بود. وی خواستار لغو آن بود تا افراد برای نفع عمومی بکوشند نه منفعت شخصی افلاطون اشتراکی بودن اموال و زنان را صلاح‌ می‌دانست.
بر همین پایه است که کسانی  وی را اولین شارح کمونیسم قلمداد می‌کنند در حالیکه با توجه به تعریف حکومت نخبگان، می‌توان او را شارح کمونیسم برگزیدگان خواند‌. برای افلاطون، تنها اندیشمندان و جنگجویان شهروند محسوب می‌شوند و از سر تحقیر با مالکیت خصوصی طبقه زحمتکشان‌‌ که لیاقت رسیدن به شعور لازم برای از خود گذشتگی را ندارند موافقت دارد.
فیلسوفان بدون هیچ کنترل و حد و مرزی‌ مداخله دولت را می‌پذیرفتند آنها یکسره حقوق فردی را با رضای دل فدای جمع‌ می‌کردند ایشان برای تثبیت جمعیت، در سطح مقبول خود تردیدی به خود راه نمی‌دادند که به طور اجباری افراد نفی بلد‌‌ شوند و حتی بچه کشی و سقط جنین جزیی از مقررات باشد تا بتوان سطح جمعیت را به‌ میزان بهینه‌ای نگاه داشت. در کنار این‌‌ مؤلفان، گزنوفون (Xenophon)، در کتابی با عنوان نوید بخش «اقتصاد»، همین قدر به اندرزهایی عملی برای اجرای امور خصوصی بسنده‌ می‌کند و اریستوفان(Aristophan) در کتاب «وزغها»، درباره یکی از قانونهای بسیار مشهور اقتصاد سیاسی، که بعدها به قانون «گرشام» شهرت یافت، طرح مهمی ارائه داد بدین شرح که «در يك كشور، هرگاه دو پول جریان داشته باشد، پول بد، پول خوب را از گردش خارج‌ می‌کند.
 این اشارات اقتصادی پس از اینکه روم جای قدرت یونان را گرفت از این هم ضعیفتر‌ می‌گردد در این تمدن هم تنها چند اظهار نظر جالب که به مسائل کشاورزی‌ می‌ پرداخته‌اند دیده شده است؛ مانند کاتن آنسین(Caton l'Ancien)، وارون(Vrron)  و کلومل(Columell) که اندرزهای عملی برای سود شخصی داده‌اند.

دو رویداد اقتصادی مهم در روم یکی واگذاری زمین یا اِقطاع به شهروندان رومی بصورت دایمی بود و دیگری نیز به رسمیت شناختن حق آزادی قرارداد بود.

مسیرهای تجاری در خاورمیانه و حوزه مدیترانه در ابتدای هزاره دوم میلادی

الاهيون قرون وسطی -  آیین عدالت تبدیلی


پس از حدود هزار سال از تسلط روم در سالهای آغازین هزاره دوم میلادی پس از جنگ ملازگرد بین سپاهیان آلپ ارسلان سلجوقی و بیزانس در آناتولی و آغاز جنگهای صلیبی به بهانه به خطر افتادن سرزمینهای مقدس مسیجیان سپس توسعه صناعت پیشه وری و نمایشگاه‌های شامپانی که راه‌های تجارتی جدید را از شمال اروپا به سواحل مدیترانه باز کرد، که طلیعه‌ای برای اقتصاد بازار شدند.
متفکران اقتصادی این دوره متولیان کلیسا بودند  بخصوص توماس آکویناس (Thomas Aquinas) و نیکول اورسم (Nicole Oresme) . که اندیشه‌های اقتصادی آنان تابع يك اصل اساسی‌‌ عدالت در معامله بود یعنی آن که جنسی‌ می‌دهد باید برابرش چیزی دریافت کند و کسی که چیزی دریافت‌ می‌کند باید برابرش را بپردازد.


* بهای عادلانه:

عدالت تبدیلی حکم‌ می‌کند که کالاها به بهای درست به فروش برسند خواه از روی زحمتی که تولید کننده برایشان کشیده خواه از روی قیمت گذاری رایج.


* مزد عادلانه:

کارگری که کارش را در اختیار‌ می‌ گذارد باید مبلغی دریافت دارد که با آن بتواند هم خود و هم خانواده‌اش را بگرداند و آبرومندانه زندگی کند شرایط کار هم باید انسانی باشد چرا که انجام دهنده کار يك نفر انسان است نه يك ابزار يا يك حيوان بارکش.


*ربا :

متشرعان در قرون وسطی آن را بشدت محکوم‌ می‌کنند زیرا که سرانجام سبب‌ می‌شود که وام دهنده مبلغی بیش از آنچه داده پس بگیرد. ولی هرچه توسعه فعالیت اقتصادی به سرمایه‌های بیشتر و مهمتر نیاز پیدا‌ می‌ کند، خود الاهيون هم درصدد یافتن برهان‌هایی بر‌ می‌آیند تا منفعت را توجیه نمایند.


* مالکیت خصوصی:

این نوع مالکیت به رسمیت شناخته می‌شود ولی مطلق نیست سرمایه‌های روی زمین برای بهره مندی همگی نوع بشر خلق شده است نه دسته‌ای، دلیلی ندارد که تنها به دلایل مصلحت اندیشی بشر از حقی که بر همه چیز دارد، محروم شود، مالکیت خصوصی بهترین مشوق کار است. ولی این مالکیت نباید خصلت خودخواهانه پیدا کند مالك تنها دارای حقوق نیست، وظایفی هم دارد مداخله دولت طبیعی و مفید است بيشك شخص انسان در اینجا، تابع دولت شمرده نمیشود منتها قدرت عمومی باید قیمتها را معین و ربا را ممنوع کند و جامعه را سامان دهد؛ به این ترتیب که به هر کس جایی دهد فراخور آنچه حقوق و تکالیفش متقابلاً ایجاب‌ می‌‌کند.

منبع:
مکاتب اقتصادی یونان باستان قرون وسطی حذف فیلتر

مطالب مشابه پیشنهادی