کورش با اینکه نام عیلامی داشت خود از نژاد پارسیان بود. پدرش کمبوجیه (کامبیز) با ماندانا دختر اژیدهاک پادشاه ماد ازدواج کرده بود. این در زمانی است که هنوز کشوری به نام ایران تأسیس نشده است. از زمانی که پارسیان به پارسومش رفته بودند سه تن از پادشاهان هخامنشی، یکی بعد از دیگری بر تخت سلطنت انزان که بعدها ایران نامیده شد، نشسته بودند. بر یک لوحه استوانه شکل پخته از گل رس که در بابل بدست آمده است کورش پسر کمبوجیه و زنی از طایفه ماد.
هارپاگ که مقدر بود نقش مهمی در زندگی کورش بازی کند فراموش نکرده بود که آژی دهاک، برای تنبیه وی به جزای نافرمانی از دستورش مبنی بر کشتن کورش در همان روزهای نخستین پس از به دنیا آمدنش، فرمان داده بود تا پسر او را بکشند. حتی در این مورد، هرودوت تفصیلات بیشتری که بسیار حزن انگیز است نقل میکند و میگوید که پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و «در دیگ بزرگی پختند»، و آشپز باشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه به سر سفره آوردند؛ و بدیهی است که شاه هارپاگ را نیز به آن مهمانی دعوت کرد. پس از صرف غذا که با باده خواری مفصلی همراه بود، شاه از هارپاگ پرسید که آیا غذا به مذاقش خوش آمده و با اشتهای تمام از آن خورده است؟ و هارپاگ پاسخ داد که در کاخ او هرگز مهمانی چنین شاهانه و غذاهای به آن خوبی و لذیذی سابقه نداشته است. آنگاه پادشاه ماد برای مهمان حیرت زده یا خویش فاش کرد که آن غذای لذیذ گوشت پسر خودش بوده است.
هارپاگ با حفظ ظاهر آرام و موئدبانه، باصبر و متانت هوس انتقام کینه توزانه در دل پخت و چون در این خیال نبود که شخصاً با شاه درافتد، زیرا میدانست که او بی محاکمه به حیاتش خاتمه خواهد داد. شرط احتیاط را در آن دانست که این کار را به امان وارادهی خدایان واگذارد، او که بر اثر یک پیش بینی غیر عادی و عجیب ناشی از تعبیر خواب فرمان یافته بود کورش را درگهواره اش به قتل برساند. بطوری که بعداً خواهیم دید تبدیل به عامل حیرت انگیز اقبال کامیابی قربانی نجات یافته خویش گردید به انتظار بدست آوردن فرصت مناسب خشم خود را در زیر ظاهر خوشرویی و لبخند فرو می خورد، با لجاج تمام میکوشید لطف و عنایت آژی دهاک را نسبت به خود جلب کند و در تقدیم هدیههای سنتی به شاه کوتاهی نمیکرد. وقتی فرصت مناسب را بدست آورد با زدن ضربه کاری به شاه کینه خود را فرو نشاند.
کورش که بارها دلیل و برهان شایستگی خود را برای فرمانروایی و استعدادهای ذاتی خود را برای پرداختن به امور سیاسی نشان داده بود.
آژی دهاک بیش از بیش وجهه خود را از دست داده بود و کار بجایی رسیده بود که فداکار ترین خدمتگزارانش نیز بخود جرأت میدادند و بر بی کفایتی در اداره کشور خرده بگیرند. شاید هم هارپاگ مدت زیادی برای روشن کردن ایشان زحمت کشیده بود تا توانسته بود همراهانی فهمیده و با هوش از میان آنان برای خود دست و پا کند با تبلیغ زیاد است و پنهانی کورش را در رأس مخالفان قراردهد و آژی دهاک پادشاه مادی و شهوتران و نالایق اکباتان را از تخت سلطنت به زیر به کشد.