انقلاب کشاورزی در انگلیس
معنای انقلاب مجلل انگلیسی در 16۸۸ که تفوق پارلمان را بر شخص سلطان محرز ساخت از لحاظ اقتصادی تفوق طبقات متمولین محتشمترمملکت بود. در میان این جمع، ملاکین مسلماً مهمتر از سایرین بودند گو اینکه بازرگانان بزرگ لندن را از زمره متفقین خود بحساب میآوردند. از 1688 تا 1832 یعنی مدت یک قرن و نیم دولت انگلیس بطور کلی دردست این ملاکین بود که آنها را «جنتلمن های انگلیسی» Gentlemen of England و حکومت آنها را «حکومت دهاقین» «squirearchy» the نام دادهاند. نتیجه آن بود که وضع کشاورزی از بیخ و بن دگرگونه شد، انقلاب کشاورزی رخ داد که بدون آن انقلاب صنعتى نمیتوانست پدید آید.
بسیاری از ملاکین که در صدد افزودن برای عوائد خود بودند، شروع به تجربیاتی با بهبود طرق کاشت و گله داری نمودند. استفاده بیشتری از کود کردند، (بطور کلی کود حیوانی بکار میرفت) ابزار جدیدی بکار انداختند (مانند متهای که زمین را برای بذر سوراخ میکرد و یا خیشی که به اسب میبستند.) شروع بکاشت محصولات جدیدی کردند از قبیل شلغم، سیستم علمیتری برای آیش زمين اتخاذ نمودند و به پرورش گوسفندهای بزرگتر و رمۀ پروارترى مشغول شدند. مالکي که درصدد بہبود کشاورزی و دامپرورى خود بمنظور آنکه این تغییرات باکامیابی تمام انجام دهد مجبور بود اراضی خود تسلط کامل داشته باشد . سیستم قدیمی مزارع بدون حفاظ که در دهکدهها وجود داشت، چراگاههای عام و طرق نيمه اشتراکی کشت در نظر این قبیلی ملاکین سدی در مقابل پیشرفت محسوب میشد. بهبود کشاورزی نیز مستلزم بکار انداختن سرمایه بود و طبیعی است مادام که زمین را عدۀ زیادی مستمند و خرده زارعين پابند معرفی کشت میکردند. چنین امری غیرممکن بود.
حقوقی که بموجب آن از قدیم الایام مردم دهکده از چراگاهها و اراضی عام استفاده میکردند. بخشی از عرف مملکت بود. فقط قانون مصوب پارلمان میتوانست این حقوق را جرح و تعدیل یا ملغی نماید.
پارلمان در اختیار ملاکین بزرگ بود، بهمین جهت هم صدها «قوانین حدود» بتصویب رسانیدند و مقرر داشتند که اراضی عمومی و مزارع قدیمی و مزارع باز و بلامانع و حصار، هرکدام با نرده یا دیوار و یا پرچین محدود و محصور گردد. با این نحو اراضی تحت رژیم بسیار سختی از مالکیت انفرادی و ادارۀ خصوصی افراد درآمد. در نتیجه خرده مالکین املاک و اموال خود را فروختند و یا به نحوی سرشان بیکلاه ماند، زیرا که ملاکین بزرگتر چون هر کدام در محلۀ خویش، امین صلح بودند از نفوذ محلی فراوانی داشتند ومحروم کردن خرده مالکین از اراضی کار آسانی بود. در انگلستان مالکیت زمین بیش از هر جای دیگری در اروپای مرکزی یا غربی در دست طبقه نسبت کوچکی از ملاکین ثروتمند متمرکز گردید که این طبقه اراضی را به قطعات بزرگ تقسیم و به طبقه کوچکی از ملاکین کلان واگذار میکردند. این جریان گرچه در طول قرن هجدهم ادامه داشت در اثناء جنگهای ناپلئونی باوج کمال رسید.
یکی از نتایجی که عائد گردید. آن بود که میزان تولید اراضی و کارگر مزرعه بحد زیادی افزایش یافت. از رمۀ پروارتر گوشت بیشتری بدست آمد و هرقدر در امر کشت سعی بیشتری شد غلات زیادتری عائد گردید. بر مقدار خواربار انگلستان افزوده شد و حال آن که بعدۀ قلیلتری از نفوس مملکت برای تولید آن مقدار خواربار نیاز بود. باین نحوه عدۀ زیادی کارگر برای اشتغال بسایر حرف آزاد گردیدند. از لحاظ اجتماعی نتائج این امر رقابت انگیز بود. آلیور گولداسمیث goldsmith Oliver شاعر و نویسندۀ انگلیسی در قطعه شعر خویش تحت عنوان دهکده متروک the Deserted Village به این موضوع توجه کرده است:
«مملکت رو به فساد میرود. وطعمة بلایایی عاجلی است،
جائی است که ثروت انباشته میشود و مردم بفساد میگرایند،
امرا و مالکین روزبه میشوند، لیکن دهقانان شجاع که افتخار سرزمین خود هستند
همین که نابود گردیدند بازیافتنی نیستند.»
یومنها yeomen یا خرده مالکین که شاعر آنها را «دهقانان شجاع» لقب داده بود بعنوان طبقهای از طبقات اجتماعی از بین رفتند. اکثریت مردم روستائی انگلیسی کارگران مزد بگیر یا عملههای مزدوری از برای زارعین و مالکین گردیدند. و یا در کلبههای خویش برای بازرگانان شهرها به نخریسی پارچه بافی مشغول شدند. مدتها پیش از آنکه کارخانه و ماشین بوجود آید مرد و زن کارگر انگلیسی محتاج دستمزد روزانهای بود که بدست میآورد. کارگران انگلیسی متحرک گردیدند، یعنی هرجا کار بهتر و دستمزد بهتر بود به آنجا نقل مکان میکردند. و چون برای تهیه خواربار به عدۀ کمتری نیاز بود جمع زیادی از نیروی کار همیشه آماده به فعالیت بود. چنین شرایطی در کمتر کشوری در آن زمان دیده میشود الا در انگلستان در قاره اروپا طرق کشاورزی کمتر تولید میکرد و کارگران روستایی بیشتر به زمین متکی بودند خواه این امر بواسطۀ سیستم سرواژ اروپای شرقی بود، یا بواسطه تمللک زمین یا اجاره هائی پابرجا، آنچنان که در فرانسه آن زمان مرسوم بود.
منبع: تاریخ جهان نو، رابرت روزول پالمر، امیرکبیر،1349 ، ص 4-7