عنوانِ این کتاب در حقیقت نامهی تنسر به گُشنسب است. تنسر که نامِ درستترِ او «توسر» است بنابر نوشتهی کتابِ سوم و چهارمِ دینکرد«هیربدان هیربد»، بزرگروحانیِ عصرِ ساسانی و مشاورِ اردشیر و پنج پادشاهِ دیگر بود. «گشنسب» (یا ماهگشنسب) هم فرمانروای طبرستان، رویان، گیلان و نواحیِ مجاور بود. موضوعِ نامهها، مواردِ مختلفِ اقداماتِ اردشیر و نگاهِ انتقادیِ گشنسب به این اقدامات و پرسیدنِ دلایلِ آن است. اصلِ این متن را ابن مقفع از پهلوی به عربی ترجمه کرده است که هم متنِ پهلوی و هم عربیِ آن بعدها از میان رفته است. تا قرنِ هفتمِ هجریِ قمری/سیزدهمِ میلادی، متنِ عربیِ آن موجود بوده، زیرا ابن اسفندیار به هنگامِ نوشتنِ کتابِ تاریخِ طبرستان، متنِ نامه را به فارسی ترجمه کرده و در کتابِ خود گنجانده است.(۱)
بعد از کتابِ سوم و چهارمِ دینکرد، به ترتیب متونِ قدیمیِ دیگری از تنسر یاد کردهاند که از آن جمله مسعودی در مروج الذهب(۲) (تألیف ۳۳۲ ه.ق) و سپس در التنبیه و الاشراف(۳) (تألیف ۳۴۵ ه.ق) از او نام میبرد. ابن مسکویه هم در تجارب الامم و بیرونی در تحقیق ماللهند (تألیف ۴۲۲ ه.ق) از تنسر یاد کردهاند. زمانِ تألیفِ این اثر را عصرِ اردشیر دانستهاند، اما دو تن از دانشمندان، یعنی کریستنسن و مارکورات به دلیلِ دو اشارهی جغرافیایی یکی «تعیینِ حدود و ثغورِ ناحیهی اللّان» و دیگر به دلیلِ اشاره به نامِ «قابوس، شاهِ کرمان» (ملقب به کرمانشاه)، که هر دو واقعه در زمانِ خسرو اول بوده است، زمانِ نگارشِ این اثر را عصرِ انوشیروان و حدودِ سالهای ۵۵۷ تا ۵۷۰ میلادی دانستهاند.(۴)
نامهی تنسر، به ترجمهی فارسیِ ابن اسفندیار، شاملِ یک دیباچه (از ابن مقفع) و متنِ اصلیِ نامهها در ۱۷ بند است.(ص ۳۴۸_۳۴۷)
پینوشت :
۱.بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار از متنِ عربیِ ابن مقفع استفاده کرده که او نیز از متنِ پهلوی به روایتِ بهرام پسرِ خورزاد استفاده کرده است که هویتش معلوم نیست.
۲. مسعودی.علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر ، ج ۱، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، ص ۲۴۲(در اینجا از تنسر بهصورتِ«بیشر»یاد کرده است).
۳. مسعودی.علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، تهران، ۱۳۶۵، ص ۹۲ که از او بهصورتِ«تنسر»و فرمانروای طبرستان را بهصورتِ«ماجشنس»یاد کرده است.
۴. نامهی تنسر به تصحیح مجتبی مینوی، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۴، ص ۱۸. علاوه بر آن رجوع کنید به تاریخ ایران(کمبریج)، ج ۳/۲، ترجمهی حسن انوشه، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۷، ص ۸۲.
منبع: https://telegram.me/atorabanorg
ساسانیان
طبرستان
هیربد
حذف فیلتر