غسانیها که بنابر معروف (روایاتِ عرب) از مهاجرینِ عربستانِ جنوبی بودهاند ولی بر حسبِ کتیبههای لحیانی از عربِ شمال بودهاند از قرنِ پنجم به این طرف بهعنوانِ فیلارک و پاتریکیوس (دو عنوان معادلِ پادشاه که بیزانسیها به فرمانروایانِ عرب میدادند) در خدمتِ بیزانس همین سرحدداری را انجام میدادند و در حوران (Hauran منطقهای در جنوب غربی سوریه امروزی) حکومت داشتند و مسیحیت را پذیرفته بودند. در واحهی جوف (فونیکون) نیز باز یک امارتِ دیگری تابعِ روم و خویشاوندِ غسانیها بود که فیلارکِ روم بود. از قرنِ سوم به این طرف هم لَخمیها در حیره از طرفِ ایران امارت داشتند و با وجودِ بودنِ یک جماعتِ مهمِ مسیحی در حیره، ملوکِ حیره با اطوار و عادات و عقایدِ بومیِ عرب مأنوستر بودند.
سکنهی یثرب از غسانیها بودند. نسبنامهای عرب، غسانیها را از یک جدِ اساطیری به نامِ عمرو بن عامر منشعب میکنند و اهلِ مدینه یعنی سکنهی یثرب نیز که از طایفهی غسانیها بودند نظر به شعر و شهادتِ حسان بن ثابت، عمرو بن عامر را جدِ خود میدانستند. میانِ عمرو بن عامر (که ظاهراً لقبِ مزیقیاء را در آیهی قرآن سورهی ۳۴ آیهی ۱۸ گرفته و به او دادهاند) و اولین رئیسِ مسلمِ تاریخیِ این طایفه یعنی حارث بن جبله به قولِ نسابین و مخصوصاً ابنالکلبی چند پشت بیشتر نیست و نسب را اینطور ذکر میکنند: حارث بن جبلة بن حارث بن ثعلبة بن عمرو بن جفنة بن عمرو مزیقیاء بن عامر.
جفنة جدِ خاندانِ سلطنتیِ غسانی شمرده میشود و نه تنها مورخین مانندِ ابنهشام بلکه شعرای معاصرِ این سلسله آن را تأیید کردهاند (مانندِ نابغه و حسان). ممکن است این جفنة شخصی تاریخی بوده باشد و مانندِ این سلسله را اولادِ جفنة مینامیم. ولی همهی اولادِ جفنة به خانوادهی سلطنت تعلق نداشتهاند. زیرا که قسمتِ بزرگی از غسانیهای مدینه را یثرب که اولادِ اخثم بن ثعلبه باشند، ابنالکلبی از نسلِ جفنة و همچنین میانِ ثعلبه و حارث بن جبله علاوه بر آنچه در نسبنامها در نسبنامهها ذکر میکنند، چند پشتِ دیگر هم بوده است که از قلم افتاده است.
منابع:
تقیزاده.حسن، مقالات تقیزاده(جلد پانزدهم)، تاریخ عربستان و قوم عرب، به کوشش ایرج افشار، تهران، توس، چاپ اول ۱۳۹۳
Hubert Grimme, Die Weltgeschichte Bedentung Arabiens Mohammed, München, 1904
Abhandlung der Koninglichen Akademien der Wissenschaft zu Berlin Jahr 1887, Berlin, 1888