پروکوپ بهصورتِ مشروح دربارهی این برخوردها و جنگهای دائمی و همچنین اهمیتِ نظامیِ آنها برای رویارویی بینِ غرب و شرق گزارش میدهد. در حالی که المنداروس بهعنوانِ فرماندهی سپاهی از ساسانیان واردِ عمل میشد. سربازانِ ارتاس به تقویتِ نیروهای یوستینین میپرداختند. از آن گذشته ما از بسیجِ بزرگِ نیروهای ارتاس خبر داریم که عملیاتِ نظامیِ نیروهای بیزانسی را پشتیبانی میکردند و دستبردهایی نیز به سرزمینِ ساسانیان میزدند. در طرحهای نظامیِ بیزانسیها نسبت به دستبردهای احتمالیِ جنگیِ المنداروس حساسیت نشان داده میشد، زیرا از وی هراس بسیار داشتند. به همین ترتیب هم برخوردهای مستقیم بینِ غسانیان و لخمیها روی میداد که بیزانس و ساسانیان در آنها مشارکتی نداشتند. از اظهاراتِ پروکوپ چنین برمیآید که قدرتهای بزرگ از متفقینِ عربِ خود تنها بهعنوانِ وسیلهای برای رسیدن به هدفِ خود استفاده میکردند تا بتوانند به منافعِ خاصِ نظامیِ خود دسترس یابند.
«اندکی پس از آن خسرو(اول)آگاه شد که بلیسار آغاز به این کرده است که ایتالیا را نیز برای قیصر یوستینین بهدست آورد، او دیگر در وضعی نبود که مقاصدِ خود را پنهان کند، ولی میکوشید راهی بیابد که بتواند با بهانهای ماهرانه قراردادِ صلح را بیاعتبار سازد. پس مطلب را با المنداروس در میان گذاشت و به وی دستور داد موجباتِ جنگ را فراهم آورد. المنداروس متعاقبا ارتاس را متهم کرد که به منطقهی مرزی تجاوز کرده است. علیرغمِ صلح به اقداماتِ خصومتآمیز پرداخت و کوشید از این راه به سرزمینِ رومیان حملهور شود. و مدعی شد که خودِ او قراردادِ صلح بینِ ایرانیان و رومیان را نقض نکرده، زیرا هیچیک از طرفین وی را در این[قرارداد]دخالت ندادهاند. و چنین بود وضعِ ساراسنها که حتی یکبار هم در بیانیهها نامِ آنها برده نشد، زیرا با نامهای ایرانی و رومی در تکاپو بودند».
روشن بود که خسرو اول به دنبالِ یافتنِ بهانهای است تا جنگِ جدیدی را با بیزانس آغاز کند. هنگامی که یوستینین گرفتارِ اقداماتی در غرب بود، خسرو در سالِ ۵۴۰ جنگی بینِ لخمیها و غسانیان برپا کرد. فرمانروای ساسانی در این کار هیچگونه تخطی به قراردادِ«صلحِ ابدی»نمیدید، زیرا در قراردادِ سالِ ۵۳۲ از متحدانِ عرب هیچ نامی برده نشده بود. بدین ترتیب بود که قدرتهای بزرگ در نبرد به خاطرِ جلبِ منافع، آزادی عملِ خود را حفظ میکردند. عملا نیز دستبردهای المنداروس، که حریفِ خود ارتاس را به تجاوزِ مرزی متهم کرده بود، بهانهی شروعِ جنگ(۱)شد و در سالِ ۵۴۰ موجبِ آغازِ دومین جنگ بینِ بیزانسیها و ساسانیها در قرنِ ششم گردید. با در نظر داشتنِ این رویدادها این نکته بیشتر جلبِ توجه میکند که در کوششِ قدرتهای بزرگ برای پایان دادن به جنگ در سالِ ۵۶۲ و تأمینِ صلحی فراگیر، متحدانِ عرب نیز در قراردادِ صلح منظور گردیدند.
پینوشت:
1. Casus belli
منبع: روم و ایران دو قدرت جهانی در کشاکش و همزیستی، انگلبرت وینتر. بئاته دیگناس، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، نشر فرزان روز، چاپ اول ۱۳۸