* نقدینگی
نقدینگی به میزان سهولت و سرعت در تبدیل یک دارایی به وجه نقد اشاره دارد.
دو عامل مهم باعث افزایش نقدینگی یک دارایی میشود:
1- سرعت تبدیل آن دارایی به پول نقد
۲- کم تر بودن میزان کاهش قیمتی که مجبوریم برای نقد کردن آن دارایی متحمل شویم.
اگر چه شرکتها نیاز دارند همواره یک سطحی از نقدینگی را برای اداره امور جاری شرکت حفظ کنند اما بالا بودن نقدینگی به معنای عدم استفاده مناسب از سرمایه است، چرا که داراییای که نقدینگی بیشتری دارد معمولاً سود کمتری ایجاد می کند.
*ارزش دفتری در مقابل ارزش بازار
طبق استانداردهای حسابداری، در صورتهای مالی داراییها را به بهای تمام شده تاریخی نشان میدهند. لذا قیمت دفتری یک دارایی با قیمت واقعی آن در بازار متفاوت است. این کار باعث میشود که بعضی اوقات ارزش بازاری برخی داراییها به خصوص داراییهای بلند مدت چند صد برابر ارزش دفتری آن باشد. دلیل این کار وجود دو اصل "عينيت" و "محافظه کاری" در حسابداری است. بر اساس اصل عینیت باید همان چیزی که اتفاق افتاده و اسناد و مدارک به آن اشاره می کنند را ثبت کرد و بر اساس اصل محافظه کاری باید قدر متقين قیمت ( قیمتی که مطمئن هستیم) را ثبت کنیم. حتی بر اساس اصل محافظه کاری اگر ارزش دفتری از ارزش بازار کمتر باشد، حسابداران ارزش دفتری را با ارزش بازار متناسب می کنند. لذا باید توجه کرد که هیچ ارتباطی بین ارزش بازاری و ارزش دفتری داراییها وجود ندارد.
* صورت سود و زیان
صورت سود و زیاد با استفاده از معادله کلی زیر تهیه می شود:
سود = هزینه ها – درآمدها
سود ناشی از فعالیت یک شرکت را اگر بر تعداد کل سهام شرکت تقسیم کنیم، میزان درآمد هر سهم از درآمد آن سال شرکت به دست می آید و اگر سود تقسیمی که هیئت مدیره تصمیم می گیرد را به تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، میزان سود به ازای هر سهم به دست می آید. به اولی EPS و به دومی DPS میگویند. توجه به این نکته ضروری است که صورت سود و زیان را بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه می کنند. لذا درآمد را زمانی شناسایی می کنند که تحقق یافته باشد. مثلاً اگر کالایی فروخته شد، کاری نداریم چه زمانی قرار است مبلغ مورد نظر پرداخت شود، بلکه به محض فروش کالا در آمد حاصل از آن را، درآمد حاصل شده در نظر می گیریم.
هزینه های مندرج در سود و زیان نیز بر اساس اصل تطابق شناسایی میشود. یعنی ابتدا درآمدها شناسایی می شود و هزینه ها منطبق با محصول، آن هم نه در زمان اتمام ساخت محصول بلکه در زمان فروش محصول محاسبه میشود. نکته دیگر اینکه وقتی یک دارایی مثلا یک ساختمان را برای شرکت می خریم در همان سال اول هزینه خرید این ساختمان را به حساب هزینه ها وارد نمی کنیم ، بلکه سالانه هزینه این ساختمان را مستهلک می کنیم که ممکن است آن را به روش خط مستقیم و آن هم 5 ساله ( هر سال یک پنجم مبلغ ساختمان را مستهلک می کنیم و در حساب هزینه ها ثبت می کنیم. دلیل این کار این است که حسابداران سعی می کنند که هزینه ناشی از خرید یک دارایی را با درآمدهای ناشی از آن به کار گیرند.
*جریان نقدی ناشی از به کار گیری داراییها
جریان نقدی ناشی از به کار گیری داراییها شامل سه جزء است:
جریان نقدی عملیاتی، مخارج سرمایه ای و افزایش سرمایه در گردش خالص.
1-جریان نقدی عملیاتی: برای محاسبه جریان نقدی عملیاتی باید هزینه ها را از درآمدها کسر کنیم ولی هزینه استهلاک را کسر نمیکنیم، چون استهلاک جریان نقدی خروجی نیست همچنین هزینه بهره را نیز در این قسمت کم نمی کنیم چون هزینه تأمین مالی است نه هزینه عملیاتی ولی مالیات را از درآمدها کسر می کنیم چون یک هزینه نقدی است.
جریان نقدی عملیاتی = مالیات - استهلاک + سود قبل از بهره و مالیات
۲-مخارج سرمایه ای: خالص مخارج سرمایه ای برابر است با وجوهی که صرف خرید دارایی های ثابت می شود منهای وجوهی که از فروش دارایی های ثابت به دست می آید.
٣- افزایش سرمایه در گردش خالص: هر شرکت علاوه بر سرمایه گذاری در دارایی های ثابت، در دارایی های جاری هم سرمایه گذاری می کند. برای محاسبه افزایش سرمایه در گردش خالص در طول یک سال باید سرمایه در گردش انتهای سال را منهای سرمایه در گردش ابتدای سال کنیم. ( سرمایه در گردش از کسر بدهی های جاری از دارایی های جاری به دست می آید.)
نکته ای که به آن باید توجه کرد این است که جریان نقدی عملیاتی بین وام دهندگان و سهام داران تقسیم می شود، یعنی جریان نقدی عملیاتی صرف پرداخت بدهی های سرمایه گذاران یا سهام داران یا مخارج سرمایه ای و یا افزایش سرمایه در گردش خالص می شود. البته معمولاً جریان نقدی عملیاتی بین این موارد تقسیم می شود. به طور مثال مقداری به عنوان سود تقسیمی قسمتی برای افزایش سرمایه در گردش خالص ( یا کاهش آن و افزودن به جریان نقدی عملیاتی) قسمتی برای مخارج سرمایه ای و قسمتی برای پرداخت به سرمایه گذاران پرداخت می شود.
جریان نقدی ناشی از به کار گیری دارایی ها = جریان نقدی به وام دهند گان جریان نقدی به سهام داران
جریان نقدی عملیاتی = خالص مخارج سرمایه ای به افزایش سرمایه در گردش خالص جریان نقدی پرداختی به وام دهند گان جریان نقدی پرداختی به سهام داران
جریان نقدی پرداختی به وام دهندگان و سهام داران
جریان نقدی پرداختی به وام دهندگان و سهام داران معرف خالص وجوهی است که طی سال به وام دهندگان و سهام داران پرداخت می شود. جریان نقدی پرداختی به وام دهندگان برابر است با بهره پرداختی من های وام جدید و جریان نقدی پرداختی به سهام داران هم بر ابر است با سود تقسیمی من های سهام جدید منتشره.
* مالیاتها
در کتاب مالی نوین عیناً ترجمه بخش مالیات های کتاب انگلیسی را ترجمه کرده است که با ذکر چند نکته کلی از این بخش می گذریم.
1- معمولاً ایالت های مختلف در کانادا مالیات مخصوص به خود را دارند.
۲- معمولا شخص حقیقی و شخص حقوقی به طور جداگانه باید مالیات دهند. به طوری که وقتی شرکت سود سهام را میپردازد، باید برای سود پرداختی مالیات پرداخت کند و سهامداران نیز بعد از دریافت پول باید مالیات بپردازند.
٣- مالیات ها معمولا برای افراد با ویژگی های مختلف، متفاوت است .
4 - معمولاً به نسبت درآمد، مالیات ها افزایش می یابد. مثلاً ممکن است برای درآمد پایین تر از ۱ میلیون دلار 15 درصد برای درآمد بین ۱ تا ۳ میلیون دلار ۲۰ درصد و برای یک درآمد خاص به بالاتر با یک نسبت ثابت مالیات دریافت شود. که این ارقام و قوانین آن نسبت به کشورهای مختلف متفاوت است.
٥- هزینه هایی که می توان آنها را در معادله سود (سود = هزينه - درآمد) محاسبه کرد، را هزینه های مالیات پذیر می نامند.
که هزینه هایی را که می توان از درآمد کسر کرد تا سود قبل از مالیات را محاسبه کنیم، شامل این هزینه ها میشود.
6- انواع مختلف سود، یعنی سود خالص از سرمایه گذاری ها، سود تقسیمی، بهره و منفعت سرمایه ای با نرخ های مختلف مشمول مالیات میشوند.