مولوی عبدالحمید پیروزی طالبان را فضل الهی! ونتیجه مبارزه وجهاد تلقی کرده است و با ادعای تغییر قطعی طالبان ،از همگان خواسته است که در مورد آنها منصفانه داوری کنند.
اینکه چگونه گروهی با جنایات وسیع در گذشته و ادامه آنها در وضع موجود مورد فضل الهی ! هستند خود سوال مهمی است که مولوی باید پاسخ آن را بدهد واساسا معلوم نیست مولوی چگونه متوجه فضل الهی نسبت به طالبان شده است!
با وجودی که مولوی اطمینان می دهد که طالبان تغییر کرده اند به نحو تعجب برانگیزی آنها را به رعایت حقوق شهروندان و تشکیل دولت فراگیر می خواند تا دیگران نگویند آنها تغییر نکرده اند!
اطمینان مولوی به طالبان با این توصیه ها، تزلزلی جدی را نشان می دهد که بیانگر عدم تغییر طالبان است.
مولوی عبدالحمید در پاسخ کانون مدافعان حقوق بشر باردیگر بر موضع خود نسبت به طالبان پای فشاری کرد و همه اعتبار خود را در سفره طالبان ریخت!
مولوی با رویداد اصلاحات دوم خرداد از فشار امنیتی خارج شد و به تدریج امکان طرح مسالمت آمیز مطالبات قوم بلوچ را پیدا کرد. هر چند او همواره مطالبات مذهبی اهل سنت را در صدر قرار داده بود اما با اتخاذ موضعی پراگماتیستی در واقع هر آنچه را دست یافتنی تر بود نیز رد نمی کرد.
البته این مطالبات تمامی از حقوق اساسی قوم بلوچ واهل سنت بودند که تحت شرایط امنیتی از تامین و تحقق آن ها جلوگیری شده بود.
خواسته هایی مانند تحصیل در دانشگاه، مشارکت در مدیریت محلی، منع برخورد های امنیتی یا انتظامی بلاموضوع، اقدامات عمرانی و بالاخره حق واحترام اعتقادات مذهبی اهل سنت.
با فراز ونشیب های مختلف تا حدودی مطالبات قوم بلوچ واهل سنت مورد توجه قرار گرفت هر چند هنوز فاصله این اقدامات با شاخص های میانگین توسعه کشور زیاد است ودر عمل جبرانی صورت نگرفته است.
با اینحال مولوی بتدریج و بدون آسیب رساندن به مطالبات مدنی، هویت طلبی مذهبی را پیگیری کرده است.
تایید پیاپی او از طالبان، بخشی از پروژه او در هویت طلبی مذهبی است که به نظر می رسد فقط بعد داخلی ندارد و ملاحظه منطقه ای آن اکنون آشکار تر شده است.
در این مرحله البته مولوی عبدالحمید با چرخش به سمت دولت رئیسی وعبور از پروژه اصلاح طلبان حاشیه امنی برای راهبرد خود ایجاد کرده است.
آنچه برای روشنفکران و نیروهای ملی اکنون اهمیت دارد، پیگیری حقوق اساسی شهروندان بلوچ بدون نگاه به مواضع یا هژمونی مولوی عبدالحمید است.
زیرا پاسخ او به کانون مدافعان نشان داد عزم خود را در حمایت از طالبان جزم کرده است و نیروهای ملی حامی مطالبات اهل سنت وقوم بلوچ را به هیچ می انگارد.
مولوی عبدالحمید البته در بین اهل سنت وقوم بلوچ نیز به دلیل مواضعش بخشی از پایگاه و هژمونی خود را از دست داده است. کما اینکه در انتخابات مجلس و شوراها لیست او موفقیت چندانی کسب نکرد.
مولوی حتی توصیه خود به طالبان در توجه به مردم را از یاد برده است واز بالا برای رای آنها تصمیم می گیرد.
انتقاد داخلی به بیانیه حمایت از طالبان را بر نمی تابد ونویسنده نامه سرگشاده مجبور می شود متن خودش را به نوعی پس بگیرد!
معلوم نیست وقتی مولوی عبدالحمید در فضای قوم بلوچ قابل انتقاد نیست، چطور می توان به گفته او در مورد طالبان همیشه خونریز اعتماد کرد.
مولوی عبدالحمید با از دست دادن پایگاه مردمی خود در بلوچستان وذهن روشنفکران محلی وحمایت روشنفکران ملی، اتفاقا در دام حمایت دولتی افتاده است.
مولوی تحت این شرایط دیگر نمی تواند مدعی حمایت از حقوق بشر باشد و در برابر فشار امنیتی به شدت آسیب پذیر خواهد بود.
مولوی عبدالحمید اکنون ایمان،مواضع و اعتبارخود را به طالبان گره زده است وباید پاسخگوی هر نوع نقض حقوق بشر از جانب این گروه در افغانستان باشد.
فرجام طالبانی مولوی عبدالحمید، تله سقوط آزاد اعتبار سیاسی و مذهبی او نیز هست.