ری به علت قرار گرفتن در تقاطع جادههای که فلات ایران را از شرق به غرب و از جنوب به شمال مرتبط میساخت و همچنین به اعتبار آب وهوا و جایگاه جغرافیایی مناسب، تبدیل به مرکز اداری موفقی شده بود. در عصر ایزیدور خاراکسی (قرن اول پیش از میلاد)، ری که در آن هنگام معروف به راغه بود، بزرگترین شهر سرزمین ماد به شمار میآمد در آستانه به قدرت رسیدن ساسانیان، شهر همدان که در حدود سیصد کیلومتری غرب ری واقع بود و در عین حال بر سر راهی قرارداشت که آسیای میانه را به دشتهای میانرودان متصل میساخت، مقام پایتخت سرزمین ماد و دومین پایتخت امپراتوری اشکانیان را داشت. منابع تاریخنگاری ری را به خانوادەی مهران، که از خاندانهای ممتاز منطقه بودند، نسبت میدهند. با این وصف، ایجاد روابط سیاسی با آنان از طرف قدرت مرکزی، چه اشکانیان و چه ساسانیان، چندان ساده نبود.
از منابع عربی– ایرانی اطلاعات فراوانی در خصوص تاریخ ری پس از دوران ساسانیان به ما رسیده است. بر اساس آن منابع، در آن دوره ری دارای چندین مرکز اداری بود به شهری کوچک مانند بودند. احتمال که هر کدام با جمعیتی بیش از 10 هزار نفر میرود که بعضی از این آگاهیها مربوط به دورهی ساسانیان باشند. لیکن، طبق معمول، به سختی میتوان بر اساس منابع عربی– ایرانی واقعیت امر را به درستی تشخیص داد. به نظر چنین میرسد که کوشش برای شناسایی بخشهای اداری ری در دورهی ساسانیان از طریق مقابلهی نظاممند نامهای آن بخشها که در منابع عربی – ایرانی ذکر شدهاند، با آنچه بر روی مهرهای اداری استان ری دیده میشوند، لااقل با اطلاعات کنونی ما کاری عبث باشد. بعد از نابودی شهر ری به دست مغول در 617ق/۱۲۲۰م، که ساکنان آن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر و بهویژه تهران و ورامین کرد، شهر ری هرگز رونق پیشین خود را باز نیافت.
تا دههی1960، منابع پایهای که در آنها از شهر ری یاد شده است به دو عبارت موجود در کتیبههای معماری و مسکوکات محدود میشدند.
کتیبهها
از ری در سنگنوشتهی شاپور اول بر پیشانی کعبهی زردشت در چارچوب مشخصی این جمله یاد شده است:
št’t ZY dpyr ZY mtr’n ZY MN ldy / Aštād ī dibīr ī Mihrān ī az Ray
اشتاد دبیر مهران از ری. از این جمله دو برداشت می توان کرد: منظور یا ِ ”اشتاد دبیر، در اینجا باید لزومً [از خاندان[ مهران ری است یا اشتاد، دبیر پیمان نامهها از ری. سخن از یکی از نزدیکان شاه باشد، زیرا این اشتاد جزو کسانی است که شاپور اول ”برای روان“ او (ruwān amā ) روزانه یک گوسفند، یک گریو (grīw) و پنج هوفن (hōfan )نان و چهار پاس (pās ) شراب نثار میکرده است. سوالی که باقی میماند این است که آیا اشتاد علاوه بر نزدیکی به شاه از مقام مهمی نیز برخوردار بوده است؟ هر دو تعبیر عبارت فوق میتوانند به این نظریه مدد رسانند؛ خواه اشتاد از خانوادهی مهران بوده و خواه دبیری قراردادها را به عهده داشته، در دستگاه پادشاه از مقامی در ردیف سایر رهبرانی بر برخوردار بوده است که نام آنان در سیاهه آمده است. گرینشی که تفضلی نیز اخیراً بر نظریهی او صحه گذاشت، به خوبی نشان داده است که دبیران شخصیتهایی استثنایی بر اساس منابع مکتوب، خانوادهی مهران به صورت عام، و شاخهی آن خانواده در بودهاند.
شهر ری به صورت خاص، سرداران متعددی در اختیار حکومت قرار داد که بعضی از آنان، مانند بهرام، تا غصب مسند پادشاهی پیش رفتند. وی از سال ۵۹۰ تا ۵۹۱م تحت عنوان بهرام ششم سلطنت کرد.
منبع دیگری که از شهر ری در آن یاد شده، سنگ نوشتهی نقش رستم (KNRm) است . همچنین، محتمل است که در سه سنگ نوشتهی دیگر کرتیر (KKZ, KNRb, KSM) هم از ری نام برده شده باشد، لیکن عبارت مشخص مورد توجه ما در کتیبه به خوبی حفظ نشده است. در کتیبهی نقش رستم نام ری در سیاهه مناطقی که ایرانشهر را تشکیل میدهند، به صورت سرزمین ایرانیان و بین دو نام اصفهان و کرمان آمده است.
سکهها
محتمل است که ری از زمان اولین شاهان ساسانی دارای یک کارگاه سکهزنی مستقل بوده باشد، اما نام ری جز بر روی تعداد نادری سکه ازعصر بهرام دوم (حدود.276-293م( ضرب شده، دیده نمیشود. در آن دوران به ندرت اسم کارگاه را روی سکهها ذکر میکردند. اسم کارگاهها بیشتر از دورهی پادشاهی بهرام چهارم (ح. 388-399م) رایج شد. از آن پس، ضرابخانهی ری با نشان ld یا ldy به صورت کارگاه مرتب و پرکاری درمیآید. ری با چند سکهی نادر دیگر، که عالمت اختصاری (آ پ ل)، به معنای ابرشهر، بر روی آنها ضرب شده، یگانه ضرابخانهی بسطام غاصب (ح. 591 یا 592-597م) به شمار میآید. این سوال مطرح میشود که آیا ضرب این سکهها جزو استراتژی تبلیغاتی بسطام بوده که بر ناحیهی ری غالب بوده است. ضرب سکه دراین کارگاه ادامه یافته یا این که واقعاً در
سال هجدهم سلطنت خسرو دوم (ح. 590-628م) متوقف گردید. شاید علت آن حملهی هفتالیان بوده باشد. به هرحال، بعد از مدت کوتاهی این کارگاه فعالیت جاری خود را از سر میگیرد، اما به نظر میرسد که در دوران سلطنت آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم (ح. 632-651م)، فعالیت این ضرابخانه کاملاً متوقف شده باشد. آیا ضرابخانهی ری سکههایی از دورهی یزدگرد ضرب کرده که هرگز کشف نشدهاند یا اینکه این کارگاه واقعاً به کار خود پایان داده است؟ جواب سوال هرچه باشد، میدانیم که این کارگاه فعالیت خود را بعد از سقوط امپراتوری ساسانیان از سر گرفت.
در سال ۱۹۶۸، سومین مأخذ دست اول به مأخذی که از ری نام بردهاند اضافه شد. مأخذ مذکور عبارت از چندین مهر اداری با نقش ِ هایی بر روی گل مهر در مجموعهی فروغی بود.. بیست سال بعد از کشف مهرهای مذکور، فیلیپ ژینو به چاپ وانتشار آنها به انضمام چندین مهر متعلق به مجموعهداران تهرانی دیگر مبادرت کرد. او در این سیویک مُهر گِلی هر گلی اداری دیگر مربوط به ناحیهی ری را نیز منتشر ساخت.
در ۱۹۸۹، در جمعبندی دادههای مُهرشناسی جغرافیای اداری از دوازده مُهر اداری متعلق به ری یاد شده است. بر اساس گزارش مذکور، ری دارای جایگاه استان بوده است:
1- سرزمین ری متشکل از چندین بخش بوده که در آنها یک تشکیلات قضایی – مذهبی به نام موبدان، که در واقع نوعی ”دفتر مغان“ بود، به کار اشتغال داشته است (تصور 1، شمارهی 7-2 ، 9 ، 13-11).
2- ری دارای یک تشکیلات اداری از نوع استانی بوده است یعنی driyōšān jādaggōw ud dādwar ”مدافع و قاضی فقرا“ (تصوير 1، شمارهی ۱۴). بالاخره مهر دیگری از ری نام تشکیلاتی را بر خود دارد که ظاهراً تاکنون از آن در منابع یاد نشده است (تصوير 1، شمارهی 15). ژینیو با احتیاط بسیار عنوان (dastvār) و سپس nēvbār به معنای ”پیامبر“ یا نوعی ”مأمور پست“ را پیشنهاد کرده بود. ما نیز در آن زمان قرائتِ nswb’l را پیشنهاد کردیم، بدون اینکه بتوانیم برای آن تحریری عرضه کنیم
در آن زمان آشنایی ما با منطقهی ری به این واقعیتها ختم میشد:
1- احتمالاً یکی از اعضای خانوادهی مهرانِ ری از نزدیکان شاپور اول بوده است.
2- ری از اواخر قرن سوم به بعد دارای ضرابخانه بوده است.
3- در اواخر دورهی ساسانی ری از جایگاه استان امپراتوری بهرهمند بوده است.
آغاز قرن بیست و یکم مصادف است با انتشار منابع متعدد و جدیدی دربارهی تاریخ ساسانیان. بخشی از این دادهها مستقیماً به شهر ری و جایگاه آن در دستگاه امپراتوری مربوط میشوند.
دادههای جدید دریارهی شهر ری بر اساس سکههای به دستآمده
در پی یافت شدن سکههای جدید متعلق به قرن سوم میلادی و پژوهش دربارهی آنها مشخص شد که ضرابخانهی ری در زمان حکومت بهرام دوم (276-293م) سکههایی به اسم ری ضرب میکرده است. در عین حال، مسکوکات بینام هم از این دوره به دست آمده است. سکههای بینام مذکور میتوانند به سبب شکل خاصشان، که بسیار به سکه¬های LDY (ری = ldy ) شبیهاند و با سایر فرمهای سکههای بهرام دوم تفاوت دارند، به ضرابخانهی ری متعلق باشند. حتی سکههایی با عنوان ری در زمان حکومت هرمز دوم (302 یا 303-309م) ضرب شدهاند. این سکهها بیشباهت به مسکوکات ضرب-شده در ری تحت حکومت بهرام دوم نیستند. این سوال باقی می¬ماند که چرا هیچیک از مسکوکات نرسه (ح. 293-302م) به این سبک ضرب نشدهاند و در نتیجه این تصور پیش میآید که شاید در آن دوره فعالیت کارگاه ری خاتمه یافته بوده است.
دیگر سکههایی که در قرن سوم بر آنها اسم ضرابخانه حک شده، وضعیت ری و نقش آن را روشنتر میکنند. در واقع همهی این سکهها در کارگاههای شرق ضرب میشدند: ضرب سکه از مرو و سکستان گرفته تا بلخ البته فقط در عهد بهرام اول همگی نشان میدهند که ری یگانه ضرابخانهی مرکز امپراتوری بود که به امضای سکه دست میزده است. در قرن سوم میلادی حک نام مکان ضرب سکه امری نادر و بیشک دارای بار سیاسی ویژهای بود. لذا میتوان پنداشت که ساسانیان با این کار قصد نشان دادن تسلط خود بر سرزمینهای شرقی نظیر بلخ، مرو یا سکستان را داشتهاند. اما این پرسش باز باقی میماند که چرا امینالضرب حک نام ری را بر روی چندین سری سکه لازم دیده است؟ آیا این امری تصادفی است که تحت حاکمیت بهرام دوم هم نام ری در یک کتیبه بلندبالا ذکر شده و از آن به منزلهی قسمتی از امپراتوری، احتمالاً در مقابل نام همدان، یاد شده است؟ هیچ شکی نیست که در دورهی بهرام دوم واقعهای بسیار بااهمیت رخ داده که ری و احتمالاً خاندان مهران، که ری مقر آنها بوده، در آن نقش برجستهای داشتهاند.
محققین:
ریکا گیزلن مدیر تحقیقات دانشگاه سوربن و مدیر مرکز ملی پژوهشهای پاریس و عضو پژوهشی مرکز جهانهای مرتبط با تمدن ساسانی و پساساسانی است. همچنین، در پروژههای متعدد ایرانشناسی از جمله مطالعات ایران ُ ایرانی و هندی است. تمرکز پژوهشی او بر مهرشناسی، سکهشناسی و در کل فرهنگ مادی و منابع اولیهی (iranica Studia) مجموعۀ پیشبرد مطالعات ایران و گروه مطالعاتی خاورمیانه مشارکت دارد. Rika Gyselen <rika.gyselen@cnrs.fr>
تورج دریایی استاد تاریخ ایران و جهان فارسیزبان دانشگاه اروین و مدیر مرکز مطالعات ایرانی دکتر سموئل جردن دانشگاه کالیفرنیاست. علاقهی اصلی او پژوهش در تاریخ ایران پیشامدرت است و پژوهشهایش تاریخ دوران ساسانی، زبان و ادبیات فارسی میانه، دین زرتشت و سکهشناسی ایرانی را در بر میگیرد. برخی از آثار او عبارتند از ایران ساسانی، شهرستانهای ایرانشهر، تاریخ و فرهنگ ساسانی و آخرین اثرش، کاویدن یک امپراتوری.
منابع:
[1]W. H. Schoff, Parthian Stations by Isidore of Charax. An Account of the Overland Trade Route Between the Levant Road and India in the First Century B.C. (Philadelphie: Commercial Museum, 1914), 6-7.
[2]داده¬های تاریخ نگاری بعد از عصر ساسانی را شوارتز در 1969 جمع¬آوری کرده است. در این زمینه می¬توان اطلاعاتی هم در نوشتار لو استرانژ در 1930 پیدا کرد. بنگرید به
1. Le Strange, The Lands of the Eastern Caliphate )Cambridge: Cambridge University Press, 1930(.
[3]P. Huyse, Die dreisprachige Inschrift Šābuhrs I. an der Ka‘ba-i Zardušt (ŠKZ) [Corpus Inscriptionum Iranicarum] (London, 1999).
[4]Huyse, Die dreisprachige Inschrift Šābuhrs I. an der Ka‘ba-i Zardušt (ŠKZ), vol 1, 62; vol 2, 175-176, Translittération, transcription et traduction.
[5]M. Grignaschi, “Quelques spécimens de la littérature sassanide conservés dans les bibliothèques d’Istanbul,” Journal Asiatique, 254 (1966), 1-128, in particular 101-102; A. Tafazzoli, “Dabīr I. In the pre-islamic Period,” Encyclopaedia Iranica, vol. 6, fasc. 5, 534-537.
[6] برای اطلاع بیشتر دربارۀ خانواده مهران بنگرید به
527. Pourshariati, Decline and Fall of the Sasanian Empire. The Sassanian-Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran (London and New York: I. B. Tauris, 2008), 526-527.
[7]D. N. MacKenzie, “Kerdir’s Inscription,” Iranische Denkmäler, 13:2, Iranische Felfreliefs, 13:1 (Berlin, 1989), 35-72, quote on 35-38.
[8]برای اطلاع از اینکه چرا اسم ری در این فهرست آمده، در حالی که در لیست مناطق امپراتوری شاپور اول از آن نامی برده نشده است، بنگرید به
Ph. Gignoux, “La liste des provinces de l’Ērān dans les inscriptions de Šābuhr et de Kirdīr,” Acta Antiqua Academiae Scientiarum Hungaricae, 19 (1971), 83-94.
[9]R. Göbl, Sasanidische Numismatik (Braunschweig, 1971), Table 3.
[10]R. Gyselen, “Sources arméniennes et sources primaires sassanides : harmonie et dissonance,” in M. A. Amir Moezzi, J. D. Dubois, C. Jullien et F. Jullien (eds.), Pensée grecque et sagesse d’Orient. Hommage à M. Tardieu (Coll. Bibliothèque de l’EPHE, 2009), 297-311, quote on 303-304.
[11]S. Tyler-Smith, “Coinage in the Name of Yazdgerd III (AD 632-651) and the Arab Conquest of Iran,” The Numismatic Chronicle, 160 (2000), 135-170.
[12]H. Gaube, Arabosasanidische Numismatik (Braunschweig, 1973); G. C. Miles, The Numismatic History of Rayy (New York, 1938).
[13]R. N. Frye, “Sasanian Clay Sealings in the Collection of Mohsen Foroughi,” Iranica Antiqua, 7 (1968), 118-132.
[14]Ph. Gignoux and R. Gyselen, Bulles et sceaux sassanides de diverses collections [Cahier de Studia Iranica n° 4] (Paris: Association pour l’avancement des études iraniennes, 1987).
[15]Ph. Gignoux, Catalogue des sceaux, camées et bulles sassanides de la Bibliothèque Nationale et du Musée du Louvre (Paris: Bibliothèque Nationale, 1978), vol. 2, Les sceaux inscrits, bulles 10.1-31.
[16]R. Gyselen, La géographie administrative de l’Empire sassanide. Les témoignages sigillographiques [Res Orientales n° I] (Paris : Groupe pour l’Étude de la Civilisation du Moyen-Orient, 1989), 57.
[17]Gyselen, La géographie administrative de l’Empire sassanide, 57.
[18]Gyselen, La géographie administrative de l’Empire sassanide, bulle 10.3
[19]Gignoux and Gyselen, Bulles et sceaux sassanides de diverses collections, 35, MFT 30; 62-63, JT2 and JT3.
ا ین برداشت ژینیو را در تفسیر شوارتز در سال 1969 ص. 573 هم می¬توان یافت که در آنجا به وجود سرویس پست ری اشاره شده است. بنگرید به
1. Schwarz, Iran im Mittelalter nach den arabischen Geographen (Leipzig, 1896-1936; Réimpression Hildesheim and New York, 1969).
[20]Gyselen, La géographie administrative de l’Empire sassanide, 142, note 1.
این پیشنهاد در اصل کتاب نیامده است.
[21]M. Alram and R. Gyselen, Sylloge Nummorum Sasanidarum. Tome II. Ohrmazd I. – Ohrmazd II. (Paris/Berlin/Wien) [Veröffentlichungen der numismatischen Kommission, Band 53] (Wien: ÖAW, 2012), 37-38, fig. 13.
[22]Alram and Gyselen, Sylloge Nummorum Sasanidarum, Tafel 65.
[23]Alram and Gyselen, Sylloge Nummorum Sasanidarum, 28.
[24]Alram and Gyselen, Sylloge Nummorum Sasanidarum.