احمد شاه مسعود؛ شیر دره پنجشیر
نماد مقاومت در برابر تجاوز امپریالیستی شوروی،
نماد مقاومت در برابر استکبار،
نماد مقاومت در برابر متحجرین،
و نماد استقلال و آزادمنشی در افغانستان و خاورمیانه
ترور این شیرمرد دو روز مانده به حادثه 11 سپتامبر 2001 حادثه بس بزرگتر از 11 سپتامبر برای خاورمیانه و افغانستان بود اما اکنون چرا نگاه به منش و مقاومت احمد شاه مسعود مهم است.
قصد نگاشتن این متن ایجاد انگیزه و یادآوری دلاوریهای مردمانی به رهبری این شیرمرد است که شاید جوانان افغانستان و کشوم او را بدرستی به یاد ندارند،است تا گامی هرچند کوچک باشد جهت مقابله با تحجر و واپسگرائی در این منطقه آشفته مظلوم و از همه مهمتر حمایت از شیربچه، شیردره پنجشیر احمد مسعود.
محاسبه قدرتها منطقهای در کمک و حمایت از طالبان برای تصرف کامل افغانستان سرانجام شومی برای آنها خواهد داشت، زیرا:
چینیها، روسها، پاکستان خائن و ایران به اشتباه تصور میکنند که در رقابت با غرب و آمریکا بنده شده و آنان را از منطقه فراری دادهاند.
اما تشکیل هستههای تروریستی چون القاعده و داعش در زیر پرچم طالبان و نفوذ فرهنگی و دینی آنها:
در مسلمانان (اویغورها) چینی که در غرب چین و همسایگی آسیای مرکزی و افغانستان قرار دارند و تفکرات و اندیشههای سلفی فرامرزی طالبان قطعا این استان غربی چین را تحت تأثیر قرار میدهد و در آینده نه چندان دور زخمی بر چین خواهند زد.
در چچن و مسلمانان حنفی روسیه با توجه به هم فکری با این گروه آتش زیر خاکستر را در فدراتیو روسیه شعلهور خواهد کرد.
یکدستی و هماهنگی طالبان افغانستان و پاکستان، آتشی را به دامان این همسایه جنوبی و شرقی خائن افغانستان خواهد انداخت و برخلاف خیال واهی آیاسآی (سازمان اطلاعات نظامی پاکستانISI) در که میخواهد جهت مقابله با هندوستان از پشت سر خیالش آسوده باشد گروهی تروریستی متجاوز را قرار خواهد داد که در آینده نه تنها خیالش را آسوده نخواهد کرد بلکه با تقویت اعتماد بنفس طالبان پاکستان قدرت مرکزی را به چالش خواهد کشید.
در بلوچستان ایران نفوذ فرهنگی و مذهبی طالبان و حمایت رهبران مذهبی این استان مانند مولوی عبدالحمید و با توجه به فقر گسترده و تبعیض در این منطقه مظلوم سبب یارگیری این گروه شده و گسترش واپسگرائی و جدائی طلبی را بیش از پیش شاهد خواهیم بود.
رهبران و مذاکره کنندگان طالبان با آموزشی که از نروژیها در روش و شیوههای مذاکره دیده به همه وعده دادهاند اما نه طالبان گروهی منسجم هست و نه بر تعهدات خود استوار خواهد ماند و قطعاً همه را فریب داده و خدعه کرده است.
حال با توضیحات مختصری که در بالا آمد نگاهی به زندگی احمدشاه مسعود میندازیم شاید گامی کوچک در راه شناخت راه مقاومت در برابر این گروه قرون وسطائی باشد.
احمدشاه مسعود (۱۱ شهریور ۱۳۳۲ – ۱۸ شهریور ۱۳۸۰) سیاستمدار و فرمانده نظامی و وزیر دفاع پیشین افغانستان بود. او در جنگ شوروی در افغانستان و جنگهای داخلی افغانستان نقش مهمی داشت.
احمدشاه مسعود از فرماندهان برجسته افغانستان علیه اشغال شوروی بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ بود. در دهه ۱۹۹۰ شاخه نظامی دولت افغانستان را علیه شبهنظامیان رقیب رهبری میکرد و پس از غلبه طالبان، نیروهای نظامی مخالف طالبان در شمال افغانستان را رهبری میکرد. سرانجام مسعود در روز ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ (دو روز پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر )بر اثر انفجار دو فرد انتحاری مظنون به ارتباط با شبکه القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در خواجه بهاءالدین ولایت تخار افغانستان کشته شد.
مسعود یکی از بهترین فرماندهان جنگهای چریکی در قرن بیستم بود و با یوسیپ بروز تیتو، هو شی مین و چه گوارا مقایسه میشود، به ویژه به دلیل آنکه به دفعات توانست از زادگاهش دره پنجشیر در برابر حملات ارتش سرخ شوروی و بعدها طالبان دفاع کند و از اشغال پنجشیر جلوگیری کند. بعدها دولت افغانستان به او لقب «قهرمان ملی» داد.
دوران کودکی و نوجوانی
احمدشاه مسعود فرزند دگروال (سرهنگ تمام) دوست محمد خان در ۱۱ شهریور ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در روستای جنگلک بازارک واقع در دره پنجشیر زاده شد.
دگروال دوست محمد، پدر احمدشاه، از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم پنجشیر بهشمار میرفت که در دوران پادشاهی امانالله شاه به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهی خزانهدار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمعآوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت امانالله شاه شخصی فعال و پرتحرک محسوب میشد. دگروال دوست محمد مانند بسیاری از افسران ارتش و کارمندان دولت در سالهای کار رسمی پس از هر چند سالی محل کار و وظیفهاش تغییر مییافت و از یک ولایت به ولایت دیگر موظف میگردید. از این رو، وی در سالهای کارش به حیث افسر ارتش یا صاحب منصب اردو در ولایات ننگرهار، بدخشان، بغلان، غزنی، هرات و کابل وظایفی را به عهده داشتهاست.
او در کنار کار در ارتش که مربوط وزارت دفاع میشد، گاهی در وزارت داخله (وزارت کشور) نیز وظایف رسمی را به سر رسانید. آنچنانکه او در هرات چند سال در بخش وزارت داخله سمت فرماندهی یا قوماندانی ژاندارم و پلیس هرات را به دوش داشت؛ بنابراین احمدشاه مسعود همراه با پدر و خانواده به ولایات مختلف رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در مکاتب و مدارس بیرون از زادگاهش سپری نمود.
مسعود سالهای آغاز کودکی را در زادگاهش دره پنجشیر گذراند. در پنج سالگی شامل صنف (کلاس) اول مکتب (دبستان) بازارک گردید. قبل از آنکه صنف اول را به پایان برساند با خانواده به کابل رفت و در مکتب شاه دو شمشیره شامل شد. اما اندکی بعد پدرش در سمت قوماندان ژاندارم و پولیس هرات به ولایت هرات رفت و احمدشاه مسعود صنوف دوم، سوم و چهارم را در مکتب موفق شهر هرات به درس و تعلیم ادامه داد. در همینجا بود که علوم دینی و مذهبی را نزد مدرس مسجد جامع هرات فرا گرفت. در پایان صنف چهارم با پدرش که از هرات به کابل منتقل گردید دوباره به شهر کابل بازگشت.
دوران متوسطه (راهنمایی) و لیسه (دبیرستان) را در لیسه استقلال کابل به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ با شرکت در آزمون کنکور وارد دانشکدهی مهندسی پلیتکنیک کابل گردید.
در نوجوانی علاقه زیادی به ادامهی تحصیل در دانشگاه نظامی از خود نشان داد، اما به توصیه دوستان پدرش که دل ناخوش از نظام عسکری و نارضایتی از عدم کفاف معاش و شکایت از روزگار داشتند، تشویق به ادامهی تحصیل در دانشکدههای پزشکی یا (مهندسی) گردید. زمانی که یکی از دوستان جوانش عمارت زیبای پلیتکنیک را نشانش داد، علاقهمندی ورودش را به آن دانشگاه کتمان نکرد و به این ترتیب وارد دانشکده مهندسی پلیتکنیک کابل شد.
همزمان با ورود به دانشکدهی مهندسی پلیتکنیک کابل در سال ۱۳۵۲ رسماً عضویت نهضت اسلامی افغانستان را پذیرفت؛ و در تابستان سال ۱۳۵۴ رهبری مبارزه در نخستین قیام پنجشیر در برابر حکومت وقت را به عهده گرفت، قیام ناکام گشت و چندی از همکاران مسعود از جمله شاه ابدال دستگیر و سپس اعدام شدند. مسعود که تحت تعقیب دولت بود به پاکستان رفت، آن قیام را اشتباه محض خواند و از همانجا راه خود را با گلبدین حکمتیار جدا نمود.
دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ
با وقوع کودتای کمونیستی ۷ اُردیبِهشت(ثور) ۱۳۵۷ و آغاز جهاد او به نورستان و کنر میرود و با رهبری دستههای کوچک مجاهدین، بهشکل عملی در رهبری مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی وابسته به شوروی شرکت میجوید. مسعود در خُرداد ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از چریکهای مجاهد نورستان وارد پنجشیر میگردد و در ۱۷ تیر(سرطان) ۱۳۵۸ نخستین دستههای منظم چریکی را در درهی پنجشیر ایجاد مینماید.
پس از سه سال نبرد با روسها در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در پنجشیر، فرمانده کل نظامی روسها در افغانستان برای توافق آتشبس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و برای دو سال، این توافق به امضاء میرسد(۱۹۸۲)، که در واقع روسها با این توافق، مجاهدین را برای نخستینبار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت میشناسند. ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان دربارهی این قرارداد مینویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [یعنی آتشبس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست.»
مسعود از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت در برابر اشغال افغانستان در بیرون از درهی پنجشیر اقدام میکند. در همین راستا با ایجاد شورای نظار یکی از منظمترین تشَکلهای نظامی و چریکی در برابر اشغال شوروی و رویارویی با رژیم کمونیستی را پایهگذاری مینماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از حزبها و گروههای مختلف در ۹ ولایت شمالی افغانستان ایجاد میگردد.
از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ هشت حمله ارتش متجاوزین اتحاد شوروی سابق در پنجشیر به شکست کامل میانجامد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر همچون دژی تسخیر ناپذیر باقی میماند.
به دنبال بیرونشدن آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ مِهر(میزان) ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمد شاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیمِ ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر میگردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نمایندهای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست راهبرد مبارزه دربرابر جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین میکنند.
در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در آبان (عقرب) ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمد شاه مسعود را به پاکستان دعوت میکند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام میدهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان راهبرد مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی را به آگاهیآنها میرساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آنها تبیین مینماید.