قیام مردمی هند علیه انگلیسیها
در پی افزایش فشار انگلیسیها شورش گستردهای توسط نظامیان هندی علیه استعمار آغاز شد (۱۲۷۴ق.۸۵۷ م) به زودی مسلمان نیز با پیوستن به آنان رهبری نهضت را به عهده گرفتند. قیام کنندگان می کوشیدند "بهادرشاه" را بار دیگر به قدرت برسانند. اهالی فیضآباد به رهبری مولوی "احمد الله" موفق گردید نیروهای انگلیسی را شکست دهند. در مظفر نگر نیز مولانا رحمت الله علیه اشغالگران میجنگیدند و افرادی مانند "مولانا لیاقت علی"، "ژنرال بخت خوان"، "حاج امداد الله تهانوی"، "رشید احمد گنگوهی"، "حافظ محمدضامن" و بسیاری از روحانیون به حمایت از قیام برخواستند و نیروهای شورشی، پیروزیهایی را در مناطق مختلف به دست آوردند (هاردی،۱۳۶۹ ص ۹۷-۹۴)؛ لیکن با پایان یافتن فصل گرمای هندوستان و خاتمهی درگیری ایران و بریتانیا در خلیج فارس انگلیسیها فرصت یافتند نیروهای بیشتری به هند اعزام کنند در نتیجه شورشیان نتوانستند در برابر این نیروهای تازهنفس مقاومت کنند.
عدم همبستگی میان شورشیان و ناپیوستگی بین مناطق شورشی از عوامل مهم ناکامی این قیام بود. محاصرهی طولانی دهلی و بروز قحطی و آشفتگی در پایتخت و نیز رفتارهای نامناسب سیپویها (1) هنگام محاصره موجب آزردگی مردم گردید و سرانجام موجب شکست مقاومت آنان شد در پی سقوط دهلی سایر نواحی نیز همه این پیروزی را از دست دادند (ناظمیان فرد ۱۳۸۵ ص ۱۱۵) با وجود همراهی مردم با سران قیام آنها شایستگی رهبری را نداشتند. بیشتر ایشان با وجود احساس همدردی با انگیزههای این حرکت، در فکر جانبداری از طرف برتر بودند و منتظر شدند طرف پیروز مشخص گردد بسیاری از آنان هم قیام خیانت کردند و امرای هند نیز یا خود را کنارکشیدن یا جانب انگلیسیها را گرفتند در میان رهبران شورشیان احساس مشترک ملی و متحد کننده وجود نداشت و انگیزه آنان صرفاً عوامل ضد خارجی و مبحث امتیازات فئودالی بود. انگلیسیها از حمایت "گورخهها" و "سیکها" نیز بهرهمند شدند (نهرو، ۱۳۶۱ ج ۲: ص ۵۳۷ و ۵۳۶)
بدین ترتیب مقاومت مردم هندوستان در هم شکسته شد اشغالگران پس از سقوط دهلی افراد زیادی را به قتل رساندند در این کشتار که هفت روز ادامه یافت، حدود ۲۳ هزار مسلمان اعدام شدند (ندوی ۱۹۹۱ ص۱۷۱)
پس از سرکوب قیام، نظام حکومت انگلیسی هند نیز تغییر یافت. مجلس انگلستان امور هندوستان را از کمپانی هند شرقی به دولت بریتانیا منتقل کرد و ارتش این مستعمره را از نو سازماندهی نمود (نهرو ۱۳۶۱ ج ۲ ص ۵۴۳) بدین ترتیب انگلستان به طور کامل، زمام هندوستان را به دست گرفت. سه ماه بعد هم در هند عفو عمومی اعلام شد؛ لیکن سران شورشی و افرادی که در قتل اتباع انگلیسی داشتند مستثنی شدند. (گیلانی ۱۳۸۳ صفحه ۳۹)
خشونت دولت انگلستان در سرکوب قیام هند موجب شد تا از آن پس مبارزان هندی، راه مقاومت منفی را در پیش گیرند و اندیشمندان مسلمان نیز برای رویارویی با استعمار، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی خویش را گسترش دهند.
تاسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند
پس از سرکوب قیام مردم هندوستان و قتل تعدادی از مسلمانان، روحانیون شمال غربی این کشور پراکنده شدند و بخشی از آنها به حیدرآباد مهاجرت کردند. تعدادی نیز در مناطقی خارج از هند مانند مکه اقامت گزیدند. لیکن افرادی مانند "مولانا محمد قاسم نانوتوی" و "رشید احمد گنگوهی" تلاش کردند پس از تعطیلی مدرسهی "سهارانپور" که در آشفته بازار شورش داخلی، جایگاهش را از دست داده بود، مکتبخانهی کوچک "دیوبند" را گسترش دهند (هاردی، ۱۳۶۹ صفحه ۲۳۳)
مدرسه دیوبند سرانجام در مسجد چته (Chatta) گشایش یافت (۱۵ محرم ۱۲۸۳ قمری برابر با 30مه ۱۸۶۶م) این مدرسه با یک محصل به نام "محمودالحسن" و یک استاد به نام "مولوی محمود" کارش را آغاز کرد. (ناظمیان فرد ۱۳۹۰ صفحه 1۳۳) برخلاف مدارس قبلی که هزینههایشان از محل اوقاف تامین میشد، به علت دست اندازی انگلیسیها بر اوقاف، موسسین مدرسه تصمیم گرفتند هزینههای آن را از طریق گردآوری "چنده" یا اعانهی عمومی تامین کنند. بدین ترتیب مدرسه از قید حمایت مالی حکومت و ملاکین آزاد میگردید. (رضوی، بیتا ص ۱۵۵-۱۵۱ و گیلانی ۱۳۸۳ ص ۴۵) این مدرسه به مرور گسترش یافت و به افراد زیادی از بین طبقات فرودست و فرزندان خرده مالکان و پیشوران را به خود جذب کرد به زودی طلبههای از ایالتهای شمالی هند، پنجاب، بنگال، ایران و افغانستان نیز به دیوبند روی آوردند و این مرکز آموزشی توانست بر سایر مدارس هند تأثیر بگذارد (هاردی، ۱۳۶۹ ص ۲۳۳) در اندک زمانی بر موسسات این مدرسه افزوده شد و به یکی از مدارس بزرگ مذهب حنفی تبدیل گردید تا جایی که بعضی از آنها به عنوان "الازهر آسیا" یاد کردند. (خامنهای ۱۳۴۷ ص ۴۵)
مدرسه دیوبند در هنگامی که محمود الحسن، مدیریت آن را به عهده گرفت به اوج شهرت رسید و در جهان اسلام از اعتبار بالایی برخوردار گردید. به طوری که از سراسر شبه قارهی هند، جنوب آفریقا، مالایا، آسیای مرکزی، ایران و افغانستان برای تحصیل قرآن و سنت در سطح عالی و تخصص در علوم دینی به دیوبند میآمدند. محمودالحسن کوشید مراکز آموزشی وابسته به این مدرسه را در نواحی سرحد شمال غرب به نیز ایجاد کند و از طریق تبادل مدرس، شکاف بین مدرسهی دیوبند و دانشگاه اسلام نوگرای علیگر را برطرف کند. (عزیزاحمد، ۱۳۶۶ ص ۴۵)
پینوشت:
1- سیپوی عنوانی بود که به سربازان هندی اطلاق میشد. امروزه در ارتش هند، نیروی زمینی پاکستان، ارتش نپال، و ارتش بنگلادش از این عبارات برای اشاره به سربازان وظیفه استفاده میشود . بیشتر سربازان کمپانی هند شرقی بریتانیا از بومیان هندی استخدام میشدند. پایینترین درجهی این سربازان سیپوی بود و در کنار سربازان اروپایی آموزش میدیدند. واژهی «سیپوی» ریشه در واژهی فارسی «سپاهی» دارد