پیشگفتار
در اوایل قرن هفتم هفدهم میلادی کمپانی هند شرقی از امپراتوری گورکانی اجازه تاسیس کارخانه را در صورت گرفت و سپس با خرید قطعه زمین در جنوب هند شهر "مدرس" را بنیان نهاد. پادشاه پرتغال در سال ۱۶۶۲ میلادی "بمبئی" را به چارلز دوم پادشاه انگلیس پیش کرد و در سال ۱6۹۰ میلادی نیز کلکته بنیانگذاری شد. انگلیسیها از همین زمان به آرامی نفوذشان را در هند گسترش دادند پس از نبرد "پلاسی"(1) در سال ۱7۵۷ میلادی نواحی پهناوری از بنگال هم به چنگ آنان افتاد(نهرو ۱۳۶۱ :ص۴۹۰) در همین سال "سراج الدوله" نواب بنگال هند و در سال ۱7۶۴ میلادی برابر با ۱۲۱۴ قمری "شجاع الدوله" از فرماندهان امپراتوری گورکانی شکست خوردند و به این ترتیب مسلمانان به شدت تحقیر شدند و حکومت "شاه عالم" شانزدهمین پادشاه سلسله گورکانیان محدود به "اللهآباد" گردید. حکومت بریتانیا در سال ۱7۶۵ میلادی ایالت های "بنگال"، "بیهار"، "بنارس" و "غازی پور" را تصرف کرد (ندوری ۱۹۹۹/۱۴۲۰ ق. ج۴: ص۳۱۰) و با سرکوب مقاومتهای محلی و شکست تیپو سلطان در ۱۷۹۹ میلادی به دروازه های دهلی رسید. (ندوری 1997 ص ۳۴۰ ) در ۱۸۱۸ میلادی "مهاراتاها" و در ۱۸۴۹ "سیکها" را شکست دادند و به این ترتیب بر دایره نفوذش در هند افزود (نهرو ۱۳۶۱ ج2 ص ۴۹۱ ) آنان به مرور با حذف تشریفات درباری رسم گرفتن نظر و هدیه را که تامین کننده نیازهای مالی پادشاهان گورکانی بود از بین بردند از دیگر اقدامات آنان ترویج زبان انگلیسی در هند بود .استفاده از زبان فارسی در ادارات دولتی و دادگاهها ممنوع شد و آموزش در مدارس تنها به زبان انگلیسی صورت میگرفت مسلمانان این اقدام را توطئه هدفمند برای از بین بردن فرهنگ ملی و دینی شان ترقی نمودند و روحانیون تحصیل در این مدارس را تحریم کردند (نجف آبادی ۱۳۶۳ ص ۵)
یک پنجم جمعیت هند را مسلمانان تشکیل میدادند آنان که پس از چندین قرن حکومت از نفوذ فوق العادهای برخوردار بوده و با تسلط انگلیسی و همه چیزشان را از دست دادند. حکمرانان بریتانیایی هم که حکومت را به زور از مسلمانان گرفتند و آن را دشمن اصلی خویش برشمرده هرگونه خرابکاری را از جانب ایشان می دانستند از سوی دیگر زمینهای موقوفه فراوان در بنگال وجود داشت که از مالیات معاف بود و درآمد زمینها ثبت صرف مراکز آموزش فارسی زبان میشد که انگلیسیها به بهانه اینکه متولیان موقوفات فاقد سند مالی هستند آنها را تصرف کردند با این اقدام خانوارهای زیادی ورشکست شدند و آموزشهای با سابقهای که حیاتشان وابسته به درآمد موقوفات بود از بین رفتن (نهرو۱۳۶۱ ص ۵۲۸ و ۵۲۵)
انگلیسی اگرچه در آغاز از رویارویی آشکار با سنتهای دینی و آداب و رسوم مسلمانان پرهیز میکردند ولی پس از تاسیس نهادهای مدنی درصدد استفاده از افراد محلی در دستگاه اداری برآمدن به این ترتیب کالجهای انگلیسی زبان با محتوای آموزشهای غربی در مناطقی از هند شکل گرفت و دانش آموختگان این مراکز در سازمانهای دیوانی به خدمت مشغول شدند (ناظمیان فرد ۱۳۹۰ ص ۱۳۰)
چنین شرایطی موجوب گردید برخی از علمای مسلمان مانند "محمد قاسم نانوتوی" برای جلوگیری از نفوذ فرهنگی غربی و تسلط بیشتر انگلیسیها به احیای سنت های آموزش اسلامی بپردازد در این بین شیفتگی افرادی مانند "سر سید احمد خان" به کسب دانش های جدید غربی شکافی را در شیوههای آموزشی سنتی مسلمانان هند ایجاد میکرد وی مدرسهای به شیوه غربی در "علیگر" (3) تاسیس کرد انتشار آموزشهای جدید در بین مسلمانان به رشد طبقه تحصیلکرده جدید انجامید که گرایشات غربی داشتند آنان هرچند از لحاظ عاطفی به سنتهای هندی متمایل بودند لیکن جهت عقلی مجمذوب تمدن غرب شده بودند و به همین دلیل به مولویها و مولاناها با دیده حقارت مینگریستند و پیشرفت را تنها در اقتباس فرهنگ غربی می دانستند (مشیر الحسن ۱۳۶۷ ص ۳۵2-350)
بن مایه های جنبشی که توسط علمای مسلمان شکل گرفت. مقاومت در برابر تهاجم معنوی غرب و پاسداری از فرهنگ بومی بود. این خیزش آگاهانه وامدار تفکر "دیوبندی" است که از مدرسه کوچک در ناحیه دیوبند از توابع دهلی آغاز شد به زودی از مرزهای هند فراتر رفت و سرانجام موجد حرکتهای ضد استعماری قابل ملاحظه گردید آنچه در پی می آید مروری بر شکلگیری تفکر موسوم به دیوبندی.
فشار مذهبی بر مسلمانان هند
انگلیسیها مسلمان را طرفدار امپراطوری گورکانیان و از عوامل آن به حساب میآورند به همین دلیل هندی های بنگالی را بیشتر مورد توجه قرار دادند و مناصب دولتی را به آنها اختصاص داده برای در دست گرفتن امور اداری آنها را به سایر نواحی به ویژه ایالات شمالی هندوستان فرستادند.
اشغالگران در هند رویهای مستبدانه در پیش گرفتند و تلاشهایی را برای محو آثار تمدنی و فرهنگی مسلمانان هندوستان آغاز کردند و در راستای این هدف که بسیاری از مراکز مسلمانان بدون در نظر گرفتن قدمت تاریخی و هنریشان ویران گردید تلاش گستردهای نیز برای تعویض مسیحیت صورت گرفت و مکاتبات ماموران سیاسی بریتانیا نشان میدهد که آن را با تمام وجود به دشمنی با اسلام پرداختند (هاردی ۱۳۶۹ ص ۱۳۰) در همین راستا کمپانی هند شرقی نیز توسط کارکنانش تبلیغ مسیحیت را در هندوستان آغاز کرد و برای گسترش این دید به مبلغین کمک مالی میداد (میان ۲۰۰۵ ص ۴۶) کشیش "ایدمند" در سال ۱8۵۵ میلادی در کلکته آشکارا اعلام کرد که اکنون در هندوستان یک حاکمیت وجود دارد بهتر است مذهب هم یکی باشد (همان ۲۰۰۶ ص ۵۰ ) آنچه خشم مردم هندوستان را علیه انگلیسیها بیشتر برانگیخت بیپروایی یکی از نمایندگان مجلس عوام در حمایت از مبلغان مذهبی بود وی اظهار داشت اکنون که به فضل خدا هندوستان در حاکمیت انگلستان است بر تمامی مسیحیان لازم است برای مسیح نمودن مردم هندوستان تلاش کند (همان ۲۰۰۵ ص ۵۱)
چنین بود که کشیشان مسیحی و حتی اسقف اعظم با حضور در مقابل اماکن مذهبی با مسلمانان به مباحثه می پرداختند ایشان با انتقاد از اسلام روحانیون مسلمان را به مناظره می طلبیدند و اگر کسی مانع تبلیغاتشان میشد با برخورد پلیس مواجه می گردید (ادروی ۲۰۰۱ میلادی ص۵۶ و ۵۰)
افزون بر فشارهای که مسیحیان و مسلمانان وارد میآورند نهضت بنیادگرایانه هندوها توسط "سوامی دایانند سرسوتی" از اهالی گجرات آغاز گردیده بود عرصه را بر مسلمانان تنگ میکرد. نهضت هندوئیزم با عنوان "آریا سماج" به سرعت در بین اهالی پنجاب ریشه دوانید. این فرقه دایه بازگشت به وداها را داشت که واکنشی در برابر گسترش نفوذ اسلامی بود (نهرو ۱۳۶۱ ص۱۵۷) پیروان "آریا سماج" در مناطق محروم مسلماننشین دست فعالیت زده و میکوشیدند هندوهای مسلمان شده را به عقاید قبلی شان بازگرداند. (اردوی، ۲۰۰۱ ص۱۶۶)
پینوشت:
1- نبرد پلاسی نخستین جنگ بریتانیاییها و هندیها پس از حضور بیش از یکصد ساله کمپانی هند شرقی در هند است.
این نبرد به فرماندهی ژنرال بریتانیایی «رابرت کلایو» و «میرزا محمد سراج الدوله» نواب بنگال هند در ۲۳ ژوئن ۱۷۵۷ درگرفت که در نهایت موجب شکست هندیها از نیروهای نظامی کم، اما سازمان یافته بریتانیا گردید.
2- مقامات دولت هند – از حزب افراطی «بهاریاتا جاناتا»- نام اسلامی و تاریخی شهر «اللهآباد» در ایالت «اوتار پرادش» را در سال 1397 خورشیدی عوض کردند. مقامات این شهر یک میلیون نفری اعلام کردهاند نام آن را به «پرایاگراج» تغییر دادهاند.
شهر اللهآباد در ۶۵۰ کیلومتری جنوب شرقی پایتخت-دهلی نو- در قرن شانزدهم به دست حاکمان مسلمان نامگذاری شده بود. این شهر همچنین محل تولد جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر هند و شش نخست وزیر دیگر از مجموع 14 نفر رئیس کابینه بعد از استقلال است. با عوض شدن نام این شهر، موجی از انتقادات و محکومیتها روانه دولت محلی و مرکزی هند شده است. کارشناسان میگویند دولت محلی هند با این کار نقش اللهآباد در استقلال هند و همچنین جمعیت مسلمان آن را نادیده گرفته است.
منتقدان میگویند دولت محلی اوتارپرادش نام اسلامی این شهر را به خاطر مراسم مذهبی هندوها تغییر داده است. الله آباد به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی رودخانه مقدس هندوها-گنگ- هرساله در ماه ژانویه پذیرای بیش از صدمیلیون هندو است.
3- علیگر یا علیگره نام شهریاست در بخش علیگر ایالت اوتار پرادش در شمال هندوستان.