بررسیِ ادبیاتِ ایران اعم از شعر و نثر در عصرِ صفوی کارِ وسیعی است، زیرا مراکزِ ادبی در داخل و خارج از ایران گسترده شده و به دلایلِ مختلف و بهویژه سیاسی هر یک قدم در راهی گذاشته بود. در داخلِ ایران، شهرِ اصفهان به مناسبتِ پایتختی مرکزِ تجمعِ شعرا بود، ولی از جانبِ دیگر در خارج از ایران مانندِ هندوستان و عثمانی هم محافلِ ادبِ فارسی تشویق و تقویت میشد، بویژه هندوستان که زبانِ فارسی، زبانی رایج در آن سرزمین بود. به علتِ همین تمرکز بود که برخی از پیشکسوتان، شعرِ این دوران را با عنوانِ《سبکِ هندی》، و بعضی با اسمِ《سبکِ اصفهانی》به بحث گذاشتهاند.
اشعارِ عصرِ صفوی بهصورتِ مثنوی، قصیده و غزل سروده میشده است و میتوانست دارای موضوعاتِ غنایی، دینی و عرفانی باشد. با وجودِ کثرتِ شاعرانِ دورهی صفوی که در کتابِ تذکرهی نصرآبادی بدان اشاره میشود، اما شیوهای از شعر به دلایلِ سیاستِ خاصِ صفوی که اساسِ حکومت را تشکیل میداد، بیشتر تشویق میشد و آن ادبیات و اشعارِ مذهبی بود. اما ناگفته نماند که حماسههای تاریخی، مدیحهسرایی و منظومههای اخلاقی و عرفانی هم جایی برای خود داشته است.
شاعرانی که در این دوره به سرودنِ منظومههای تاریخی میپرداختند، اشعارِ خود را اغلب به بحرِ متقارب مثُمن مقصود یا محذوف در بیانِ شرحِ حالِ بزرگان اختصاص میدادند و اینگونه شعر در زمانِ تیموریان نیز رواج داشته است. یکی از این شاعران که در اوایلِ عصرِ صفوی میزیست، قاسمی گنابادی است که معاصرِ اسماعیلِ اول و طهماسبِ اول بوده است و دو منظومهی وی به نامِ هر دو پادشاه موسوم است و یکی شاهنامهی ماضی و دیگری شاهنامهی نواب عالی نام دارد.
در زمرهی این منظومهها میتوان به فتحنامهی عباس نامدار که به شاهنامهی صادقی نیز معروف است اشاره کرد. این منظومه، سرودهی صادقبیگ صادقی افشار شاعرِ دورهی عباسِ اول است. همچنین شاهنامهی بهشتی سرودهی مولانا بهشتی مشکوکی را باید نام برد که دربارهی جنگهای سلطان محمد خدابنده و سلطان مراد سومِ عثمانی است. علاوه بر آن جنگنامهی قشم¹ و جرون نامه قابلِ ذکر است که هر دو بهوسیلهی قدری شاعرِ دورهی عباسِ اول تهیه شده است. وی در این منظومه شرحِ جنگهای جزیرهی قشم بهوسیلهی ایرانیان و پرتغالیان را به شعر کشیده است و شکستِ پرتغال از انگلیس را در سواحلِ خلیجِ فارس بازگو میکند. همچنین نبردهای سالِ ۱۰۳۰ قمریِ شاه عباس، بر سرِ جزیرهی جرون را یادآور میشود.
شاهنامهی عباسی سرودهی کمالِ سبزواری است. وی که به《افصح》معروف است، این منظومه را در سالِ ۱۰۲۰ هجریِ قمری برای شاه عباسِ اول به پایان رساند و در همان سال هم درگذشت.
رزمنامهی شاه اسماعیل هم منظومهای کوتاه از ملا رفیع واعظِ قزوینی است که در سالِ ۱۰۸۹ ق وفات یافت.
عالم آرای عباسی(ج ۱، ص ۱۷۸)تعدادِ زیادی از شعرا را نام میبرد و فصلی را بهطورِ کلی به آنان اختصاص داده است و اسامیِ برخی از شاعران را تحتعنوانِ《ذکرِ طبقهی شعراء و اربابِ نظم》آورده است. مقدمهی این مبحث از آن سبب حایزِ اهمیت است که علتِ روی آوردنِ شاعران به اشعارِ مذهبی را شرح میدهد و نحوهی برخوردِ طهماسبِ اول با آنان را چنین بازگو میکند:2
مولانا محتشم کاشی قصیدهی غرا در مدحِ آن حضرت و قصیدهی دیگر در مدحِ مخدرهی شهزاده پریخان خانم به نظم آورده، از کاشان فرستاده بود. و بوسیلهی شهزادهی مذکور معروض گشت. شاه جنت مکان فرمودند که من راضی نیستم که شعراء زبان به مدح و ثنای من آلایند. قصاید در شأنِ حضرتِ شاهِ ولایت پناه و ائمهی معصومین علیهم السلام بگویند. صلهی اول از ارواحِ مقدسهی حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند.
بدینترتیب شعرا به اشعاری روی آوردند که مدح و ثنای ائمه را میگفت. منظومههای مذهبی نیز سروده شد و حماسههای دینی به وجود آمد. بهترین مثال برای آفرینشِ اشعارِ مذهبی، مولانا محتشمِ کاشی است(م ۹۹۶ ق/۱۵۸۸ م). وی قصیدهای در مدحِ اسماعیل میرزا دارد،《اما مرثیه به جهتِ سیدالشهداء خامسِ آل عبا در سلکِ نظم درآورد》.3 که《ابیاتِ بلند و معانیِ دقیق》دارد. در زمرهی شعرای اینگونه اشعار، باید ملاحسین واعظِ کاشفیِ سبزواری(م ۹۱۰ ق/۱۵۰۴ م)را هم نام برد. وی که بیشترِ عمرِ خود را در دورانِ تیموری گذرانده، آثارِ مهمی مانندِ انوارِ سهیلی و فتوتنامهی سلطانی را به یادگار گذاشته است.4 اثرِ معروفِ وی روضة الشهدا فی مقاتل اهل بیت است که دربارهی مقاتلِ شهیدان در کربلا نوشته شده است.5
پینوشت:
۱.《جنگنامهی قشم》که《جنگنامه کشم》در اصل نامیده شده است در نهمِ محرمِ سالِ ۱۰۳۲ هجریِ قمری به پایان رسید. برای آگاهیِ بیشتر پیرامونِ این منظومه و نیز《جروننامه》رجوع کنید به صفا:
حماسهسرایی در ایران، تهران، ۱۳۵۲، ص ۳۶۲ و بعد.
2. عالم آرای عباسی، ج ۱، ص ۱۷۸.
3. همان کتاب، ص ۱۷۹. مرثیهی《هفت بند》محتشم از شاهکارهای این عصر است.
4. توجه علاقمندان به آثارِ کاشفی را به تفسیر مواهب علیه و جواهر التفسیر(ناتمام)، مخزنالانشاء و اسرار قاسمی جلب میکنم.
5. خواندنِ این کتاب در مجالسی که به مجالسِ روضهخوانی شهرت یافت، از نامِ روضةالشعراء گرفته شده.
منبع: تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی، دکتر مریم میراحمدی، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول ۱۳۷۱، رویهی