هیچ اسناد مکتوبی به زبان مادی و به سکایی باستان دردست نیست، و معلوم نیست که آیا کدامیک، از دو زبان تاکنون به نگارش درآمدهاند. در دوران هخامنشی بایگانیها و آرشیوها نه در پرسپولیس، شوش و بابل، بلکه همچنین در اکباتان
پایتخت ماد نگهداری میشدند (قس. فصل ششم عزرا، بند ۲)؛ با همهی احتمالات حکومت ماد نیز بایگانی و آرشیوهایی را حفظ میکرد، لیکن چنین نبوده که هر اسنادی که بهوسیلهی آنها حفظ میشده و به زبان مادی نوشته شده باشد. هرودوت (کتاب اول، بند ۱۰۰) گزارش میدهد که دیاکو، که به اشکال مختلف در طول قرن هشتم مدتها حکومت نمود، اعلام کرد داوری و دادرسی در مورد امور و قضایا بصورت نوشته به او تسلیم شود. هرچند، این گفتار بیشتر به این معنی و منظور نیست که خطهای خارجی دارای اهمیت بوده، که می بایست به زبان مادی برای پادشاه خوانده شود، خلاصهی امور خواهان (مدعی) و خوانده (مدعی علیه) را آنها به زبان خودشان یادداشت میکردند.
آی.ام. دیاکونوف معتقد است که کتیبهی خط میخی پارسی باستان اغلب به منظور استثنایی توسط مادها بکار میرفت، باید ترجمهی موجود مقابل گفتار داریوش در بیستون، سطر ۷۰ را در نظر گرفت، با توجه به این مورد، این پادشاه نخستین بار"به(زبان)ایرانی" کتیبهای نویسانده است. وجود شاعران دربار ماد در نیمهی اول قرن ششم پیش از میلاد توسط دینون گزارش شده است. آنها مطلبشان را از موجودی در یک نمایش سنتی گرفتند.(ص ۱۴)
آنطوری که نمونههای داستانهای حماسی مادی را کتزیاس در نظر گرفته، گزارش وقایعی است که به برقراری تسلط و برتری مادی منجر میشود، و تعبیر وی از داستان پارسوندیِ(Parsondes)پارسی[چنین است]:
او(پارسوندی)توسط ناناروس بابلی(Nanaros)اسیر شد او در اظهار عشق اخیرش از یک زن غیرقابل تشخیص میگردد، ارباب مادیاش آرتئوس(Artaeus)حاکم مادی او را آزاد ساخت، وی بسوی کادیوسی یوی(Kadusioi) میرود، و آنها را در یک شکست شایعه شده، مادها رهبری میکند. طبیعتاً داستان شاید به حماسی پارسی تعلق دارد، درست مثل رمان زریادس(Zariadres) و ادتیس(Odatis)، که چارلز میتلن(Charles of Mytilene)به عنوان یک قصهی پارسی مجدداً نقل میکند؛ به عقیدهی مری بویس یک نوع افسانهی مادی مرتبط با آیین یک ایزد و خدای عشق را دربردارد.
قصهی رمانتیکی که در منابع متعدد یافت میشود، لیکن کتزیاس آن را با میل و ذوق استثنایی نقل میکند، که از استریانگایوس(Stryangaios)مادی است، که به ملکهی سکایی زرینایا(Zarinaia)عشق ورزید، در خواستگاری و درخواست خویش شکست خورد و زندگی اش را از دست داد. قطعهای را دینون از انگرس(Angares) نقل میکند، مشهورترین سرود دربارهی آستیاگ سروده شده، نشان میدهد شاعر تماماً به خطری اشاره میکند که تخت سلطنتش از سوی کوروش مورد تهدید واقع میشده است. بطوری که ماحصل شعر مذهبی مادی از بین رفت باید یادآوری شود قطعهی در دوران هخامنشی توسط مغ(Magi)سروده میشد(هرودوت، کتاب اول، بند ۱۳۲)، که آنها اعضای کلان یا طبقهی مادی بودند، از این طبقه روحانیان به استخدام درمیآمدند.(ص ۱۴_۱۳)
منبع:
گرشویچ.ایلیا، بویس.مری، ادبیات دوران ایران باستان، ترجمه یدالله منصوری، تهران، فروهر، چاپ اول ۱۳۷۷