انقلاب صنعتی (بخش دوم : انگیزه‌ها و اختراعات)

بازدید: ۲۷۰۸ | تاریخ: 1394/10/30 | نگارنده: گردآوری: کیارش کاظمی

اﯾﻦ ﺑﺎزي ﭘﺮﻣﺨﺎﻃﺮه اي ﺑﻮد. تاجر انگلیسی درصورتی می‌توانست بیشتر کالا بفروشد که کالای زیادتری تولید شود. وی هم مشتریان فراوان داشت و هم کشتی داشت و گذشته از این دو صاحب سرمایه‌ای بود ....

مشاهده آلبوم تصاویر
طرز کار یک ماشین بخار

 

پیدایش صنایع در انگلیس:

الف) انگیزه‌ها

شرایط اقلیمی سهم بزرگی در انقلاب صنعتی داشت. اﻗﻠﯿﻢ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن آن ﺳﺎن ﻧﺒﻮد ﻛه دﻟﺨﻮاه آدﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ: هواي ﮔﺮﻣﻲ ﻛه در ﻧﺘﯿﺠﺔ ﺟﺮﯾﺎن درﯾﺎﯾﻲ «ﮔﻠﻒ اﺳﺘﺮﯾﻢ» در اﻗﯿﺎﻧﻮس اﻃﻠﺲ ﺷﻤﺎﻟﻲ ﭘﺪﯾﺪار ﻣﻲ ﮔﺸﺖ، ﺑﺎ ﺑﺎدهﺎي ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎل ﻣﺒﺎرزه اي ﺑﻲ اﻣﺎن داﺷﺖ و از ﺣﺎﺻﻞ  اﯾﻦ ﺑﺮﺧﻮرد، ﻣه و ﻧﻢ و ﺑﺎران ﻓﺮاوان ﺑﺮ ﺳﺮاﺳﺮ اﯾﺮﻟﻨﺪ، اﺳﻜﺎﺗﻠﻨﺪ، و اﻧﮕﻠﯿﺲ ﻓﺮود ﻣﻲ آﻣﺪ ﻛه ﺧﺎك را ﺣﺎﺻﻠﺨﯿﺰ و ﺑﺎرور ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ؛ ﭘﺎرک‌ها را ﺳﺒﺰ ﻧﮕﺎه ﻣﻲ داﺷﺖ؛ درﺧﺘﺎن را ﭘﺮﺷﻜﻮه ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ؛ و ﺧﯿﺎﺑﺎن‌ها را ﺗﺮ و ﻧﻤﻨﺎك ﻣﻲ‌کرد. ﮔﺮﭼه ﺟﺰﯾﺮة ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ  ﻣﺮدم انگلستان، آﻧﺎن را ﺗﻨﮓ ﻧﻈﺮ و ﻣﻨﺰوي ﺳﺎﺧﺖ، در همان ﺣﺎل، آﻧﺎن را در ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎدهﺎي ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻋﻘﺎﯾﺪ، هوس‌های زودﮔﺬر در ﻋﺎﻟﻢ هنر، دﯾﻮاﻧگی‌ها و ﺗﻨﺪروی‌های ﻧﺎﺷﻲ از اﻧﻘﻼب‌ها و ﻛﺸﺘﺎرهاي دﺳﺘه ﺟﻤﻌﻲ ﺣﺎﺻﻞ از ﺟﻨگ‌های ﻛه ﻗﺎرة اروﭘﺎ را ﭘﯿﻮﺳﺘه دﺳﺘﺨﻮش ﺧﻮد ﻣﻲ داﺷﺖ، ﻣﺼﻮن و ﺑﺮ ﻛﻨﺎر داﺷﺖ. آﻧﺎن ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﺧﻮﯾﺶ اﺳﺘﻮار ﺑﺮﺟﺎي ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ

اقلیم جزیره ﻣﺮدمانش را ﻓﺮاﻣﻲ ﺧﻮاﻧﺪ ﺗﺎ در ﭘﻲ ﻣﺎﺟﺮاهﺎي دور و دراز ﺑﺮ آﯾﻨﺪ. هﺰاران ﮔﺬرﮔﺎه آﺑﻲ، ﻣﺮداﻧﻲ را دﻋﻮت ﺑه ﺳﯿﺮ و ﺳﯿﺎﺣﺖ ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ ﻛه ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ اﻣﻮاج دﺳﺖ و ﭘﻨﺠه ﻧﺮم ﻛﻨﻨﺪ، درﻋﯿﻦ ﺣﺎل، ﺳﻜﺎن ﻛﺸﺘﻲ را هﻤﭽﻨﺎن اﺳﺘﻮار نگهدارﻧﺪ. ﺻﺪهﺎ ﺳﺮزﻣﯿﻦ دور دﺳﺖ در اﻧﺘﻈﺎر ﺑﻮدﻧﺪ، ﺳﺮزﻣﯿﻨهاﯾﻲ ﻛه ﻓﺮاورده‌ها و ﺑﺎزارهاﯾﻲ داﺷﺘﻨﺪ و ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن از ﯾﻚ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﻛﺸﺎورزي ﺑه ﯾﻚ ﻛﺸﻮر ﺻﻨﻌﺘﻲ و ﭘﺎﯾﮕﺎه ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ و ﺳﺮﻣﺎﯾه ﮔﺬاري ﺟهاﻧﻲ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮد. ﭘﯿﭻ و ﺧﻤهاي ﺑﯿﺸﻤﺎر ﻛﺮاﻧه هﺎي درﯾﺎ، هﻢ ﺑﺮاي آرام ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻗﯿﺎﻧﻮﺳها ﻣﺄﻣﻨﻲ ﺑﻮد و هﻢ ﻟﻨﮕﺮﮔﺎههاﯾﻲ ﺗﻌﺒﯿه ﻣﻲ ﻛﺮد ﻛه ﻛﺸﺘﯿهاﯾﻲ از ﺳﺮاﺳﺮ دﻧﯿﺎ در آن پهلو ﮔﯿﺮﻧﺪ. در ﺧﻮد ﺟﺰﯾﺮه، ﭼﻨﺪﯾﻦ رودﺧﺎﻧﺔ ﻗﺎﺑﻞ ﻛﺸﺘﯿﺮاﻧﻲ ﺟﺮﯾﺎن داﺷﺖ و ﺻﺪهﺎ ﻛﺎﻧﺎل آن رودﺧﺎﻧه هﺎ را در ﮔﻮﺷه و ﻛﻨﺎر ﺑه ﯾﻜﺪﯾﮕﺮ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﻲ دادﻧﺪ. هﯿﭻ ﻓﺮد اﻧﮕﻠﯿﺴﻲ در هﺮ ﻧﻘﻄﺔ از ﺟﺰﯾﺮه ﻛه ﺑه ﺳﺮ ﻣﻲ ﺑﺮد ﺑﯿﺶ از ﯾﻜﺼﺪ و ﺑﯿﺴﺖ ﻛﯿﻠﻮﻣﺘﺮ از ﯾﻚ رودﺧﺎﻧه ﯾﺎ ﮔﺬرﮔﺎه آﺑﻲ ﻓﺎﺻﻠه ﻧﺪاﺷﺖ ﺗﺎ از آﻧﺠﺎ ﺧﻮد را ﺑه پهنۀ درﯾﺎ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ

در نتیجه ﻛﺸﺘﯿهاي ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺰرﮔﻲ ﺳﺎﺧﺖ ﻛه ﺗﺎ آن زﻣﺎن بی‌ساﺑﻘه ﺑﻮد. ﺑﺮﺧﻲ از اﯾﻦ ﻛﺸﺘﯿهاي ﻛﻮه ﭘﯿﻜﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ «رهﺮوان هﻨﺪ ﺷﺮﻗﻲ» ﺗﺎ ﺑﺪان ﺣﺪ مجهز ﺑﻮد ﻛه ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺗﺎ هﻨﺪ ﯾﺎ ﭼﯿﻦ ﺑﺮود و ﺷﺸﻤﺎه در راه ﺑﺎﺷﺪ. اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن، درﯾﺎ را ﺑه ﺷﯿﻮه اي ﺗﺴﻠﻂ ﺟﻮﯾﺎﻧه دوﺳﺖ ﻣﻲ داﺷﺖ و آن را ﺑه ﻋﻨﻮان ﮔﺴﺘﺮﺷﻲ از ﻗﻠﻤﺮو ﻛﺸﻮر ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲ ﻛﺮد؛ و ﺑﺮاي آﻧﻜه آن «آﻓﺎق دﯾﮕﺮ» را ﺗﺤﺖ ﺳﻠﻄﺔ ﺧﻮﯾﺶ درآورد ﻋﻠﯿه اﺳﭙﺎﻧﯿﺎﯾﯿها و هﻠﻨﺪﯾها ﺗﺎ ﺳﺮﺣﺪ ﺑه ﭘﯿﺸﺒﺎز رﻓﺘﻦ ﻣﺮگ ﺟﻨﮕﯿﺪ، و اﻛﻨﻮن ﻋﻠﯿه ﻓﺮاﻧﺴﻮﯾها ﭼﻨﺎن ﻣﻲ ﻛﺮد. ﺑﺮاي راهﯿﺎﺑﻲ ﺑه ﻗﺎرههﺎي دﯾﮕﺮ و دور زدن آﻧها، راههاي درﯾﺎﯾﻲ ﺗﺎزه ﮔﺸﻮد ﺗﺎ ﺑه ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺑﺎزارهﺎي اﻓﺮﯾﻘﺎ، هﻨﺪ، ﺧﺎور دور، اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ، اﻗﯿﺎﻧﻮس آرام ﺟﻨﻮﺑﻲ و دو ﻗﺴﻤﺖ ﺷﻤﺎﻟﻲ و ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻗﺎرة اﻣﺮﯾﻜﺎ دﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ. آن دو ﻗﺴﻤﺖ از ﻗﺎرة اﻣﺮﯾﻜﺎ ﮔﺮﭼه ﻧﺴﺒﺖ ﺑه دﺳﺖ اﻧﺪازي اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن اﺣﺴﺎس ﺑﯿﺰاري ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ ﯾﺎ ﺳﺮ ﺑه ﺷﻮرش ﺑﺮداﺷﺘه ﺑﻮدﻧﺪ، وﻟﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑه ﺑﺮﻗﺮاري رواﺑﻂ ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ اﺷﺘﯿﺎﻗﻲ داﺷﺘﻨﺪ. ﻓﻘﻂ «ﮔﺬرﮔﺎه ﺷﻤﺎل ﻏﺮﺑﻲ» ﺑﻮد ﻛه دﺳﺖ رد ﺑﺮ ﺳﯿﻨﺔ  اﯾﻦ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎﺋﯿهاي ﺟﺴﺘﺠﻮﮔﺮ ﺳﯿﺮي ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﻧهاد و آﻧﺎن را ﻛه از ﺳﺮﻣﺎ ﺑه ﻟﺮزه اﻓﺘﺎده وﻟﻲ هﻨﻮز دﺳﺖ از ﻃﻠﺐ ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘه ﺑﻮدﻧﺪ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﺑه وﻃﻦ ﺑﺎزﮔﺮدﻧﺪ

ﺑه هﺮ ﺣﺎل آن ﻧﺎوﮔﺎن ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ و ﻧﯿﺮوي درﯾﺎﯾﻲ ﭘﯿﻮﺳﺘه درﮔﺸﺖ و ﮔﺬاري ﻛه از آن ﻧﺎوﮔﺎن ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﻛﺮد، ﻣﻲ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺑﺎ اﻟﻮاري ﺳﺎﺧﺘه ﺷﻮد ﻛه ﻗﺴﻤﺖ اﻋﻈﻢ آن وارد ﻣﻲ ﮔﺸﺖ. ﺳﺮزﻣﯿن‌هاي ﻣﺴﺘﻌﻤﺮه و ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن ﻣﻮﺟﻮد در دﯾﺎرهﺎي  ادوﯾه، ﻣﻮاد ﻏﺬاﯾﻲ و ﻣﯿﻮه هﺎي رﻧﮕﺎرﻧﮕﻲ ﻛه ﻋﺮﺿه ﻣﻲ داﺷﺘﻨﺪ که در اروﭘﺎ ﻧﺎآﺷﻨﺎ ﺑﻮد اما  ﻣﻲ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﭼﯿﺰي درﯾﺎﻓﺖ دارﻧﺪ؛ و آن ﭼﯿﺰ هﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮاورده هﺎي ﺻﻨﻌﺘﻲ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑﻮد. در هﻤﺎن ﺣﺎل، ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ هﻤﺮاه ﺑﺎ روﻧﻖ روز اﻓﺰون، ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﺔ ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز آن، و اﻧﺒﺎﺷﺘﻦ اﻧﺒﺎر ﻛﺸﺘﯿهاي ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ، ﻣﻲﺑﺎﯾﺴﺖ ﺑه ﻣﺪد اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﻲ اﻧﺠﺎم ﮔﯿﺮد. ﺑﺘﺪرﯾﺞ، اﻧﮕﻠﯿﺲ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ًﻗﺴﻤﺘهاي ﻣﯿﺎﻧﻲ و ﺷﻤﺎﻟﻲ آن، و اﺳﻜﺎﺗﻠﻨﺪ، ﺑه وﯾﮋه ﻧﺎﺣﯿﺔ ﺟﻨﻮﺑﻲ آن، زﻧﺪﮔﻲ اﻗﺘﺼﺎدي ﺧﻮد را ﺗﺠﺪﯾﺪ ﺳﺎزﻣﺎن دادﻧﺪ ﺑﺪﯾﻦ ﺳﺎن ﻛه ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺎﻛﻦ ﺑﺨﺸهاي ﻛﺸﺎورزي و روﺳﺘﺎهﺎ را ﺑﯿﺶ از ﭘﯿﺶ ﺑه ﺧﺪﻣﺖ ﻛﺎرﺧﺎﻧه هﺎ ﻛﺸﺎﻧﯿﺪﻧﺪ و اﻓﺰارﻣﻨﺪان و ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺣﺮﻓه هﺎ را از درون ﺧﺎﻧه هﺎ و ﻛﺎرﮔﺎهها و از ﺣﻠﻘﺔ اﺻﻨﺎﻓﺸﺎن ﺑه درآوردﻧﺪ ﺗﺎ ﺑه ﺻﻮرت ﻛﺎرﮔﺮ در ﮔﺮوههاﯾﻲ در ﺑﻨﺪ و ﻣﻨﻀﺒﻄﻲ از ﻣﺮدان و زﻧﺎن و ﻛﻮدﻛﺎن در آﯾﻨﺪ، ﻣﻮاﻇﺐ و ﮔﻮش ﺑه ﻓﺮﻣﺎن ﻣﺎﺷﯿﻨها ﺑﺎﺷﻨﺪ، و ﺑﺮاي دﻧﯿﺎ ﻛﺎﻻهﺎي ﻣﺎﺷﯿﻨﻲ تهیه ﻛﻨﻨﺪ

همانطور که در قسمت پیش ذکر آن رفت، وﺟﻮد ﻣﺤﻮﻃه هﺎﯾﻲ از زﻣﯿﻦ ﻣﺤﺼﻮر در ﭘﺮﭼﯿﻦ، ﺑه اﯾﺠﺎد ﭼﻨﯿﻦ ﺗﺤﻮﻟﻲ ﻛﻤﻚ ﻛﺮد. از ﺣﺪود ﻗﺮن دوازدهﻢ ﻣﯿﻼدي، اﻧﮕﻠﯿﺴﯿﺎن ﺑه  اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠه رﺳﯿﺪه ﺑﻮدﻧﺪ ﻛه از زﻣﯿﻨهاي زراﻋﺘﻲ در ﺻﻮرﺗﯿﻜه ﺑه ﺷﻜﻞ ﻗﻄﻌﺎت ﺑﺰرگ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺳﻮدآوري ﻓﺰوﻧﺘﺮي بهره ﺑﺮداري ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ آﻧﻜه زﻣﯿﻦ ﺑه ﺻﻮرت ﻗﻄﻌﺎت ﺧﺮد ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﺳﺎن ﺑﻮد ﻛه ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﻛﺸﺘﺰارهﺎي ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑه ﻛﺸﺎورزان ﺧﺮده ﭘﺎ و هﻤﭽﻨﯿﻦ «اﻣﻼك ﻋﻤﻮﻣﻲ» را ﺧﺮﯾﺪاري ﻛﺮدﻧﺪ. ﻏﺮض از اﻣﻼك ﻋﻤﻮﻣﻲ، ﻣﺮاﺗﻌﻲ ﻛه دهﻘﺎﻧﺎن از زﻣﺎﻧهاي ﭘﯿﺸﯿﻦ، ﺑه ﺷﯿﻮه اي ﺳﻨﺘﻲ، رﻣه هﺎي ﺧﻮد را در آن ﻣﻲ ﭼﺮاﻧﯿﺪﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﯿﺸه هﺎﯾﻲ ﻛه هﯿﻤه و ﺳﻮﺧﺖ ﺧﻮﯾﺶ را از آن ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ ﺑﻮد. ﻣﺰارع ﺗﻮﺳﻌه ﯾﺎﻓﺘه ﺑﺎ ﻛﻤﻚ دﺳﺘهاي اﺟﯿﺮ و ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت ﯾﻚ ﻣﺒﺎﺷﺮ اداره ﻣﻲ ﺷﺪ. ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻛﺸﺘﺰارهﺎي وﺳﯿﻊ در ﻗﺮن ﭘﺎﻧﺰدهﻢ ﺑه  اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠه رﺳﯿﺪﻧﺪ ﻛه هﺮ آﯾﻨه ﺑه ﺟﺎي ﺷﺨﻢ زدن زﻣﯿﻦ و ﻛﺸﺖ در آن، ﺑه ﺗﺮﺑﯿﺖ اﺣﺸﺎم هﻤﺖ ﮔﻤﺎرﻧﺪ، ﯾﺎ از آن بهتر، ﻛﻮﺷﺶ ﺧﻮد را ﻓﻘﻂ ﻣﺼﺮوف داﻣﺪاري ﻛﻨﻨﺪ، ﺳﻮدي ﺑﺲ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺎﯾﺪﺷﺎن ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ، زﯾﺮا ﺑﺎ  اﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﺑه ﺗﻌﺪاد ﺑﺴﯿﺎر ﻛﻤﺘﺮي ﻛﺎرﮔﺮ ﻛﺸﺎورزي ﻧﯿﺎز ﻣﻲﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻛه ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎي ﺳﺮدﺳﯿﺮ، ﻣﺮدﻣﻲ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻮﺷﺖ دارد، و هﻤﭽﻨﯿﻦ در ﺧﺎرج از ﻛﺸﻮر، ﺑﺎزارهﺎي ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮاي ﻓﺮوش ﮔﻮﺷﺖ و ﭘﺸﻢ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻮد. ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﺗﻌﺪاد ﺑﯿﺸﺘﺮي از دهﻘﺎﻧﺎن ﺻﺎﺣﺐ زﻣﯿﻦ، زﻣﯿﻨهاي ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺘﻨﺪ ﯾﺎ از دﺳﺖ دادﻧﺪ و ﺑه ﺳﻮي شهرهﺎ راﻧﺪه ﺷﺪﻧﺪ. ﻃﺒﻘﺔ ﺧﺮده ﻣﺎﻟﻚ ﺳﻨﺘﻲ در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﻛه ﺑﺮاي ﺧﻮد هﯿﺒﺖ و ﺳﻄﻮﺗﻲ داﺷﺖ، آهﺴﺘه آهﺴﺘه از ﺻﺤﻨه ﺑﯿﺮون رﻓﺖ و ﺑﺨﺸﻲ از اﺳﺘﻮاري و ﻏﺮور ﻣﺸﺨﺺ ﺳﺎزﻧﺪة ﺳﯿﺮت اﻧﮕﻠﯿﺴﻲ را ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﺮد. در ﺳﺎل١٨٠٠  ﺟﻤﻌﯿﺖ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ١۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﻮد و در هﻤﺎن ﺳﺎل١٩  ﻣﯿﻠﯿﻮن ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺮ ﺧﺎك اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﻣﻲ ﭼﺮﯾﺪ.

وﻟﻲ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪان هﻢ دﺳﺘﺨﻮش اﻏﺮاق ﺷﻮﯾﻢ. در ﺳﺮاﺳﺮ  اﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﺮن (ﺑه ﺟﺰ دوره اي ﻛﻮﺗﺎه ﺑه ﺳﺎل١٨١١  ﻛه در اﺛﺮ ﻣﺤﺎﺻﺮة اﻗﺘﺼﺎدي اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑه ﺣﻜﻢ ﻧﺎﭘﻠﺌﻮن، وﺿﻌﻲ ﻧﺰدﯾﻚ ﺑه ﻗﺤﻄﯿﺰدﮔﻲ و ﻛﻤﺒﻮد ﺷﺪﯾﺪ ﻣﻮاد ﻏﺬاﯾﻲ ﻋﺎرض  اﯾﻦ ﻛﺸﻮر ﮔﺸﺖ) ﻛﺸﺎورزي اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑه ﻃﺮزي ﭘﺮﺷﺘﺎب ﻣﻜﺎﻧﯿﺰه ﻣﻲ ﺷﺪ و ﺳﺮﻣﺎﯾه هﺎي ﺑﺰرﮔﻲ ﺑه ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص ﻣﻲ داد، و ﺗﻮﻓﯿﻖ آن را ﻣﻲ ﯾﺎﻓﺖ ﻛه ﺑﺪون ﻧﯿﺎز ﺑه ﻛﻤﻚ ﺧﺎرﺟﻲ ﺳﺎﻛﻨﺎن ﺟﺰﯾﺮه را ﺗﻐﺬﯾه ﻛﻨﺪ. ﻛﺸﺘﻜﺎران ﺗﺎ آن ﺣﺪ ﺑه ﻧﺘﯿﺠﺔ ﻛﻮﺷﺶ ﺧﻮﯾﺶ اﻃﻤﯿﻨﺎن داﺷﺘﻨﺪ ﻛه ﭘﺎرﻟﻤﺎن را وادار ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻏﻠه را ﺑﮕﺬارﻧﺪ، و ﺑه ﻣﻮﺟﺐ آن ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻛه ﺑﺮ ﻏﻠﺔ وارداﺗﻲ ارزاﻧﺘﺮ ﻋﻮارض ﺳﻨﮕﯿﻨﻲ ﻣﻲ ﺑﺴﺖ، از ورود ﻛﺎﻻي رﻗﯿﺐ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي ﻛﺮدﻧﺪ. ﺑه هﺮ ﺗﻘﺪﯾﺮ، ﻣﻘﺎرن آﻏﺎز دهﺔ١٧٩٠ ، ﻣهاﺟﺮت دهﻘﺎﻧهاي از زﻣﯿﻦ راﻧﺪه ﺷﺪه ﺑه ﺳﻮي شهرهﺎ، و ﺑه هﻤﺮاه آن، ﺳﺮازﯾﺮ ﮔﺸﺘﻦ ﺳﯿﻞ ﻣهاﺟﺮان ﺗﻨﮕﺪﺳﺖ از اﺳﻜﺎﺗﻠﻨﺪ و اﯾﺮﻟﻨﺪ ﺑه ﺳﻮي ﻣﺮاﻛﺰ ﺻﻨﻌﺘﻲ، ﻧﯿﺮوي ﻛﺎر ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﻛﺸﻮر را ﻓﺮاهﻢ ﺳﺎﺧﺖ

ﺗﺎ آن زﻣﺎن، ﺻﻨﻌﺖ ﺑه ﻃﻮر ﻋﻤﺪه ﻣﺤﺪود ﺑه ﻓﺮاورده هﺎﯾﻲ ﺑﻮد ﻛه در ﺧﺎﻧه هﺎ ﯾﺎ در ﻛﺎرﮔﺎههاي ﻛﻮﭼﻚ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﻲ ﺷﺪ. ﻧﻮع  اﯾﻦ ﻓﺮاورده هﺎ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي اﺣﺘﯿﺎﺟﺎت هﺮ ﻧﺎﺣﯿه ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﻲ ﺷﺪ و در هﻤﺎن ﻧﺎﺣﯿه ﻧﯿﺰ ﺑه ﻣﺼﺮف ﻣﻲ رﺳﯿﺪ. ﺻﻨﻌﺖ هﻨﻮز ﺗﺎ ﺑﺪان ﭘﺎﯾه ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﺎﻓﺘه ﻧﺸﺪه ﺑﻮد ﻛه ﻧﯿﺎز ﺑﺎزارهﺎي ﻣﺘﻨﻮع و ﮔﺴﺘﺮده در ﺳﺮزﻣﯿﻨهاي ﻓﺮاﺳﻮي درﯾﺎهﺎ را ﺑﺮآورده ﺳﺎزد. زﻧﺪﮔﻲ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮي ﻛه در ﺧﺎﻧه ﯾﺎ در ﻛﺎرﮔﺎه ﻛﺎر ﻣﻲ ﻛﺮد، ﺑﺴﺘه ﺑه وﺟﻮد واﺳﻄه هﺎﯾﻲ ﺑﻮد ﻛه ﻣﻮاد و ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻣﻮرد ﻧﯿﺎزش را ﺑه او ﻣﻲ ﻓﺮوﺧﺘﻨﺪ و ﻣﺤﺼﻮل ﻛﺎرش را ﻣﻲ ﺧﺮﯾﺪﻧﺪ. ﻣﯿﺰان ﭘﻮﻟﻲ ﻛه ﻋﺎﯾﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮي ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑه ﻋﺮﺿه و ﺗﻘﺎﺿﺎ در ﺑﺎزار ﺑﺴﺘﮕﻲ داﺷﺖ و ﻧﯿﺰ ﺑه  اﯾﻨﻜه ﮔﺮﺳﻨه ﺗﺮﯾﻦ و ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪﺗﺮﯾﻦ رﻗﯿﺐ، ﻣﺤﺼﻮل ﺧﻮد را ﺑه ﭼه ﺑهاﯾﻲ ﻋﺮﺿه دارد. ﻣﻌﻤﻮﻻً هﻤﺴﺮ و ﻓﺮزﻧﺪان  اﯾﻦ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺑﻮدﻧﺪ از ﺑﺎم ﺗﺎ ﺷﺎم ﭘﺎ ﺑه ﭘﺎي او ﻛﺎر ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را از ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ در اﻣﺎن نگهدارﻧﺪ. اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﻮد ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪﯾهاي ﺟﻤﻌﯿﺖ رو ﺑه اﻓﺰاﯾﺶ داﺧﻠﻲ ﺑﺮآورده ﯾﺎ اﻧﺒﺎرهﺎي ﻛﺸﺘﯿهاي ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ ﭘﺮ ﺷﻮد ﺗﺎ ﺑه ﺟﺴﺘﺠﻮي ﻛﺎﻻﯾﻲ ﺑﯿﮕﺎﻧه ﯾﺎ ﺑه دﺳﺖ آوردن ﻃﻼ ﻋﺎزم ﺳﺮزﻣﯿﻨهاي دور دﺳﺖ ﺷﻮﻧﺪ، ﻻزم ﻣﻲ آﻣﺪ ﻛه راههاي ﻋﻤﻠﯿﺘﺮ و ﻛﺎرآﻣﺪﺗﺮي ﺑﺮاي ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾه و ﺳﺎزﻣﺎﻧﺒﺨﺸﻲ ﺑه ﺻﻨﻌﺖ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺷﻮد

ﺻﻨﻌﺖ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﻛه از رهﻨﻤﻮدهﺎي ادم اﺳﻤﯿت اﻟهام ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ، زﻧهارهﺎي ﺣﺰم آﻟﻮد آن را ﻧﺎدﯾﺪه ﻣﻲ اﻧﮕﺎﺷﺖ؛ و ﻻﺟﺮم، ﺑﺮاﺳﺎس ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﻲ اﺳﺘﻮار و اﻧﮕﯿﺰة ﺳﻮدﻃﻠﺒﻲ ﻣﺸﻮق و روﻧﻖ ﺑﺨﺶ آن ﺷﺪ و ﺑه ﻣﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈه اي از ﻣﻘﯿﺪ ﻣﺎﻧﺪن در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺎﻣﺎت دوﻟﺘﻲ ﺑﺮ ﻛﻨﺎر ﻣﺎﻧﺪ. ﺳﺮﻣﺎﯾه را از ﻋﻮاﯾﺪ ﺑه ﻣﺼﺮف ﻧﺮﺳﯿﺪة ﺧﻮد ﺑه دﺳﺖ ﻣﻲ آورد ﯾﺎ از ﺑﺎزرﮔﺎﻧﺎن ﻣﺮﻓه و ﺗﻮاﻧﮕﺮ، از ﻣﻼﻛﺎﻧﻲ ﻛه از اﻣﻼك ﺧﻮد درآﻣﺪهﺎﯾﻲ ﺑه ﭼﻨﮓ ﻣﻲ آوردﻧﺪ و از ﻣﺴﺘﻐﻼت شهري ﺧﻮﯾﺶ اﺟﺎره ﻣﻲ ﺳﺘﺎﻧﺪﻧﺪ، و ﺳﺮاﻧﺠﺎم از ﺑﺎﻧﻜﺪاراﻧﻲ ﻛه ﻣﻲ داﻧﺴﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧه ﭘﺎﺑه ﭘﺎي ﺣﻔﻆ ﭘﻮل دراﻓﺰاﯾﺶ آن ﻧﯿﺰ ﻛﻮﺷﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺎﻧﻜﺪاران ﺧﻮﯾﺶ، ﺳﺮﻣﺎﯾﺔ ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﺑﺨﺶ ﺻﻨﻌﺖ را ﺑﺎ ﻧﺮخ بهرة ﻛﻤﺘﺮي ﺑه ﺻﻮرت وام در اﺧﺘﯿﺎر ﻣﻲ ﮔﺬاردﻧﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﻧﺤو ﺑﻮد ﻛه اﻓﺮاد و ﻣﺆﺳﺴﺎت، اﻋﺘﺒﺎر ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز را در اﺧﺘﯿﺎر ﻛﺎرﻓﺮﻣﺎﯾﺎن ﺳﺨﺘﻜﻮش و ﻣﺒﺘﻜﺮي ﻣﻲ ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ ﻛه آﻣﺎده ﺑﻮدﻧﺪ ﻓﺮاورده هﺎي ﻣﺮاﺗﻊ و ﻣﺰارع را ﺑﺎ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ و ﻧﯿﺮوي ﻛﺎر و ﻣهارت ﻣﺮدان و زﻧﺎن و ﻛﻮدﻛﺎن ﯾﻜﺠﺎ ﺑﺎ هﻢ درآﻣﯿﺰﻧﺪ و  اﯾﻦ ﻛﺎر را در ﻣﻘﯿﺎﺳﻲ وﺳﯿﻊ ﺑه اﻧﺠﺎم رﺳﺎﻧﻨﺪ و ﺳﻮدي ﻛﻼن ﺣﺎﺻﻞ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﻘﯿﺎﺳﻲ و ﺳﻮدي وﺳﯿﻌﺘﺮ و ﻛﻼﻧﺘﺮ از آﻧﭽه ﺗﺎ آن زﻣﺎن در ﺳﺮاﺳﺮ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑه ﺗﺼﻮر در ﻣﻲ آﻣﺪ. ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛه ﺳﺮﻣﺎﯾه را در اﺧﺘﯿﺎر ﻛﺎرﻓﺮﻣﺎﯾﺎن ﻗﺮار ﻣﻲ دادﻧﺪ ﺑﺮﻣﺼﺮف آن اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺎرت ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ و ﺑﺮ آن ﻧﻈﺎم ﺳﺮﻣﺎﯾه در اﺧﺘﯿﺎر ﻧهادن، ﻋﻨﻮان ﻧﻈﺎم ﺳﺮﻣﺎﯾه داري ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ، ﻧﻈﺎﻣﻲ ﻛه ﻣﻲ رﻓﺖ از آن ﭘﺲ دﻧﯿﺎي ﻏﺮب را ﻣﺘﺤﻮل ﺳﺎزد

اﯾﻦ ﺑﺎزي ﭘﺮﻣﺨﺎﻃﺮه اي ﺑﻮد.  تاجر انگلیسی درصورتی می‌توانست بیشتر کالا بفروشد که کالای زیادتری تولید شود. وی هم مشتریان فراوان داشت و هم کشتی داشت و گذشته از این دو صاحب سرمایه‌ای بود که می‌توانست با آن از عهده مخارج عملی ساختن طرح‌های جدید برآید. انگیزه جلب منفعت سبب گردید دنبال کشف وسائلی از برای تولید سریع‌تری برآیند. منسوجات پشمی یک قلم از صادرات ثابت قدیمی انگلیس بود که اکنون صدور آنرا حد و نهایتی نبود به شرط۔ آنکه زیادتربافته شود امکان بسط صادرات پارچه‌های پنبه‌ای بی اندازه زیاد بود.

سر ریچارد آرک رایت ‏، مخترع بریتانیایی  دستگاه ریسندگی، که تولید انبوه پارچه‌های نخی را ممکن ساخت.

ب) اختراعات

 اروپائیان تا این تاریخ به واردات این قبیل منسوجات کاملاً خو گرفته بودند. محال بود اروپائی‌ها با دست بتوانند منسوجات پنبه‌ای مشرق زمین را از رونق بی‌اندازند. اما اگر ممکن بود که رشتن، بافتن و رنگ کردن این منسوجات با عده قلیل تری کارگرانجام پذیرد، بعبارت دیگر ماشینی شود بازار فروش این کالاها فوق العاده وسیع بود بعلت ترقی امور بانکی و اعتبار و پیدایش شرکت‌های سهامی سرمایه موجود، متحرك و بسهولت در گردش انتقال وجوه از یک بنگاه به بنگاه دیگر امکان داشت. ملاکین ثروتمند می‌توانستند مبالغی از منافع خود را به صنعت منتقل سازند. اگر اختراعی بکلی بی حاصل می‌شد، چنانکه پاره‌ای اوقات چنین اتفاقی می‌افتاد، یا اگر اختراعی قبل از آنکه مورد استفاده قرار گیرد سال‌ها تکمیل لازم داشت در آنصورت استطاعت سرمایه گذاری برای این کار را داشتند . فقط کشوری می‌توانست در پیدایش عصر ماشینی پیشقدم شود که قبلاً از طریق تجارت و فلاحت ثروتمند شده باشد. انگلستان چنین کشوری بود.

این شرایط موجد پیدایش یک سلسله اختراعات سودمندی در صنایع پارچه بافی گردید. در سال ۱۷۳۳ مردی جان کی john kay ماکوى خود کاری اختراع کرد که با کمک آن بعوض دو نفر فقط یک نفر می‌توانست با دستگاه پارچه بافی کار کند. در نتیجه این اختراع و افزایش پارچه تقاضا برای نخ زیادتر شد. در خلال ۹-۱۷6۰ با اختراع دستگاه جدیدی که یکنوع ماشین نخ ریسی خودکار بود این حوائج را مرتفع ساختند. هر دو این وسائل جدید را در آغاز با دست حرکت می‌دادند. و کارگران خانگی از آنها در منازل خود استفاده می‌کردند. اما در ۱۷۹۹ ریچارد آرک رایت Richard Arkwright دستگاهی را اختراع کرده به ثبت رسانید که کارش رشتن نخ‌های متعددی در آن واحد بود. این دستگاه ابتدا با نیروی آب کار می‌کرد اما در دهه 1780 تا 1790 ریچارد آرک رایت برای متحرک ساختن ماشین نخ ریسی خود از ماشین بخار استفاده کرد. بکار بردن ماشین بخار مستلزم نصب آلات و ادوات سنگینی بود بهمین جهت وی ماشین‌های بخار ، دستگاه‌های نخ ریسی و کارگران خود را در بناهای بزرگ و قاعدتاً غم انگیزی گرد آورد که این بناهارا در انگلیسی «Mills» نامیدند و بعداً درعرف آمریکائی به آنها «کارخانه‌ها» Factories گفته‌اند. چند صباحی ماشین‌های نخ ریسی برای پارچه‌بافان  که هنوز با دست کار میکردند آنقدر پارچه آماده کرد که نمی‌دانستند چه کنند و این امر منجر به اختراع دستگاه پارچه بافی ماشینی گردید که از لحاظ اقتصادی اندکی بعد از ۱۸۰۰ عملی شد. در نتیجه پارچه بافی مانند نخ ریسی بیش از پیش در کارخانه ها انجام گرفت. اختراع این گونه وسائل تهیۀ پارچه مستلزم افزایش مقدار پنبه کاری بود. یک نفر امریکائی مبتکری از اهالی کانه‌تی‌کت Connecticut موسوم به Eli Whitney  در حالیکه در یکی از مزارع پنبه در جورجیا سمت معلم و مربی زارعین را داشت در عرض ده روز ماشینی برای جدا کردن پنبه از بذر ساخت که بر اثر آن این عمل بمراتب سریع تر از سابق انجام گرفت و بر میزان محصول پنبه افزود، دستگاه پنبه پاک کنی بزودی در مناطق جنوبی ایالات متحده آمریکا رواج یافت. در این نواحی که اقتصاد کشتزاری تقریباً راه اضمحلال می‌پیمود بر اثر این اختراع ناگهان جان تازه‌ای بخود گرفت و رونق بازار پنبه ممد انقلاب صنعتی انگلیس گردید. از ۱۷۹۰ تا سی سال بعد از آن واردات پنبۀ خام انگلیس پنج برابر شد. در همین سنوات از لحاظ بهای کالاها ، پنبه که در میان مصنوعات انگلیسی در درجۀ نهم قرار داشت، بدرجۀ اول ارتقا یافت. تا ۱۸۲۰ منسوجات پنبه‌ای تقریباً نیمی از کلیۀ صادرات انگلستان محسوب می‌شد.

جیمز وات با تکمیل دیگ بخار خدمت بزرگی به فیزیک و مکانیک کرد.

ماشین بخار که در سنوات بعد از ۱۷۸۰ مولد نیرو برای کارخانه‌های نخ ریسی گردید. مدت یک قرن بود که خود طریق تکامل می‌پیمود. در قرن هفدهم آزمایشات علمی و فنی درباره فشار حاصله از قوۀ بخار امری عادی بوده اما نیروی محرکۀ اقتصادی که انگیزه اختراع شد تقلیل تدریجی ذخائر کهن سال چوب و الوار اروپا بود. در حدود ۱۷۰۰ بود که چوب در انگلستان بی‌اندازه کمیاب گردید، بنابراین بدست آوردن زغال چوب که درذوب آهن بکار می‌رفت، دشوارتر شد و بهمین جهت بیش از پیش برای ذوب آهن متوجه زغال سنگ گردیدند زدن چاه‌های عمیق برای استخراج زغال سنگ میسر نبود مگر آنکه کسی بتواند وسیلۀ بهتری برای بیرون کشیدن آب به کمک تلمبه از زیر زمین اختراع کند. در حدود 1702 توماس نیوکمنThomas Newcomen   بساختمان نخستین ماشین بخاری اقدام کرد که بسیار بصرفه نزدیک و بزودی از برای پائین فرستادن تلمبه در معادن زغال سنگ رواج فراوانی پیدا کرد. این ماشین در مقابل نیرویی که تولید می‌کرد آنقدر سوخت مصرف می‌نمود که بطور کلی فقط می‌توانستند از آن در معادن زغال سنگ استفاده کنند.

در 1763 مهندسی از دانشگاه گلاسگو، جیمس وات James Watt نام شروع بتکمیل ماشین بخار نیوکمن کرد. با مردی ماتیو بولتون Matthew Boulton نام شریک شد. بولتون که اصولاً سازنده است. اسباب بازی کودکان، تکمه و سگك کفش بود و جوهی در میان گذاشت تا به مصرف آزمایشات گران قیمت، ادوات کار که با آن، ساخته می‌شد و طرح هائیکه آهسته آهسته نسج می‌گرفت برسانند. تا سنوات ۸۹ - ۱۷۸۰ بنگاه بولتون و وات رونق بسزائی پیدا کرده بود و ماشین‌های بخاری هم برای مصرف داخلی انگلیس و هم برای صادرات به خارج می‌ساخت. در کارخانه‌های جدید نخ ریسی آرک رایت و سایرین نیز بهمین منوال از ماشین‌های بخار استفاده ميشد.

ﻛه از ﻧﻈﺮ اﺻﻮﻟﻲ، ﺑﺎ ﭘﻮﺷﺶ ﺷﺎهﺮاههاي اﻣﺮوزي ﺷﺒﺎهﺖ داﺷﺖ. ﺑه ﺳﺎل ١٨٠١، ﺟﻮرج ﺗﺮوﯾﺜﯿﻚ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻟﻮﻛﻮﻣﻮﺗﯿﻮ ﺑﺨﺎر را ﺳﺎﺧﺖ ﻛه ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻗﻄﺎري ﻣﺴﺎﻓﺮي را روي رﯾﻞ ﺣﺮﻛﺖ دهﺪ. در ﺳﺎل١٨١٣ ، ﺟﻮرج ﺳﺘﯿﻮﻧﺴﻦ، ﻟﻮﻛﻮﻣﻮﺗﯿﻮ بهتری ﺳﺎﺧﺖ و در ﺳﺎل١٨٢۵ ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﺮوﯾﺲ ﻣﻨﻈﻢ راه آهﻦ ﻛﺸﻮر را ﺑﯿﻦ دو شهر اﺳﺘﺎﻛﺘﻦ و دارﻟﯿﻨﮕﺘﻦ ﺑه راه اﻧﺪاﺧﺖ. در ﺳﺎل١٨٠١ ، ﯾﻚ ﻛﺸﺘﻲ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﺨﺎري ﺑﺮ روي ﯾﻜﻲ از ﻛﺎﻧﺎﻟهاي اﺳﻜﺎﺗﻠﻨﺪ ﺑه رﻓﺖ و آﻣﺪ ﭘﺮداﺧﺖ. ﺑه ﺳﺎل١٨٠٧ ، ﻛﺎرﺧﺎﻧﺔ ﺑﻮﻟﺘﻦ و وات، ﯾﻚ ﻛﺸﺘﻲ ﺑﺨﺎر ﻣﺴﺎﻓﺮي ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻤﻮﻧﺔ ﭘﯿﺸﻨهادي راﺑﺮت ﻓﻮﻟﺘﻦ Robert Fulton ﺳﺎﺧﺖ.  اﯾﻦ ﻛﺸﺘﻲ ﻛه ﻛﻠﺮﻣﻮﻧﺖ ﻧﺎم ﮔﺮﻓﺖ در ۱۸۰۹ در رود هادسون Hudson و ﻣﺴﯿﺮ ﻧﯿﻮﯾﻮرك ﺑه آﻟﺒﻨﻲ ﺑه راه اﻓﺘﺎد. ﻣﻘﺎرن هﻤﺎن زﻣﺎن، در ﻟﻨﺪن، هﺎرﯾﭻ، ﻧﯿﻮﻛﺎﺳﻞ، ﺑﺮﯾﺴﺘﻮل، ﻟﯿﻮرﭘﻮل و ﮔﻼﺳﮕﻮ ﺑﻨﺎدري ﺑﺎ تجهیزات و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﮔﺴﺘﺮده ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ اﻗﯿﺎﻧﻮﺳها و ﻓﺮاﺳﻮي درﯾﺎهﺎ را ﻣﯿﺴﺮ ﺳﺎزد. ﻧﻠﺴﻦ هﻢ در اﺑﻮﻗﯿﺮ و ﺗﺮاﻓﺎﻟﮕﺎر، ﺳﯿﺎدت درﯾﺎﯾﻲ را ﺑﺮاي اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﻣﺤﺮز و ﻣﺴﻠﻢ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ.  

لوکومتیو ساخت شده توسط ﺟﻮرج ﺳﺘﯿﻮﻧﺴﻦ

 

منابع:

تاریخ جهان نو، رابرت روزول پالمر، امیرکبیر،1349 ، ص 7-10

تاریخ تمدن عصر ناپلئون، ویل دورانت، علمی و فرهنگی1387، ص 434-440

منبع:
انقلاب صنعتی امپراطوری بریتانیا انقلاب کشاورزی حذف فیلتر