در میانِ ادبیاتِ ایرانی در عصرِ ساسانی، مهمترین مقام را کتابی تاریخی حائز بوده که متأسفانه بهدستِ ما نرسیده است و نامِ آن کتاب خداینامه بوده است. این اثر، چه از لحاظِ مدارکی که راجع به تاریخِ ساسانیان در آن وجود داشته،(۱) و چه از نظرِ حفظِ داستانهای قدیمِ ایرانی (که قسمتی از آن کتاب به شاهنامه انتقال یافته)(۲) واجدِ اهمیت و به احتمالِ قوی در ترویجِ علمِ تاریخنویسیِ عرب مؤثر بوده است.(۳) بههمین علت قطعاتی از این کتاب، که در ترجمههای قدیمِ عربی به ما رسیده است، جلبِ توجه کرده و موردِ تحقیق قرار گرفته است... .
در ردیفِ ترجمههای خداینامه و اشارههایی که به این کتاب شده است، ما به ذکرِ ترجمه و نامِ تألیفهای دیگری نیز برمیخوریم. میانِ این تألیفات نامِ کتابِ آییننامه برده شده و در الفهرست در ردیفِ خداینامه ذکر شده است. در صورتِ ترجمههای ابن مقفع، بعد از خداینامه، که در مقامِ اول ثبت گردیده، بلافاصله نامِ آییننامه آمده است (۱۱۸/۱ مقابله شود با ۵۲/۲).(۴) جزوِ صورت کتابهایی که ایرانیان نوشتهاند، نامِ کتابِ خداینامه و آییننامه، پهلوی یکدیگر قرار گرفته است(۳۰۵/۲). نه تنها ذکرِ نامِ این دو کتاب در یکجا بلکه عنوانِ کتابها نیز ما را به مقایسهی این دو اثر با یکدیگر برمیانگیزد. خداینامه، که به عربی تحتِ عنوانِ کتابالسیر(۵) نقل شده، شاملِ گزارشهای رسمیِ تاریخی بوده و غالباً از وقایعِ تاریخی و داخلی بحث میکرده است و آییننامه که به عربی کتابالرسوم نامیده شده، مربوط به تشکیلاتِ دولتی و موضوعهایی بوده که بهنحوی از انحا، با این تشکیلات بستگی داشتهاند. در نوشتههای علمی کتابِ دوم کمتر از کتابِ اول موردِ توجه بوده و حال آنکه کتابِ دوم برای مطالعهی تاریخِ ایران در دورههای اخیرِ سلطنتِ ساسانیان نیز دارای اهمیت است.(۶) در کتابِ التنبیه و الاشرافِ مسعودی، راجع به تاریخِ پادشاهانِ ساسانی، خبری جالب ضبط شده است که به استنادِ آن میتوان، ولو بهطورِ تخمین، مشخصاتِ آییننامهی ساسانی را بهطورِ کلی روشن کرد.(۷)مسعودی مینویسد:
«ایرانیان کتابی دارند به نامِ کهنامه که منصبهای مملکتِ ایران در آن هست و آن را به ششصد منصب مرتب کردهاند و این کتاب از قبیلِ آییننامه است، و معنیِ آییننامه کتابِ رسوم است و کتابی بزرگ است در چند هزار ورق که جز به نزدِ موبدان و دیگر صاحبانِ مقاماتِ معتبر یافت نشود».
ما از این مطالب اولاً چنین استنباط میکنیم که در زمانِ مسعودی یعنی در قرنِ چهارمِ هجری/دهمِ میلادی هنوز نسخهی اصلیِ آییننامه در ایران دیده میشده، هرچند خیلی کمیاب بوده است؛ ثانیاً اشاره به اینکه جدولِ مناصبِ حکومتی(۸) جزوِ آییننامه بوده، میرساند که این کتاب از کتابهای رسمی و به خداینامه بسیار نزدیک بوده است. این نوع«کتابهای رسوم» که جنبهی رسمی داشتهاند، از دورههای نزدیکتری به ما رسیدهاند؛ از آن جمله است آیینِ اکبری ابوالفضل، که پربهاترین منبع برای مطالعهی تمدن در دورهی سلاطینِ گورکانی بهشمار میرود.(۹) احتمال دارد که در کتابِ آییننامه مانندِ آیین اکبری گنجینهها و اصطبلهای پادشاهانِ ساسانی توصیف شده و در مآخذِ عربی به وجودِ این کتابها اشارههایی شده باشد.(۱۰)(ص ۳۳_۳۱)
ما از این مطالب اولاً چنین استنباط میکنیم که در زمانِ مسعودی یعنی در قرنِ چهارمِ هجری/دهمِ میلادی هنوز نسخهی اصلیِ آییننامه در ایران دیده میشده، هرچند خیلی کمیاب بوده است؛ ثانیاً اشاره به اینکه جدولِ مناصبِ حکومتی(۸) جزوِ آییننامه بوده، میرساند که این کتاب از کتابهای رسمی و به خداینامه بسیار نزدیک بوده است. این نوع«کتابهای رسوم» که جنبهی رسمی داشتهاند، از دورههای نزدیکتری به ما رسیدهاند؛ از آن جمله است آیینِ اکبری ابوالفضل، که پربهاترین منبع برای مطالعهی تمدن در دورهی سلاطینِ گورکانی بهشمار میرود.(۹) احتمال دارد که در کتابِ آییننامه مانندِ آیین اکبری گنجینهها و اصطبلهای پادشاهانِ ساسانی توصیف شده و در مآخذِ عربی به وجودِ این کتابها اشارههایی شده باشد.(۱۰)(ص ۳۳_۳۱)
پی نوشت:
1. Th. Nöldeke, Geschichte der perser and araber zur Zeit der sasaniden aus der arabischen Chronik das Tabari übersetzt, Leiden 1879, YV.
2. Th. Nöldeke, Das Iranische Nationalepos, Strassburg. 1898 II(GIPh II, 141).
3. C. Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, I, Weimar, 1898, 134.
4. E. W. West, Pahlavi Literature, GIPh II, 138.
۵. یا کتابِ سیرالملوک.
. پس از مقالهی بارون روزن، که بعداً نقل خواهد شد، راجع به آییننامه، در مطبوعاتِ علمی زیاد بحث نمیشده است، به غیر از
H. Zotenberg, Histoire des rois des Perses par al-Tha'älibi texte arabe publié et traduit, Paris 1900, 14_15.
مقایسه شود با کتابِ مؤلف، مدارک و مآخذ عربی...، و بابالعرافة والزجر والفراسة علی مذهب الفرس، چاپِ سنت پیترزبورگ، ۱۹۰۷، صص ۶۴_۶۶؛ یا
3BO XVIII, 176_8.
و تذکرِ
J. Marquart, Èränsahr nach der Geographie des Ps. Moses Xorenac'i Abhandlungen der königle, Gesellschaft der Wissen-schaften zu Göttingen, phil-hist. Klasse Neue Folge, III, 1901, 48, anm.
که اسامیِ اشراف و بزرگانِ ایرانی را که ابن خردادبه ذکر نموده از آییننامه و یا صحیحتر گفته شود از گاهنامه، استخراج کرده است. فقط کریستنسن( در کتابِ L'Empire des Sassanides)اشارهای سطحی بدین معنی نموده است که در عهدِ ساسانی، کتابهای بسیاری با عنوانِ«آییننامک»وجود داشته است. نقلقولهایی که از عیونالاخبار در تأییدِ این نظر ذکر میشود، بهعقیدهی ما ممکن است جزوِ متنِ یک کتاب باشد و این نتیجهگیری با شهادتِ صریحِ الفهرست و مسعودی راجع به وجودِ کتابی رسمی تحتِ این عنوان مباینت نخواهد داشت. اضافه میکنیم که برخلافِ عقیدهی کریستنسن، اصطلاحِ آیین، بهطوری که قبلاً اشاره شد، بیشتر مطابقت دارد با کلمهی عربیِ«رسم»تا«ادب».
۷. کتابِ التنبیه والاشراف، تألیفِ مسعودی، چاپِ Lugduni Batavorum 1894(BGA VIII)104, 9.
Macoudi, Le livre de l'avertissement et de la revision, trad. par B. Carra de Vaux. Paris, 1897, 149.
٨. این نوع کتابها همیشه محتویِ مدارکی برای تاریخِ نظامی نیز هستند، مثلاً بنگرید به Notitia dignitatum.
۹. آیین اکبری، تألیف ابوالفضل علامی، چاپ بلوکمان، در دو جلد، کلکته، ۱۸۷۲.
10. Liber Mafätïh al-olum explican vocabula technica scientiarum auctore abu Abdollah Mohammed ibn Ahmed ibn Jüsof al Katib al-Khowarezmi, ed. G. Van Vloten, Lugd. Bat, 1895, 118, 2_4.
آهرهمار دفیره و گنج حمار دفیره.
منبع: ایناسترانتسیف.کانستانتین، تحقیقاتی دربارهی ساسانیان، ترجمهی کاظم کاظمزاده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم ۱۳۹۱