تپورها؛ نام قومی كهن است كه در جنوب دریای خزر در همسایگی آماردها میزیستندكه با ورود آریاییها به ایران به سمت كوههای مازندران كوچ كردند و به تدریج تمدن و فرهنگ آریاییها را پذیرفتند و دین زرتشتی را برای خود برگزیدند. آنها مردمی درشت اندام بودند و مردهای آنها لباس سیاه با گیسوان بلند داشتند و زنان لباس سفید با موهای كوتاه. در قرن چهارم پیش از میلاد در جنگ اسكندر شاه مقدونی با داریوش سوم هخامنشی تپوریها در لشگر ایران جنگیدند. در دوره سلوكیها و اشكانیان فرمانبردار این دو سلسله بودند. پس از آنكه فرهاد اول بر آماردها پیروز شد و آنها را به سوی قفقاز راند تپوریها سرزمین آماردها را به سرزمین خود اضافه كردند. این سرزمین گسترده به نام تپورستان شناخته میشد تا اینكه پس از حمله اعراب و چیرگی آنها بر تپورستان این سرزمین تبرستان یا طبرستان نام گرفت.
وجه تسمیه تپورستان و تپورها
معنای واژه تپور را در ارتباط با اصطلاحات کهن در زبان مردم باید جُست و قبل از هر چیز توجه به آئینی باید داشت که در قرون اولیه قبل از میلاد، با ورود شالیکاران مهاجر به بخشی از شمال ایران، جایی که بعدها مازندران نام گرفت، اشاعه پیدا کرد. شاخص ترین مراسم متعلق به آئین تپورها، نوعی ریاضت و مشارکت همگانی در ایجاد تپههای خاکی گنبدی شکل بود که گاهی با ابعادی عظیم ساخته میشدند .
در مازندران به ویژه در حوزه تجن این تپه ها موسوم به "دین" بوده مردم هنوز چنین نامی را برای آن ها قائلند. دین نام تپههای خاکی گنبدی شکل ساخته انسان است که به طور پراکنده در مازندران و به ویژه اطراف ساری و در مکان های مختلف وجود داشته، اما با ظهور عصر ماشین و به کمک بولدوزر و لودر، بسیارشان منهدم و به اصطلاح تسطیح شدهاند .
هنوز توضیح درستی از چگونگی ایجاد این آثار کهن و باستانی از سوی مورخان و باستان شناسان ایرانی در جایی ثبت نشده است. به گمان نگارنده این آثار، نشانههایی از تمدن مردمی مهاجر و بودایی است که یک هزار و اندی سال قبل از ظهور اسلام به شمال ایران آمدند و آغازگر تمدن برنج در این ناحیه شدند.
در فرهنگ بودیسم آن زمانها بنا کردن تپههای گنبدی شکل، بر روی بقایایی که مقدس شمرده میشد مرسوم، نام آن تپهها، استوپا stupa بوده است. گفته میشود دهها هزار آثار از این دست همزمان با رونق آئین بودا در مناطق بودایی نشین جهان، پس از گرویدن آشوکا بزرگترین پادشاه تاریخ هند به این آئین، احداث شد.
ساخت بعضی از آن تپه های گنبدی شکل، نیازمند تلاش هزاران کارگر و مستلزم دهها سال متمادی کار بوده است. مردم مازندران در آن عصر، با انجام کارهایی نظیر این نزد باقی ایرانیان شهره بودهاند و تپههای خاکی ساخته دست شان که گه گاه با ابعادی عظیم ساخته میشدند به همراه سنتهای اجتماعی حول آن تپهها، شاخص هویت شان در محدوده امپراطوری ایران شد.
باید دید مردمی که آن نوع ریاضت را پذیرا میشدند چه نام و چه عنوانی به خود اختصاص دادهاند؟
ریاضت آئینی و مشارکت مشتاقانه در آن، به سنسکریت taporAta (تپورَتا) و معنای taporthIya (تپورتی ) نیز نزد همان مردم مهیا شدن به قصد ریاضت بوده است. اگر به وقت ریاضت، ماه در آسمان و آسمان مهتابی بود لقب taporAja (تپوراجا) به ماه آسمان داده میشد.
همچنین نکته با اهمیت اینکه سنسکریت taporAzi تپورازِ ، انباشتن ریاضتها برروی هم است. در این اصطلاح جزء آخر ( rAzi رازِ)اشاره به روی هم انباشتن و برپا نمودن تپه است. سنسکریت rAzikR رازکِرِ به معنای ساختن تپه و برروی هم انباشتن است و tapo (تپو) به معنای ریاضت و کشیدن سختی است.
مشاهده می شود که تپور جزء آغازین واژههای متعدد با اهمیت در آئین آن مردم، به ویژه واژه taporAzi تپورازِ در میان آن واژهها از همه نمایانتر است.
بدین ترتیب پدیداری لفظ (tapor تپور) در عصری اتفاق افتاده است که سلوکیان و سپس اشکانیان بر منطقه استیلا داشتهاند و آن زمانی بود که یکی دو قرن از ظهور بودا میگذشت.
برپایی استوپا و عبادت آن تپههای گنبدی شکل، توسط نه گروهی خاص از مردم مثلاً راهبان بودایی، بلکه از سوی عامه مردم بوده است.
دیگر جنبههای زندگی، نظیر تجارت و خرید و فروش و بازار که در کنار استوپا (تپه) جریان داشت باعث میشد تا لفظ تپور شاخص هویت مذهبی و قومی مردمی شود که خود فرقهای در میان بوداییان بوده، شاید قبل از مهاجرت به شمال ایران؛ در عصر اوج گرفتن آیین بودا، آنها به این نام شناخته میشدند. پیداست بعدها به مرور زمان و با اصلاحات پیش آمده و تضعیف بودیسم که برهمنان و فرقههای دیگر هندو بر آن پای میفشردند،آن سنتها متحول شدند.
در عصر ساسانیان نام تپورستان و بعد از آن، در دوران اسلامی نام تبرستان برای بخشی مهم از سواحل جنوبی دریای مازندران باقی ماند.
منبع :
Cologne Digital Sanskrit Lexicon (from Monier-Williams' 'Sanskrit-English Dictionary 2008 )