تاریخ گیلان فصل اول (بخش دوم: تمدن‌های املش و مارلیک)

تاریخ گیلان فصل اول (بخش دوم: تمدن‌های املش و مارلیک)

«جام‌های طلا که مخروطی شکل و باریک و بلند ساخته شده و برآمدگی دندان‌های شکل و افقی دارند در املش و مارلیک بدست آمده عیناً مانند ظروفی است که در زولوآب در لرستان کشف شده است... ولی بطور کلی کار صنعتگران مناطق شمالی از آنچه در لرستان یافت شده دقیق تر و زیباتر بوده است و چنین بنظر می‌رسد که این نوع هنر از شمال به جنوب رفته نه بالعکس.»

تاریخ ثبت: (1397/11/20 )  تاریخ بروزآوری: (1397/11/20 )

این مطلب (2,928)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

ریتون طلایی مارلیک

آثار و اشیاء باستانی سخن می‌گویند.

با توجه به این واقعیت که اشیاء و وسایل بدست آمده در ‌کاوش‌های باستانشناسی نمی‌توانند تصاویر حتی مبهمی ‌از زندگی بشر را در دورانی دورتر از هفت هزار سال پیش برای ما به تماشا بگذارند چگونه می‌توان با قاطعیت در این گونه مسائل و مخصوصاً مهد تمدن بشری و چگونگی تحول فرهنگ و تمدن انسان اظهار نظر کرد؟

آنچه مسلم است و اشیاء و آثار باستانی مکشوفه در دل خاک‌های رحمت آباد، طالش، رودبار، املش، پیرکوه، ديلم و سایر نقاط گیلان نیز آن را تایید می‌کند وجود تمدن عظیم چند هزار ساله در گیلان و قسمت‌های وسیعی از کنار‌ه‌های خزر از جمله مازندران و گرگان است.

 ناچخ با سر قوچ، اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد، املش، ایران، موزه هنرهای زیبای لیون

 

در ‌کاوش‌های علمی ‌نقاط مزبور آثار زیادی از ظروف سفالین به رنگ‌های مختلف و ظروف سنگی و مفرغی، ابزار و وسایل خانه، انواع و اقسام وسایل زینتی و حتی اشیاء بسیار ظریفی مانند سوزن کشف گردید که در تعلق برخی از آنها به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح یعنی چهار هزار سال قبل تردید نمی‌توان داشت. یک قرن پیش ژاک دو مرگان در ‌کاوش‌های باستانشناسی طالش و مناطق مجاور آن از قبیل آق اولر، قلعه گبرها (گئورقلعه سی)، شاهگل دره، نمین امیر تومان، حسن زمینی، کلات قلعه و لنکران آثار و اسباب و وسائل زیادی از ظروف سفالین به رنگ‌های خاکستری، قرمز و سیاه و همچنین ظرف‌های سنگی و مفرغی و سلاح‌های مختلف نظیر کارد و خنجر، گرز و پیکان و اشیاء زینتی مانند دستبند و گوشواره پیدا کرد. برخی از این آثار شباهت زیادی با آثار مکشوفه در لرستان و آسیای صغیر داشت که مربوط به دوران برنز یا عصر مفرغ(19) یعنی ۲۱۰۰ قبل از میلاد مسیح است. بین برخی از این آثار و نیز اشیائی که در حفریات بعدی باستانشناسان بدست آمد با اشیاء کشف شده در سومر شباهت‌های آشکاری وجود دارد. چون تاریخ تمدن سومری‌ها به پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح یعنی هفت هزار سال پیش می‌رسد بنابراین قدمت تمدن در گیلان و مازندران و گرگان به قیاس با سومر مربوط به هفت هزار سال پیش است. قبل از ‌کاوش‌ها و حفريات باستانشناسی در نواحی یاد شده اطلاعات و آگاهی‌های ما از سوابق تاریخی گیلان بیشتر به آثار مورخان یونانی و برخی از محققان و مورخان ایرانی و عرب مربوط ‌می‌شد. این آگاهی‌ها و مطالبی که جسته و گریخته در آثار مورخان و سفر‌نامه‌های سیاحان ملاحظه ‌می‌شد سطحی و مختصر به نظر می‌رسید و بر پایه اصول صحیح تحقیقات علمی‌استوار نبود و بدین جهت اعتبار و اطمینانی نسبت به آنها وجود نداشت. به علاوه تاریخ رویدادها و اخبار مذکور در آثار مورخان و محققان راجع به گیلان از دو هزار و پانصد تا دو هزار و هفتصد سال دورتر ‌نمی‌رفت. پس از حفریات علمی‌در طالش و رودبار باستانشناسان و کاوشگران به آثار و اشیاء کم نظیری دست یافتند که به عنوان مدارک معتبر و زنده بر سابقه‌ی چند هزار ساله‌ی گیلان و وجود تمدنی عظیم و درخشان در این سرزمین گواهی ‌‌می‌دهند. در ‌کاوش‌های مارلیک قبوری پیدا شد که مربوط به ‌‌سلسله‌ای از سلاطین و پادشاهان بوده است و بررسی‌های علمی ‌تعلق آنها را به سه هزار سال قبل و شاید چند قرن دورتر ثابت می‌کند. طبعاً اشیاء زیبا و کم نظیر داخل گورها و مقابر نیز مربوط به همان دوران بوده‌‌اند. همچنین از آثار مکشوفه آشکار شد که ساکنان این نواحی مردمی‌آشنا به خط و علوم و فنون و هنر‌های زیبا و صنایع مختلف بوده و در این زمینه تسلط و تبحری فراوان داشته‌‌اند.

مطالبی که ویلیام کالیكان خاورشناس بنام استرالیائی در کتاب مادي‌ها و پارسی‌ها می‌نویسد نظریه سایر محققان را در این زمینه که گیلان و برخی از نواحی ساحلی دریای خزر در سه هزار سال پیش دارای تمدنی عظیم و درخشان و سلسله پادشاهی بوده و مردمی‌آشنا به دقایق فرهنگ و هنر داشته تأیید می‌کند. کالیکان می‌نویسد:

«... از این نواحی، یکی تپه مارلیک در گیلان در دره گوهر رود... در دل تپه چند مقبره اطاق مانند ساخته شده که در آنها استخوان‌های پراکنده مردگان با ظروف فلزی پر قیمتی بدست آمده است. از این دخمه ها یا اطاق‌های کم عمق اما بزرگ به‌‌اندازه 10×16/5 پا که در میان سنگ صخر‌ه‌های طبیعی کنده ساخته شده چنین استنباط می‌گردد که این قبور سرکردگان قبائل یا افراد خانواده سلطنتی بوده‌‌اند. در میان این نفائس پر اهمیت‌تر از همه تعدادی ظروف نقره و طلا و تکمه‌های زینتی و اسلحه است. بیشتر این اشیاء... در اطراف دو دهکده در گیلان به نام‌های املش و دیلمان... یافته شد که نتیجه حفاری و کاوش جاهلانه دهاتی‌های محلی بوده است و آنچه نصیب موزه ها با آنتیک فروشان معتبر شده هماهنگی فوق العاده با غنائمی‌که از تپه مارلیک بدست آمده دارد و چنین استنباط ‌‌می‌شود که همه متعلق به یک دوره و محصول فرهنگی واحد در حدود ۹۰۰ سال ق. م است، یعنی همزمان با وقتی که دامنه‌های شمال و غربی جبال البرز مقر قومی ‌با سلیقه و پیشرفته و عالی مقام، صاحب ذوق هنری مختص و مشخص به خود و دور از نفوذ اثر بین النهرین بوده‌‌اند. قدرت خلاقه این قوم در سبک آزاد آنها به بهترین وجهی در ظروف قرمز جگری رنگ صیقلی شده که روی آن شکل گاومیش‌های اهلی با گوزن سرخ رنگ نقش شده، دیده ‌‌می‌شود... این اشیاء شاهکار استادان فن ظروف سازی و کوزه گران بوده... در واقع طرز عمل این هنرمندان در خور تقلید بهترین مجسمه سازان و صورتگران عصر حاضر و قرون اخیر است که از جمله برانکوزی، هیپ ورث و مور را می‌توان نام برد.»(20)

 جام مارلیک
 

این نویسنده پس از ذکر شواهدی که وجود ارتباط نزدیک بین سنت لرستانی و سواحل خزر را مدلل می‌سازد اضافه می‌کند: «جام‌های طلا که مخروطی شکل و باریک و بلند ساخته شده و برآمدگی دندان‌های شکل و افقی دارند در املش و مارلیک بدست آمده عیناً مانند ظروفی است که در زولوآب در لرستان کشف شده است... ولی بطور کلی کار صنعتگران مناطق شمالی از آنچه در لرستان یافت شده دقیق تر و زیباتر بوده است و چنین بنظر می‌رسد که این نوع هنر از شمال به جنوب رفته نه بالعکس.»(21)

هنر صنعتگران مناطق شمالی خصوصاً گیلان در سه هزار سال قبل نه تنها بر هنر سایر نقاط برتری داشته بلکه چنان دقیق و زیباست که موجبات اعجاب هنرمندان معاصر ما را نیز فراهم می‌سازد.

 

رمان گیرشمن، یکی از باستانشناسانی که در زمینه شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران باستان کوشش و تلاش قابل توجهی نشان داده است، در همین زمینه می‌نویسد: «هنر املش، که ما تصور می‌کنیم متعلق به قرون نهم و هشتم پیش از میلاد است، فقط از سه یا چهار سال پیش شناخته شده، اطلاعاتی که از این دوران آغاز تمدن ایرانی به ما رسیده نتیجه کشفیات اتفاقی دهقانان در ناحیه کوهستانی جنوب غربی دریای خزر است و عبارت است از اشیائی که همراه مردگان در قبرها قرار داده شده بودند. این قبرها متعلق به دوران مگالیتیک(22)‌‌اند. املش یکی از مراکزی است که تحت تأثیر جریان‌های هنری زمان خود قرار گرفته ولی در عین حال شخصیت بخصوصی دارد که نشانه درجه بلندی هنر آن است. کوزه گر و پیکرساز ابتکارات بدیعی از خود نشان داده‌‌اند و ‌‌اندام انسانی و شکل حیوانات را به بهترین وجهی مجسم نموده‌‌اند و خصوصا گاو کوهانداری که از خود به یادگار گذاشته‌‌اند حتی انسان قرن بیستم را تحت تأثیر قرار ‌‌می‌دهد. وی در ضمن این ترکیب اشکال ایده آل خود را در این شاهکار سه هزار سال پیش به آسانی می‌یابد. در میان این جمعیت زارع و چوپان ایرانی، که با همسایگان خود روابطی داشتند، کوزه گر که در عین حال پیکرساز نیز هست روح ابتکار و اختراعی از خود نشان داده که موجب حیرت می‌گردد...»(23)

شمشیر مفرغی باستانی یافت شده در املش- گیلان

دکتر گیرشمن به تمدن پیش از تاریخ ایران «تمدن املش» نام داده است. طبق نوشته وی در قبر‌های مکشوفه املش دو چشم بند برنزی مربوط به زین و یراق اسب کشف گردیده که روی آنها کتیبه‌ای به خط میخی کنده شده است، یکی به نام شاه منوا و دیگری به نام شاه ارگیشتی.

پروفسور ‌‌اندره گدار ایران شناس فرانسوی تزئینات اشياء مکشوفه در گورستان‌های دیلم را برابر هنر یونان قدیم قرار داده می‌نویسد: «... در قبرستان‌های نواحی املش، پیرکوه، ديلم و غیره اشیائی کشف شد که بیشتر قطعاتی از سفال سرخ رنگ هستند. در قبرستان‌های دیلم سفال منقوش وجود ندارد یا اگر داشته باشد بدست نیاورده‌‌اند اما عده زیادی اشیاء طلا و نقره در آنجا کشف شده که تزئیناتشان گاهی با هنر یونان یا هنر اتروسک خویشی پیدا می‌کند...»(24)

 

 

 

 

 


 

پی‌نوشت:

۱۹. عصر مفرغ دومین دوره از عصر فلزات که پس از دوره مس شروع ‌‌می‌شود. مصنوعات فلزی این دوره بیشتر ترکیبی از مس و قلع است. مولف تاریخ ایران باستان می‌نویسد ساکنان برخی از نقاط ایران از پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح آلیاژ مفرغ را می‌شناخته‌‌اند و از آن برای ساختن مصنوعات فلزی استفاده می‌کردند. در گراندلاروس (چاپ ۱۹۷۰) نوشته شده است رواج مفرغ مربوط به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد است.

۲۰. مادی‌ها و پارسي‌ها، ویلیام کالیکان، ترجمه گودرز اسعد بختیار، انتشارات شورای مرکزی... ۱۳۵۰صفحه ۲۵، ۲۷.

۲۱. همان کتاب صفحه ۲۸ و ۲۹.

۲۲. منسوب به مگالیت یعنی ساختمان‌های ماقبل تاریخ که از یک یا تعداد زیادی بلوک سنگی تشکیل شده است.

۲۳. هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی، رمان گیرشمن، ترجمه دکتر عیسی بهنام، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، تهران ۱۳۴۶، از صفحه ۳۱ تا ۳۸.

۲۴. هنر ایران،‌‌اندره گدار، ترجمه دکتر بهروز حبیبی، دانشگاه ملی ایران، تهران ۱۳۴۵، صفحه ۸۹.

اثر باستانی بدست آمده از تمدن املش

برچسب: گیلان; پیش از اسلام; دریای خزر
اثر یا گردآوری: ابراهیم اصلاح‌عربانی و گروه پژوهشگران ایران;منبع: کتاب گیلان (جلد 2)   -  لینک منابع:   -  

 گیلان
 پیش از اسلام
  دریای خزر
1403/02/13 01:18
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: