دکتر نصرت الله بختورتاش، درباره این نشان این چنین می نویسد:
این نشانه که صلیب شکسته نامیده شده است، در حقیقت صلیب شکسته نیست و در کیش مسیحی به آن به دیده احترام نگریسته نشده است، ابعاد [صلیب] نیز به یک اندازه نیست و تنها دو خط آن با هم برابر است و بیشتر به اندام انسانی می ماند که دست ها را گشوده باشد.
گاهی نیز به سبب آن که هیتلر این نشانه را در حزب نازی به کار برده و بر روی بازو های هموندان حزب و نیز سربازان SS قرار داشت، و از آن جهت که نازی ها پیکاری سخت و آشتی ناپذیر را با یهودیان آغاز کرده بودند آن را ضد یهود خوانده اند. باید دانست که این نام گذاری هم درست نیست و تنها یک اصطلاح نابجا می باشد. ضد یهودی بودن این نشان از آنجا پیدا شد که شناخت کلی این نشانه با آوازه ستیز و پیکار با یهودیان یک جا فراهم آمد و در نتیجه ذهن مردم این نام را ساخت و پرداخت.
این نشان به نشانه آریایی هم مشهور است اما به هر حال در بسیاری از تمدن های جهان چنین نشانه ای یافت شده است. هرچند در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد اما این نشان در همه جای جهان دیده می شود از جمله در آفریقا، آسیا (چه شرق آسیا و چه غرب آسیا) و اروپا. حتی نشان هایی شبیه به این نشان در مناطقی جدا از ایران و هند یافت شده است که پیشینه ی بیشتری دارد.
نازی ها در دوران نیرومندی خود تعصب و فلسفه برتری نژادی را می ستودند، تبلیغات و آموزشهای خود را متوجه این کار کردند و به این نشانه ارزش سمبولیک آریایی بودن خود دادند. اما به نظر نمی رسد که رویکرد به این نشان در دوران های بسیار کهن با رویکرد نازی ها تناسب داشته باشد!
هرتسفلد این نشان را «گردونه خورشید» نامیده است و البته این نشان با نام هایی مانند «سواستیکا»، «چلیپا»، «گردونه مهر» و … هم مطرح می شود. برخی این نشان را نمادی از خوشبختی و خوش شانسی می دانند و برخی دیگر آن را نمادی از عناصر چهارگانه نامیده اند. پیوند این نشان با آیین مهر یا میترا از دیگر مواردی است که بیان می شود.
اما به نظر می رسد این نشان را نباید محدود به یک قوم و یا یک دین و آیین کرد چرا که آثار آن در همه تمدن های جهان دیده می شود. چالشی که بوجود می آید این است که چطور می شود این نشان تقریبا به صورت هم زمان در نقاط گوناگون دنیا آن هم در دنیای باستان دیده شود؟! همین موارد باعث شده است که برخی آن را مربوط به موجودات فرا زمینی بدانند.
این نشان که به نظر می رسد پیشینه ای هفت هزار ساله در ایران دارد؛ ماندگاری عجیبی در تمدن ایران داشته است. آثار یافته شده نشان می دهد که این نماد تنها در یک دوره خاص مورد توجه ایرانیان نبوده است. از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی این نماد در آثار دیده می شود و به آن به دیده احترام نگریسته می شده است. در این نوشتار به بررسی این نشان در تمدن ایران می پردازیم.
به تصاویری که از آثار باستانی بدست آمده است بنگرید :
چنین می نماید که کهن ترین آثار باستانی یافت شده در ایران که نقش این نشان را دارد مربوط به خوزستان می باشد. اما این نشان در آثار جای جای سرزمین ایران وجود داشته است.
گردنبند ایرانی که در گیلان پیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد میباشد و در موزه ملی ایران نگه داری می شود.
در گرمی (Germi) مغان آذربایجان گورهای خمره ای از دوره اشکانی بدست آمده که در میان آنها پارچه ای بسیار زیبا یافت شده است که در شکل زیر می بینید.
تکه خمره ای سفال مربوط به دوره اشکانیان در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در گرمی آذربایجان به دست آمده است که این نقش بر روی آن به گونه برجسته و زیبا دیده می شود، این سفال در نهایت استحکام و زیبایی ساخته شده و در موزهایران باستان به شماره ۳۴۰۵ ثبت است.
کاسه زرین زیبایی در امرداد ۱۳۳۷ خورشیدی در کاوش های تپه حسنلو که در جنوب باختری دریاچه ارومیه قرار دارد به دست آمده که از هر دید قابل توجه می باشد. روی این کاسه نگاره های زیادی دیده می شود. یکی از این نگاره ها نقش شیر و شیر بان است. مرد شیربان افساری بر سر شیر زده و بر پشت جانور نیرومند زینتی گذارده که با تسمیه و سیه بند بسته شده، که خود نشانه چیرگی انسان بر جانوران و بهره وری از آنهاست، و یا شاید شی را رام کرده و بر آن سوار می شده اند. در این جان نیز بر ران شیر نقش گردونه مهر دیده می شود.
گرودونه مهر در دیگر آثار باستانی هم بر روی شیر داده می شود.
گردنبند عقیق زیبایی با مهره های ریز و درشت مربوط به دوره اشکانی در کاوش های باستان شناسی سال ۱۳۴۵ خورشیدی در جوبن گیلان بدست آمده که بر روی مهره های این گردنبند نقش گردونه مهر با رنگ سفی در نهایت زیبایی و استادی با شکل هندسی منظم دیده می شود.
بر ظروف سفالی پایه داری که در تپه حصار دامغان مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در کاوشهای سال ۱۳۱۰ خورشیدی یافت شده است، نقش بز کوهی (که مظهر سود بخش و سود رسانی طبیعت است) با نشانه ای شبیه به ستاره یا خورشید، در میان خمیدگی شاخ آن دیده می شود.
گردونه مهر بعد از اسلام
تأثیر گردونه ی مهر تنها در دوران باستان نبوده است؛ این نماد حتی بعد از اسلام گرامی داشته شده است. جالب آنکه در برخی مواقع حتی شیعیان برای زینت دادن به آثار خودشان از این نماد اقتباس می کردند. به آثار زیر توجه فرمایید:
دیگر گمانه زنی ها
فروهر و گردونه مهر
نگاره ی بالا که به «فَروَهَر» مشهور است؛ یکی از زیبا ترین نگاره های به جا مانده از دوران باستان می باشد که به نظر می آید در دوران هخامنشی به صورت تصویر بالا نمایان شده است. هنر هخامنشی که اوج آن را در تخت جمشید می بینیم از هنر تمام اقوام متمدن آن روزگار تأثیر پذیرفته است. نگاره مورد بحث هم از هنر های گوناگون تأثیر پذیرفته است. باید توجه داشت که شکل فروهر بی شباهت به گردونه ی مهر نیست و احتمالا گردونه مهر در شکل گیری نگاره فروهر هم تأثیر گذار بوده است.
نشانی شبیه به گردونه مهر
در تمدن ایران نشانی به صورت یافته شده است. مثلاً بر لیوان سفالین مربوط به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان به دست آمده نگاره در زیر انحنای شاخ گوزن پیداست.
بر ما معلوم نیست که این نشان ارتباطی با گردونه مهر داشته است یا خیر؛ شاید نوع ایرانی شده آن نشان باشد و شاید به طور کلی بی ارتباط به آن نشان باشد.
بنمایهها و یارینامهها:
– خالقیان، مجید (۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴). «آرم هیتلر یا گردونه ی مهر؟!». پایگاه خردگان.
– اوژن، آرش. «گردونه مهر (چلیپای شکسته)». تارنگار ایران ویژ.
– بختور تاش، نصرت الله (۱۳۵۱). «گردونه خورشید یا گردونه مهر». بررسی های تاریخی. شماره ۴۰. صص ۶۵-۱۰۰.
– بختور تاش، نصرت الله (۱۳۵۲). «گردونه خورشید یا گردونه مهر». بررسی های تاریخی. شماره ۴۴-۴۵. صص ۱۹۵-۲۰۶.
– رضایی، عبدالعظیم (۱۳۸۱). اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان. تهران: دُر.
– «گردونه خورشید؛ از دل تاریخ ایران باستان تا نماد آلمان نازی». خبرگزاری میراث فرهنگی. ۹ آذر ۱۳۹۱.