مجلس مشروطه مدتی پس از پا گرفتن با سرکوب از سوی محمدعلی شاه مواجه شد. این مجلس البته مشکلات فراوانی از نحوه انتخابات تا رویکردهایی که نسبت به سلطنت اتخاذ کرده بود، داشت اما با تمام نقایصی که احتمالا داشت، کاملا به وضوح میدید که در کجا ضرورت اصلاحات بیش از سایر جاها است. نمایندگان مجلس از تجربیات سایر ممالک مسلمان، چون مصر و تونس که از دخالت اروپاییان آسیب دیده بودند، پند آموخته و آشکارا خطر بدهکاری به یک و از آن بدتر به دو قدرت بزرگ اروپایی را درک میکردند، هرچند این قرض مبلغ ناچیز ۳ یا ۴ میلیون پوند باشد. آنان میدیدند که ولخرجیهای شاه و دربار منبع اولیه این خطر است. همچنین ایشان به شر ذاتی نظام اجاره مالیات که در پرتو آن از هر ۱۰ تومان وصولی حکام مستبد از روستاییان به سختی یک تومانش به خزانه دولت میرسید، آگاه بودند. بنابراین در نخستین مراحل اساس مساعی آنان بر مسائل زیر متمرکز بود:
۱) ممانعت از اخذ هرگونه وام جدید از انگلیس و روس.
۲) تثبیت میزان حقوق پادشاه و تحدید جدی وی به همان میزان عایدی.
۳) تاسیس بانک ملی.
۴) لغو عرف «مداخل» یا سودهای نامنظم و غیرمشروع، خاصه در وصول مالیاتها.
۵) رهایی از شر بلژیکیها و سایر بیگانگانی که در اصل جهت سازمان دادن گمرکات شروع به کار کرده بودند، اما در ایام اخیر قدرتشان به میزان بسیار خطرناکی افزایش یافته بود و هدفشان بیش از آنکه مهار ولخرجیهای دربار باشد تشویق آن بود. بین این بلژیکیها، آقای نوز و قائممقامش، آقای پریم مورد انزجار خاصی قرار داشتند. امتیاز تاسیس بانک ملی در اول فوریه ۱۹۰۷ اعطا و توافقنامه وام و حسابهای جاری با دولت در ۱۶ مارس از تصویب مجلس گذشت. در ۱۰ فوریه شاه مجبور به اخراج آقای نوز شد. نامبرده به هر حال تا ۳۰ مه در تهران بازداشت بود بلکه مجبور به باز پس دادن شماره حساب مباشرتی خود شود. با آشکار شدن این مساله که وی به لحاظ افزایش سود خود از وام انگلیسی- روسی حمایت میکرده است نفرت عمومی از او بالا گرفته و در ۲ مه هدف تظاهرات خصمانهای واقع شد.
رهبری تظاهرات علیه نوز را سعدالدوله، وزیر مختار سابق ایران در بروکسل، دشمن شخصی صنیعالدوله، رئیس وقت مجلس و به اعتراف همگان، وطنپرست و اصلاحطلبی سرسخت، عهدهدار بود. بنابراین مجلس از پنج هدف یادشده، در هدف اول بهطور کامل و در بازپسین هدف به بخش حیاتی از آن دست یافت. تاسیس بانک ملی دشواریهای عظیمی را موجب آمد. زیرا اگرچه زنان و مردان و کودکان فقیر، تحت تاثیر کلام آقا سیدجمالالدین و وعاظ حاضر به تقدیم اندوختههای اندک خود برای رفع این نیاز ملی شدند، اما بزرگان و ثروتمندان از خود بیمیلی نشان دادند. احساس همدردی پارسیان یا زرتشتیان ثروتمند بمبئی که ممکن بود هم قادر و هم مایل به مساعدت موثر باشند، متاسفانه با قتل بیرحمانه و بیسبب یکی از همکیشان آنان در یزد به نام ارباب پرویز از بین برده شد و اگرچه مطبوعات و اکثر مردم ایران از جمله علمای اسلام از این امر اظهار تاسف کردند ولی تاثیر بدی در جامعه زرتشتیان برجای گذاشت.
منبع: ادوارد براون، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی، ۱۳۷۶.