اواخر دهه 1340 خورشیدی، کسانی که به تماشای گنبد سلطانیه میرفتند، فضای زیرین گنبد را پوشیده از داربستهایی میدیدند که به تازگی برای مرمت بنا نصب شده بود. اکنون بیش از 40 سال میگذرد. روستای کوچک سلطانیه جامه شهری به خود پوشیده، گنبد سلطانیه در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده، حریم گنبد خریداری و آزاد شده، پایه بسیاری از بناهای تاریخی و برج و باروی سلطانیه قدیم از زیر خاک سربرآورده، شمار گردشگران سلطانیه دهها و بلکه صدها برابر شده، اما در تمام این مدت یک چیز بیکم و کاست بر جای خود باقی مانده است؛ داربستهای زیر گنبد!
اینها هم دیگر تاریخی شدهاند و برای آیندگان پیامی از زمانه ما دارند: اگر در سده چهاردهم میلادی، بودند کسانی که با ابزارهای کمابیش ابتدایی، میتوانستند بزرگترین گنبد خشتی - آجری جهان را طی 10 سال برپا کنند، در سده بیستم و بیستویکم هستند سازمانهایی که نمیتوانند پس از 40 سال، مرمت بخشی از همان بنا را به سرانجام برسانند.
مرمت بناهای تاریخی - که شمارشان در ایران به شکل نادقیق حدود یک میلیون فقره برآورد شده - کاری است بیپایان. بناهای قدیمی هرچند سال یکبار نیازمند مرمت هستند و تا مرمت یکی به پایان برسد، دیگری نیازمند مرمت میشود. با اینحال، برخی مرمتها به قدری طولانی شده که نارضایتی مردم و گردشگران را به همراه آورده است. در اینباره، محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگوید: «مرمت کاری است که باید با دقت و حوصله زیاد انجام شود و طولانی شدن مرمت بناهای تاریخی همیشه چیز بدی نیست. مثلاً مرمت دیوارنگارههای کاخ چهلستون اصفهان این فرصت را برای گردشگران به وجود آورده که از نزدیک با چگونگی و مراحل مرمت آشنا شوند.»
البته کم نیستند بناهایی که اولاً مرمتشان دور از چشم مردم صورت میگیرد و ثانیاً درهایشان سالهای سال به روی مردم بسته مانده است. نمونه این نوع بناها، گنبدخانه مسجد جامع قزوین است که از چند دهه پیش زیر داربست رفته و در تمام این مدت گردشگران و نمازگزاران حق ورود به آنجا را نداشتهاند.
طالبیان درباره این دسته از مرمتها میگوید: «بدون آنکه بخواهم وارد مصادیق شوم، چند عامل عمده را در طولانی شدن مرمت بناهای تاریخی مؤثر میدانم: نخست اینکه همزمان با مرمت آثار، برخی بررسیهای چندرشتهای و انجام یک سلسله آزمایشها ضرورت پیدا میکند. این بررسیها گاهی فراتر از پیشبینیهای اولیه هستند و کار را به کندی میکشانند؛ دوم اینکه خیلی اوقات هنگام مرمت به لایههای جدیدی میرسیم که نیازمند پیگردیهای معماری یا حتی باستانشناسی است؛ سوم اینکه مرمتگران ما مجهز به تکنولوژی و ابزارهای جدید نیستند؛ چهارم اینکه اعتبارات کافی برای مرمت بناهای تاریخی وجود ندارد و تخصیص همان اعتبارات کم نیز با مشکلاتی همراه است؛ و پنجم اینکه مجموعهای از مشکلات مدیریتی شامل پیشبینی نکردن بودجه، خطا در تدوین جدول زمانی، جابهجایی مکرر مدیران و ناکارآمدی مرمتگران، طرحهای مرمتی را دچار اختلال میکند.»