گروه آلوارز پیشنهاد داد که لایه ی غنی از ایریدیوم در سطح جهانی نتیجه ی تششع هسته ای ناشی از ابری فشرده از غبار بوده که در نتیجه ی رویدادِ برخورد، به وجود آمده است. ابری از غبار زمین را پوشاند، تاریکی و سرما ایجاد کرد و منجر به انقراض ۷۵ درصد از حیات بر روی سیاره شد، در ابتدا مقاومت زیادی در برابر این نظر در جامعهی زمین شناختی وجود داشت، اما در سال ۱۹۹۰ دهانهی بزرگی به قطر ۱۰۰ مایل که در نتیجهی این برخورد ایجاد شده بود در شبه جزیرهی یوکاتان مکزیک پیدا شد.
مناسبت زمانی این برخورد با ثبت فسیلی، بسیاری از محققان را بر آن داشته که نتیجه بگیرند این برخورد سبب نابودی دسته جمعیِ دایناسورها و بسیاری دیگر از اشکال حیات بر روی زمین بوده است. پژوهشهای بعدی که بر روی بیش از ۱۵۰ دهانهی برخورد بر روی سیارهی زمین انجام شد نیز شواهدی برای انقراضهای جمعی دیگر در گذشتهی زمین شناختی یافت که به نظر میرسد همزمان با تکانههای برخورد روی دادهاند. این همزمانی رویدادها هر ۳۰ میلیون سال یکبار اتفاق افتاده است. چرا این انقراض ها و برخوردها بر مبنای یک چرخهی زمانی به وقوع پیوسته؟ شاید پاسخ به این پرسش در موقعیت ما در کهکشان راه شیری نهفته باشد!
کهکشان ما در بهترین حالت به عنوان دیسکی عظیم شناخته میشود، منظومهی شمسی ما هر ۲۵۰ میلیون سال یک دور به گرد محیط این دیسک می چرخد اما این مسیر پر تلاطم است و هموار نیست. سیاره ی زمین هر ۳۰ میلیون سال از بین بخش میانی این دیسک بالا یا پایین می رود. چرخه ی انقراض ها و برخوردها با زمانهایی که خورشید و سیارات از میان دیسک پر ازدحام کهکشانمان غوطه میخورند مرتبط است. معمولا، دنباله دارها در لبهی منظومه ی شمسی و بسیار دور از زمین به دور خورشید میگردند، اما زمانی که منظومهی شمسی از میان صفحهی پر ازدحام میگذرد، ترکیب نیروی گرانشی ستارگان قابل رویت، ابرهای میان ستارهای و مادهی تاریک نامرئی در دنباله دارها در هم گسیختگی ایجاد میکند، برخی از آنها را به مسیرهای دیگری میفرستد و گاهی اوقات از مدار زمین و جایی که احتمال برخورد با سیاره ی ما است، عبور می کنند.