نشست «عراق پس از داعش» چهارشنبه ۱۴ تير به همت سايت ديپلماسي ايراني در سالن کنفرانس روزنامه اطلاعات برگزار شد. سه سخنرانان اين نشست عراقيالاصل بودند؛ سيدمحسن حکيم، مشاور سياسي رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق، ناظم دباغ، نماينده اقليم کردستان عراق در ايران و سيدرضا قزويني، مسئول ميز تکفير بنياد هابيليان. دو سخنران ديگر اين نشست حسن داناييفر، سفير سابق ايران در عراق و صادق خرازي، سفير سابق ايران در سازمان ملل بودند.
حکيم: داعش از بيش از ۸۰ کشور نيرو وارد کرد
حکيم، داعش را پروژه بزرگي دانست که بهدنبال بههمريختن منطقه بهويژه محور مقاومت بود. او از کنار ريشههاي فکري داعش ميگذرد تا بر جنبه عملياتي آن متمرکز شود. حکيم، داعش را نسل سوم القائده ميداند، او ميگويد «بعد از سقوط صدام شاهد حضور نسل اول القاعده در عراق بوديم». حکيم افزود: «داعش تمامي تلاش خود را کرد تا با منش توحش و ايجاد ترس، رعب، وحشت و نگراني فزاينده در افکار عمومي صفشکني کند، جلو بيايند و کل عراق و بلکه کل منطقه را ناامن کند».
حکيم دليل شکستخوردن پروژه داعش را «سه عنصر بسيار مهم» متشکل از «فتواي تاريخي آيتالله سيستاني»، «کمکهاي جمهوري اسلامي» و «خيزش بزرگ مردم [عراق] از همه طيفهاي شيعه، سني، کرد، ترکمن، مسيحي و...» دانست. او افزود: «ما شاهد بوديم که داعش ۴۰ درصد خاک عراق را اشغال کرده بود. الان [تنها] نزديک به چهار درصد از خاک عراق در اشغال آنها باقي مانده است».
حکيم ابراز اميدواري کرد تا پايان سال ميلادي ۲۰۱۷ داعش از تمام عراق پاکسازي خواهد شد و ادامه داد: «[اين مسئله باقي] ميماند که ما بعد از داعش چه مسائلي خواهيم داشت. در اين زمينه چند مسئله مهم است که بايد مد نظر قرار گيرند». او مسئله اول را ادامه حيات داعش به شکل «زيرزميني» و درنتيجه بهوجودآورنده ناامني دانست. حکيم مسئله بعدي را بازسازي شهرهاي تخريبشده بيان کرد. او ميزان ويراني بعضي از شهرهاي عراق را تا ۸۰ درصد اعلام کرد.
مشاور سياسي رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق مسئله سومي را که بايد بعد از شکست داعش مد نظر قرار گيرد «آشتي ملي» دانست. او عراق را براي رسيدن به ثبات و کارآمدي، نيازمند اتفاقنظر گروههاي سياسي و اجتماعي دانست. مسئله آخري که حکيم مطرح کرد، فعاليتهاي منطقهاي داعش بود. او در اين زمينه گفت: «بزرگترين تجمع خارجي داعش از تونس بود. نزديک به پنج هزار داعشی از تونس در عراق و سوريه بودند... برخي از نيروهاي خارجي [داعش به کشورهاي خود] برميگردند و البته بعضي از آنها هم به کشورهاي خود برگشتهاند. اينها ساکت نخواهند بود و اقداماتي در آنجا انجام خواهند داد». حکيم ادامه داد: «از دو، سه سال قبل ميگفتيم قضيه داعش فقط به عراق و منطقه ختم نميشود، از بيش از ۸۰ کشور نيرو وارد کردند که آنها را با تاکتيک «گرگهاي تنها» به اين کشورها بازخواهند گرداند تا بيثباتي ايجاد کنند». او عراق را بهواسطه درگيري طولاني با داعش، در اين زمينه خبره دانست و گفت: «عراق بانک اطلاعات مهمي درباره سران و اعضاي داعش دارد که ميتواند آن را در اختيار کشورهاي ديگر قرار دهد».
داناييفر: طرح آشتي ملي بايد در دستور کار مردم و دولت عراق قرار گيرد
سفير سابق ايران در عراق نيز به حضور پررنگ شهروندان کشورهاي ديگر در داعش اشاره کرد و گفت: «شرايط خاص بهوجودآمده در جامعه عراق باعث شد بيش از ۴۶ هزار نفر از اقصينقاط دنيا و ۱۲ هزار نفر از اروپا جذب داعش شدند». داناييفر براي اولينبار موضوعي را با رسانهها در ميان گذاشت: «در روز ۱۴ دي ۹۲ يعني چهار روز پس از سقوط فلوجه با آقاي مالکي ملاقات کردم و گفتم آن چيزي را که در سوريه اجرا کردند ميخواهند در عراق هم اجرا کنند، شش ماه قبل از سقوط موصل، گفتم ميخواهند يک حلب در شمال عراق درست کنند. من بهعنوان کارگزار رسمي جمهوري اسلامي اين هشدار را در ملاقات رسمي به آقاي بارزاني هم اعلام کردم».
داناييفر در زمان ظهور و رشد داعش در عراق سفير ايران در آن کشور بود. او از ترس و نگرانی فراگيري که پس از فتوحات اوليه داعش در بين مردم عراق به وجود آمده بود، سخن گفت: «در شهر بغداد که بعضي از خيابانهاي آن معمولا ترافيکهاي سنگيني داشت، شما ديگر کسي را نميديديد». او براي بهتصويرکشيدن آن فضا گفت: «مردم عراق در سال ۲۰۱۳ به فکر زندهماندن بودند نه زندگيکردن». داناييفر هم يکي از عوامل شکستهشدن اين فضا را فتواي تاريخي آيتالله سيستاني دانست.
او درباره وضعيت فعلي داعش گفت: «داعش نظامي تمام شد، داعش امنيتي هم تمام شد؛ اما داعش فکري همچنان ميتواند ادامه پيدا کند. مهم اين است که سرِ مار کوبيده شد. هرچند ويرانيها و تخريبهاي زيادي به ملت عراق وارد کرد».
داناييفر در ادامه از فرصتهاي عراقِ بعد از داعش صحبت کرد: «عراق پس از داعش وارد مرحله جديدي شده است. از جمله فرصتهاي عراق حمايت مرجعيت از روند سياسي و دولتسازي است. دومين فرصت، بازگشت اعتمادبهنفس به نيروهاي عراقي است. فرصت سوم اقتصادي است. فرصت ديگر حمايتهاي خارجي از دولت عراق است؛ بهویژه جمهوري اسلامي ايران».
او در ادامه از چالشهاي پيشروي عراق نيز سخن گفت: «از چالشهاي فراروي دولت عراق، انباشت مطالبات اقتصادي و ويرانيهاي برجايمانده از جنگ ١٠ سال گذشته است. چالش دوم، ديدگاههاي تجزيهطلبانه و آرمانخواهانه در برخي اقشار عراق است که اميدوارم اين ديدگاهها تغيير کند و عراق را وارد دوره سازندگي کند و نه کشمکشهاي سياسي و نظامي. چالش ديگر رقابتهاي حزبي است که به رقابتهاي درونحزبي منتقل شده است». داناييفر بعد از بيان چالشها در پاسخ به سؤال «چه بايد کرد؟» به صحبتهاي محسن حکيم اشاره کرد و گفت: «طرح آشتي ملي و همزيستي مسالمتآميز بايد در دستور کار مردم و دولت عراق قرار گيرد».
دباغ: نقش کُردها در مقابله با داعش بايد در آينده مورد توجه قرار بگيرد
در ادامه اين نشست ناظم دباغ گفت: «امروز داعش تبديل به ايدئولوژي شده است» و تأکيد کرد براي مقابله با آن نبايد تنها وجه نظامي را مورد توجه قرار داد. دباغ دراينباره گفت «سه نفر ژاپنيالاصل به داعش پيوستند!». او اين تفکر را از منظري بعثي دانست و گفت: «[داعش] به دنبال وحدتي بودند که بعث نتوانست به وجود بياورد». نماينده اقليم کردستان در ايران، ريشهکنکردن داعش را منوط به شناخت شرايط و دلايل ظهور آن دانست و گفت: «۱۵۰ هزار نفر از ارتش عراق در مقابل داعش سلاح خود را زمين گذاشتند و آن مناطق را به داعش تحويل دادند». او در ادامه از اهميت نيروهاي پيشمرگه کُرد در مقابله با داعش بهويژه بعد از فروپاشي ارتش سخن گفت.
دباغ گفت: «اگر جمهوري اسلامي ايران نبود، شايد امروز يک عراق داعشي داشتيم. اين نظر شخصي من است». او با توجه به نقش کُردها در مقابله با داعش گفت «اين موضوع بايد در آينده عراق مدنظر قرار گيرد». بيشتر تأکيد ناظم دباغ توجه به زمینههاي اجتماعي و اقتصادي شکلگيري داعش بود. او در اين زمينه گفت: «برنامه اجتماعي، اصلاحي و سياسي ميتواند داعش را از بين ببرد. بايد بررسي کرد که چه عواملي موجب شده که خارجيها به داعش جذب شوند».
قزويني: آشتي ملي عامل مهمي براي نابودي داعش است
سيدرضا قزويني بيشتر وقت خود را صرف بررسي داعش از منظر دستهبنديهاي سَلَفي کرد. مسئول ميز تکفير بنياد هابيليان با شروع صحبتهاي خود از دهههاي ۵۰ و ۶۰ ميلادي گفت: «بيش از ۵۰ جريان و جمعيت سکولار در عراق فعال بودند. اين گروهها فضا را براي جريانهاي سلفي خالي نکردند. در دهه ۱۹۶۰ جماعت موحدون در عراق شکل گرفتند که سلفيهاي علمي يا سنتي بودند و گرايشهاي مشابه اخوانالمسلمين داشتند؛ يعني سلفيهاي بيآزاري بودند. در دهه ۱۹۸۰ در دوره جنگ ايران و عراق، سلفيها به دليل روابط نزديک عراق و سعودي جايگاهي در عراق کسب کردند. پس از پايان جنگ با ايران و جنگ خليج فارس و تيرگي روابط عراق و عربستان سعودي، سلفيها از نظر دولت عراق به عنوان وهابي شناخته شدند و با آنها برخورد شد».
او در ادامه سير جنبشهاي ديني و ايدئولوژيک گفت: «از سال ۱۹۹۳ جنبش ايماني در عراق به وسیله صدام به وجود آمد. در بسياري از مردم عراق گرايشهاي ديني تقويت شد و حتي بسياري از عاليرتبههای حزب بعث به آن پيوستند... اصلا جريان سلفي در عراق يک جريان اصيل و ريشهدار نيست و عموما تحت تأثير جريانات عربي خارج از عراق بوده است». قزويني آغاز آشنايي اهل سنت عراق را با جريانات سلفي به سال ۲۰۰۱ بازميگرداند. او دراينباره گفت: «سال ۲۰۰۱ انصارالاسلام شکل گرفت. يک جنبش کُرد سلفي. از سال ۲۰۰۳ تحول جديدي در عراق اتفاق ميافتد و آن ورود عراق به ساحت جهاني جهاد است با سلفيه جهادي وارداتي. آنجا است که گروههاي جهادي از اردن و سوريه و فلسطين وارد عراق ميشوند که با ورود زرقاوي آغاز ميشود».
قزويني توضيح ميدهد که به موازات شکلگيري داعش «گروههاي بومي تکفيري و سلفي هم در عراق شکل ميگيرند... در سال ۲۰۱۴ با ظهور داعش بسياري از جريانات سلفي عراقي فتيله خود را پايين کشيدند، غالب آنها جذب داعش شدند و برخي در جامعه عشايري خود مضمحل شدند». او در آخر يکي از پايههاي قدرت داعش را «جذب حداکثري مخالفان سياسي از سوی داعش» دانست و براساساین او هم از پيشنهاد «آشتي ملي» استقبال کرد و آن را عامل مهمي در نابودي داعش دانست. او دراينباره گفت: «خيلي مهم است که دولت با عشاير و اهل سنت چگونه برخورد خواهد كرد و همچنين تعامل دولت با حزب بعث نيز خيلي مهم است».
خرازي: آيتالله سيستاني در لندن
صادق خرازي هم در سخنانش به وجه فرهنگي داعش تأکيد کرد و گفت: «بايد اين تهديد را در نظر داشت که داعش تبديل به يک ايدئولوژي و فرهنگ شده است». او از نقش کليدي مرجعيت و مخصوصا آيتالله سيستاني در عراق صحبت کرد: «افتخار داشتم چهار سال پيش به ديدار ايشان رفتم و ايشان فرمود تا زماني که دولت عراق خود را اصلاح نکند، ما از آن حمايت نميکنيم. اگر آيتالله سيستاني از لندن در زماني که آمريکاييها و انگليسيها نجف و کربلا را به بهانه مقابله با مقتدي صدر محاصره کرده بودند، باز نميگشتند، شايد امروز نجف با خاک يکسان شده بود».
سفير سابق ايران در سازمان ملل وحدت بهوجودآمده در عراق براي مقابله با داعش را بينظير دانست و از لزوم حفظ آن سخن گفت. خرازي خطاب به جريانهاي سياسي ايراني گفت: «مسئله عراق نبايد دستاويز جريانات سياسي داخل ايران شود. سپاه و نيروي قدس و مجموعه کساني که امروز در منطقه اقتدار تاريخي ايران را رقم ميزنند، واقعه نادر و منحصربهفردي هستند. موقعيت امروز ايران در منطقه با هيچ دوره تاريخي مقايسهکردنی نيست. اين موقعيت و واقعيت نتيجه قدرت رهبري ايران است. بخش عمده اين قدرت نيز در اقتدار منطقهاي ايران متجلي شده است.
در هيچ دورهاي ايران چنين قدرت منطقهاي نداشته است. نفوذ و قدرت ايران فراتر از مرزهاي سياسي است». خرازي بعد از بيان این نکات، لازم ميبيند تا نکات دیگری را هم توضيح دهد: «ايران هرگز به دنبال هژموني شيعه نبوده است. اگر اينگونه بود در بالکان نميرفتيم و از فلسطين و افغانستان سني حمايت نميکرديم».
استقلال اقليم کردستان چالش پيشِروي عراق
بعد از پايان سخنرانيها، نوبت به پرسش و پاسخ رسيد. سؤالي که تمام زمان پرسش و پاسخ را به خود اختصاص داد بحث درباره اقليم کردستان و رفراندوم استقلال آن بود. ناظم دباغ، اولين کسي بود که به اين سؤال پاسخ داد. او دوباره به بحثِ دلايل و شرايط وجود داعش اشاره کرد و گفت: «يکي از اين مسائلي که ميگويم بايد به آنها توجه شود مسئله کُرد است». او تاريخچهاي از کردستان گفت و وضعيت فعلي آن که بين چهار کشور تقسيم شده است».
ناظم دباغ گفت: «من هم شرايط فعلي را براي اين کار [رفراندوم] مناسب نميدانم؛ اما تا کي [ميتوان اين مسئله را به تأخير انداخت]؟» او اين مسئله را داخلي و مربوط به دولت عراق دانست، اما در ادامه گفت: «رفراندوم و استقلال اگر با رضايت ايران و ترکيه نباشد، نتيجهاش منفي است». در نهايت دباغ بحثهاي خود را به اختلاف نظرهاي فعلي بين دولت اقليم کردستان و دولت مرکزي عراق ميرساند و ميگويد: «درست است که بخشي از تقصير به گردن ماست، اما ما از دولت مرکزي انتظار داشتيم براي يک گروه، کل اقليم کردستان را تنبيه نکند».
داناييفر نفر بعدي بود که به اين سؤال پاسخ داد. او که در سخنراني خود، پيشنهاد «پرهيز از ديدگاههاي آرمانخوانه» را مطرح کرده بود، اينبار شفافتر اين پيشنهاد را باز کرد؛ او تجزيهطلبي را مصداق اين آرمانخواهي دانست که ميتواند براي آينده عراق خطرآفرين باشد و گفت: «اگر اين روند ادامه پيدا کند، چالش بزرگي بهوجود خواهد آمد که منطقه تحمل آن را ندارد و در کل عراق مشکلاتي به وجود خواهد آمد». او در ادامه گفت: «همه ميدانند که از قبل از سقوط صدام، جمهوري اسلامي از حاميان کردهاي عراق بود و هرگز حمايت خود را قطع نکرد؛ بنابراین توصيه ما اين است که از اين ديدگاههاي آرمانگرايانه بايد پرهيز کرد». داناييفر تأکيد کرد مشکلاتی وجود دارد و بايد آنها را حل کرد؛ اما راههاي متفاوتي براي حل اين مشکلها وجود دارد.
دباغ، بعد از صحبتهاي داناييفر از مجري وقت گرفت و موضوعي را که در فرصت پيش فراموش کرده بود گفت. او با نقل خاطرهاي گفت روزي بهيکي از نمايندگان کشورهاي غربي گفتم که «جمهوري اسلامي ميگويد که در چارچوب وحدت و قانون اساسي عراق، کرد از هر حقي ميتواند برخوردار باشد، تلاش کند و ما حمايت ميکنيم، ولي شما فقط براي جنگ با داعش از ما حمايت ميکنيد».
حکيم آخرين نفري است که به بحث اضافه ميشود. او بحث مفصلي درباره تدوين و اداره عراق بعد از سقوط صدام ميکند. مشاور سياسي رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق، خاطراتي از رابطه خوب شيعيان و کردها گفت. او بعد از تأکيد بر رابطه خوب شيعيان و کردها، بحث را به حوزه دولت کشاند و از پيچيدگيهاي اين حوزه گفت. حکيم گفت: «در زمان تصويب قانون اساسي، شيعيان موافق سيستم فدرال نبودند، اما براي احترام به برادران عزيز کُردمان به قانون رأي داديم». او در ادامه قانون نفت عراق را مورد بحث قرار داد و از مناقشات تصويب قانون نفت گفت كه نفت را در مالکيت کل عراق قرار ميدهد و نه ايالتها. حکيم توضيح ميدهد که چرا چندين سال است که کردستان عراق از بودجه دولتي حذف شده است. او ميگويد: «بعد از اکتشاف و بهرهبرداري از نفت کردستان، اين نفت که بايد از طريق سازمان ملي نفت فروخته ميشد با کانالهاي انتقال نفت ملي عراق مستقيما به وسیله اقليم کردستان، از طريق ترکيه فروخته شد و پول آن به دولت مرکزي منتقل نشد». حکيم با تأکيد و کمي عصبانيت ميگويد دولت ترکيه با اين کار مشکل بزرگي را براي عراق بهوجود آورد که سالها باقي ماند و آنها در قبال تمام تنشهايي که اينکار بهوجود آورده و خواهد آورد مسئول هستند. حکيم تأکيد کرد براي ساليان درازي «دولتهاي حاکم بر شيعيان و کردهاي عراق با ما نه مثل شهروند درجه دو يا سه، بلکه مثل برده رفتار کردند» و ابراز اميدواري کرد حالا که فرصت مناسبي وجود دارد، اين گروهها با همکاري يکديگر عراقي يکپارچه را به سمت بهروزي پيش ببرند.