به گزارش انجمن خرد به نقل از نسل فردا ، باوند میگوید: «زمانی که کشور ما خود را در طیف روسیه قرارمیدهد امکان بهرهبرداری از فرصت ایجادشده وجود ندارد. درحالیکه اتحادیه اروپا میخواهد وابستگی صرف خود را کاهش دهد وقتیکه ایران خود را در طیف روسیه قرارمیدهد این فرصت بهینه ازدست خواهد رفت؛ درنتیجه باید موازنه منصفانه پدید آورد و تمام تخممرغهای خود را در سبد روسیه نریزد؛ زیرا چنین رویکردی بهشدت اشتباه است و جمهوری اسلامی باید موازنه را در رویکرد سیاسی خود مدنظر قرار دهد؛ درحالیکه تا حدودی از این موازنه دور هستیم». در ادامه مشروح گفتوگو با هرمیداس باوند را میخوانید:
با توجه به اظهاراتی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود و همچنین در مراسم تحلیف اعلام کرد میتوان رویکرد سیاسی این کشور را بازگشت به انزواطلبی تعریف کرد؟
اظهاراتی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی مطرح کرد و در مراسم تحلیف نیز به آن اشاره داشت دو جنبه دارد: نخست، مسائل داخلی ایالاتمتحده آمریکاست و از سوی دیگر دربرگیرنده مسائل خارجی است. رویکرد ترامپ در رابطه با مسائل داخلی ایالاتمتحده این است که درباره اقتصاد نظام پرتکتیو را پدید آورد؛ همچنین به توزیع ثروت طبقه متوسط آمریکایی که به جوامع غیر آمریکایی اختصاص داده شد، پایان دهد. از سوی دیگر مسئله اشتغال مطرح است. ازآنجاییکه ثروت و شرکتهای آمریکایی در خارج فعال هستند این موضوع موجب شد زمینه فعالیت و اشتغال برای مردم فراهم نباشد؛ بنابراین او خواهان بازگشت فعالیت بسیاری از این شرکتها به داخل کشورش است. در گذشته فعالیت بسیاری از صنایع سنگین و سبک به خارج منتقل شد؛ اما ترامپ میخواهد فعالیت این صنایع را به داخل آمریکا بازگرداند. موضوع دیگر در رابطه با پرداخت مالیاتها است. او عقیده دارد که با کاهش مالیاتها شرکتهایی که برای فرار مالیاتی سرمایههای خود را به خارج منتقل کرده بودند و میکنند تغییری در این رابطه ایجاد خواهند کرد؛ چون آمریکاییها جدول مالیاتیشان برای سرمایههای بزرگ سنگینتر است و با کاهش شدید مالیات بهخصوص در جدول بالا میتوان نوعی چرخش در فعالیت شرکتها صورت داد و نوعی تمایل به سرمایهگذاری در داخل پدید آورد. درباره بیمههای اجتماعی که اوباما به آن توجه داشت او معتقد است مجدد آن را موردبازنگری و تعدیل قرار خواهیم داد؛ بنابراین ازنظر داخلی رویکرد ترامپ سیاست بازگشت به انزواطلبی است؛ به این معنا که تمامی توجهها بهسوی داخل و رفاه داخلی معطوف میشود.
مواضع و رویکرد ترامپ در حوزه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکاتی که در خصوص سیاست خارجی مطرحشده نخست درباره ناتو است. ترامپ اعلام کرد: ناتو فرسوده شده است. این مسئله دو جنبه دارد: سهمیه کشورهای عضو آنچنانکه بایدوشاید در هزینه ناتو نقش چندانی ندارد و بار سنگین آن بر عهده آمریکاست؛ همچنین اعتقاد دارد که ناتو فرسوده شده است. چنین اظهاراتی موجب نگرانیهایی در میان کشورهای عضو این سازمان شده است. جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا مورد استقبال او قرار گرفت و اعلام داشت که بهزودی بر اساس تئوری دومینو سایر کشورها از این سازمان جدا خواهند شد و درعینحال سیاست درهای باز مرکل را در خصوص پناهندگان خارجی بهشدت موردانتقاد قرار داد و درباره مبارزه علیه تروریسم بینالمللی نیز اذعان داشت که آمریکا بهشدت در سرکوبی و مبارزه با آنها فعال خواهد بود. درباره چین او به سیاست بازرگانی این کشور انتقاداتی وارد کرد؛ بهطوریکه معتقد است سیاستهای اقتصادی این کشور موجب منتفعشدن پکن و متضررشدن سایر کشورها شده است؛ البته مواضعی که ترامپ درباره تایوان اعلام کرد موجب عصبانیت چینیها شد. در رابطه با همکاری اقتصادی کشورهای ماورای آسیا و پاسیفیک اذعان داشت که آمریکا همکاری نخواهد داشت و شرکت نخواهد کرد. درزمینه نفتا که عبارت است از بازار آزاد میان آمریکا، کانادا و مکزیک نیز بیان داشت که باید مورد تجدید قرار گیرد. درخصوص مسئله ایران هم افزایش سپر دفاع موشکی آمریکا در قبال تهدیدهای موشکی کشورمان و کره شمالی را مطرح کرد؛ البته ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود درباره برجام اظهاراتی را مطرح کرده بود؛ اما هنوز مشخص نیست او ازنظر عملی چه اقداماتی را در پیش گیرد. در خصوص خاورمیانه نیز جهتگیری او در هالهای از ابهام قرار دارد؛ زیرا در نطقهای انتخاباتی خود بهصورت کلی به این موضوع اشاره داشت. درباره روسیه باوجوداینکه اتهامهایی درراستای دخالت مسکو در فرایند انتخابات مطرح شد، اما او معتقد است که باید در جهت همکاری و تفاهم با روسیه حرکت کرد؛ بنابراین مواضع اعلامی سبب شده کشورهایی که روابط خاصی با واشنگتن داشتند در مقام بازنگری در رابطه با آینده خود برآیند؛ به این معنا که کشورهای عضو ناتو، اتحادیه اروپا، چین و بسیاری از کشورها برمبنای احتمالات درصدد بازنگری وآلترناتیو یا جانشینی برای تغییر وضع موجود باشند.
با توجه به آنچه اشاره کردید اتحادیه اروپا در برابر مواضع احتمالی آمریکا چه رویکردی را اتخاذ میکند؟
اتحادیه اروپا ممکن است نهاد امنیتی صرفاً اروپایی ایجاد کند؛ چون اگر قرار است تغییرات اساسی در ناتو پدید آید لازم است کشورهای اروپایی برای رفع نگرانیها تدابیر جدیدی اتخاذ کنند.
اولین بیانیه کاخ سفید در آغاز فعالیت دونالد ترامپ درباره ساخت یک سامانه ضد موشکی برای مقابله با حملات احتمالی ایران و کره شمالی بود. با توجه به برد موشکهای ایران چه هدفی از این بیانیه دنبال میشود؟
در گذشته سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی برای مقابله با تهدید سپر دفاع موشکی جمهوری اسلامی بوده است؛ درصورتیکه نگرش آنها بهسوی چین بوده و ایران بهانه است. آنها میدانند که تهران کلاهک هستهای ندارد و دارای موشکهای میانقاره نیست؛ بنابراین برای اینکه استقرار سپر دفاع موشکی برای روسیه نگرانی ایجاد نکند، اذعان داشتند که استقرار این سیستمها در اروپا ناظر به تهدیدهایی است که از سوی ایران وجود دارد و همگان میدانند که این پوشش کاذب است. نگرش آنها بهسمت چین است؛ چون پکن در عرصه اقتصادی و نظامی پیشرفتهای قابلتوجهی داشته و در عرصههای گوناگون به یک قدرت جهانی تبدیل شده است؛ درحالیکه آمریکا تنها قدرت جهانی بود و شوروی بهعنوان قدرت بزرگ تعریف میشد: نه قدرت جهانی؛ چون مسکو در عرصههای گوناگون از توانایی چندانی برخوردار نبود؛ اما اکنون چین به رقیب اصلی آمریکا بهعنوان قدرت جهانی تبدیلشده است؛ بنابراین نگرش آمریکا بهسوی چین است؛ به همین دلیل استراتژی کلان واشنگتن از خاورمیانه به خاور دور منتقلشده و چنین اظهاراتی پوشش کاذب است؛ درحالیکه در گذشته چنین موضعگیریهایی در رابطه با تهران وجود داشته است.
با توجه به اینکه روسیه همواره بهدنبال استفاده ابزاری از کشورها بود، بهطوریکه باوجود مخالفت ایران با حضور آمریکا در نشست آستانه از این کشور دعوت کرد و بادرنظرگرفتن چنین رویکردهایی آیا تهران میتواند به روسیه بهعنوان متحد استراتژیک خود بنگرد؟
منافع حیاتی روسیه در قبال غرب و آمریکا تعریف شده است. مسئله اوکراین سبب اعمال تحریمهایی علیه روسیه شد و انزوای سیاسی این کشور را رقم زد. مسکو برای خروج از این وضعیت فرصتی در سوریه و خاورمیانه پیدا کرد تا بتواند نقش محوری در این مناطق ایفا کند و زمینهای برای گفتوگوی سازنده با آمریکا و دادوستد امتیازات بهوجود آورد؛ بنابراین این موضوع برای روسیه در اولویت قرار دارد و حل نهایی مسئله سوریه بر اساس محور روسیه و آمریکا خواهد بود. درست است که ترکیه و ایران در جریان مذاکرات صلح سوریه شرکت دارند و تهران اعلام کرد که آمریکا نباید در این مذاکرات حضورداشته باشد، اما روسیه از واشنگتن دعوت کرد؛ چراکه مسکو از تهران استفاده ابزاری میکند؛ البته ایران سعی کرد یک نوع شبه استراتژیک را پدید آورد، اما برای روسیه حل مسائل با آمریکا و غرب در اولویت قرار دارد و برمبنای استفاده ابزاری از ایران و سایر کشورها حرکت میکند. اگر ایران بخواهد همکاری استراتژیک با روسیه داشته باشد چون آزادی عمل و مانور سیاسی خود را محدود میکند چندان شایسته نیست.
با توجه به آنچه اشاره کردید سیاسیون ایران باید چه رویکردی را اتخاذ کنند تا حداکثر منافع ملی کشورمان تأمین شود؟
جمهوری اسلامی باید موازنه منصفانه میان روسیه و غرب پدید آورد و تمام تخممرغهای خود را در سبد روسیه نریزد. فرض کنید اتحادیه اروپا تمایل دارد از وابستگی به انرژی روسیه خارج شود؛ بنابراین برای تأمین انرژی خود به منشأ دیگری نیاز دارد و ایران دومین مقام گازی جهان است که میتواند جایگزین مناسبی باشد؛ درنتیجه زمانی که کشور ما خود را در طیف روسیه قرارمیدهد امکان بهرهبرداری از فرصت ایجادشده وجود ندارد. درحالیکه اتحادیه اروپا میخواهد وابستگی صرف خود را کاهش دهد، وقتی ایران خود را در طیف روسیه قرار میدهد این فرصت بهینه از دست خواهد رفت؛ درنتیجه باید موازنه منصفانه پدید آورد و تمام تخممرغهای خود را در سبد روسیه نریزد؛ زیرا چنین رویکردی بهشدت اشتباه است.
بهتر نیست بازتعریف و بازنگری جدیدی در سیاست خارجی کشور ما صورت گیرد؟
در عرصه اقتصادی نیاز به تکنولوژی پیشرفته وجود دارد که عمده آنها در اختیار آمریکا قرار دارد؛ به همین دلیل رفتوآمد بسیاری از شرکتها برای سرمایهگذاری در پارس جنوبی بدون نتیجه ماند؛ چون از تکنولوژی پیشرفته برخوردار نبودند. همانگونه که باید با اتحادیه اروپا روابط سازنده داشت بهصورت نسبی باید با آمریکا وارد تعامل شد و در تعاملات خود با روسیه موازنه منصفانه را مدنظر داشت. درصورتیکه چنین خط و مشیای اتخاذ شود و نگرش خردمندانه سیاسی بهوجود آید میتوان به مشکلات و چالشها پایان داد.
در شرایط کنونی ایران عضو گروه هشت یا بیست اقتصادی نیست. کشورهای عربستان، مالزی، ترکیه، آفریقای جنوبی، چین، هند و برزیل بههمراه گروه هفت عضو گروه بیست هستند؛ اما جمهوری اسلامی عضو هیچکدام از این گروهها نیست؛ همچنین ایران از امکانات بالقوه از حیث منابع طبیعی، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برای ورود به این گروهها بیش از دیگران برخوردار است؛ اما در کشور ما بیشتر برای مسائلی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند و منافع حیاتی ندارد هزینه میشود؛ بنابراین لازم است بازتعریف و بازنگری جدیدی در سیاست خارجی صورت گیرد.