در طول تاریخ انسان، جنگ و جدالهای بسیاری بر سر قدرت شکل گرفته است. نبردهایی برای آب، زمین، غذا و ثروت بیشتر؛ نبردهایی که نمونهای از آن را در قسمت اول «بازی تاج و تخت» که روایتهایی دربارهی کسب قدرت در تاریخ ایران روایت میکنیم.
در قسمت پیشین و برای شروع این پرونده جدید، به سراغ نخستین نمدن ایران رفتیم: تمدنی که مردمانش آن را «هالتامتی» یا «هاتامتی» میخواندند و همسایگان غربی شان به آنها نام «عیلامیان» دادند. در قسمت اول از بازی تاج و تخت سر گذشت دو پادشاه از عیلام میانه را که شرق و غرب آن روزگار را فتح کردند، روایت کردیم: «شوتروک نخوته» و «شیلهاک این شوشیناک» که پدر و پسری از خاندان شوتروکی بودند، توانستند حدود سه هزار و ۲۰۰ سال پیش، نه تنها سرزمینهای شرقی خود در مرکز ایران فعلی را فتح کنند، بلکه پادشاهان قدرتمند بابل، اکد و آشور را نیز سرنگون کردند. با پایان دورهی شوتروکیها در سال ۱۰۰۰ پ.م، تمدن عیلام حدود ۳۰۰ سال وارد سومین دورهی فترت میشود تا پس از آن دورهی عیلام میانه آغاز شود، دورهای که در آن، دوباره این تمدن ایران باستان، با آمدن پادشاهی به نام «تمتی هومبان این شوشیناک» به قدرت دست مییابد؛ شاهی که قرار است در این قسمت از بازی «تاج و تخت» راوی ماجراهای او شویم.
رود کرخهای که امروز از کنار شهرهای استان خوزستان میگذرد، روزگاران بسیاری به خود دیده است؛ روزگار مردمانی که در کنار آن زیستهاند. یکی از این داستانها، به دوهزار و ۷۰۰ سال پیش برمیگردد؛ به نبردی سهمگین میان عیلامیان ایران و سپاه قدرتمند آشور از بین النهرین، شاه عیلامی «تمتی هومبان این شوشیناک»، سپاه خود را به کنار این رود میآورد و با سپاه پادشاه قدرتمند آشور یعنی «آشوربانیپال» رودررو میشود. او آشوربانیپال را به خوبی میشناسد؛ شاه قدرتمندی که هیچ سرزمینی در زمان حکمرانی او توان مقابله با سپاهیانش را نداشت. پادشاهی که خود بر تخت سلطنتش در نینوا مینشست و نیروهای نظامیاش را به همراه فرماندهان به نبرد میفرستاد؛ کاری که کمتر در آن روزگار رسم بود. کمتر شاهی جرئت و جسارت این را داشت تا با او همآوردی کند، اما تمتی هومبان برای انجام این کار خود را آماده میدید.

