کنار ریلهای آهنی منتهی به شهر کرمان، در دل کویر، عمارت سپیدرنگِ باشکوهی دیده میشود که تا همین یک سال پیش، مخروبهای بیش نبود و حالا چنان به جلال و جبروت رسیده که حیرتانگیز است.
به گزارش انجمن خرد به نقل از ایسنا، بیشتر از ۱۷۰ سال پیش حاکم کرمان میان مزارع پسته فتح آباد، عمارتی را ساخت که بعدها الگوی ساخت باغ شاهزاده ماهان شد؛ باغ "بیگلربیگی" که نامش را از والی وقت کرمان گرفته در زمان آبادانی، به شدت چشم "فرمانفرما" که در سالهای واپسین زندگیاش حاکم شهر شده بود را گرفت و آن را طلب کرد، اما در فروش عمارت به والی وقت مقاومت شد، برای همین فرمانفرما باغ شاهزاده ماهان را با الگوپذیری از باغ فتحآباد ساخت که عاقبت عمرش به اندازهای کفاف نداد تا ساکن باغ جدید شود.
باغ فتحآباد که ۱۴۰ هزار متر عرصه و ۴۰۰۰ متر مربع عیانی دارد، در 16 کیلومتری شهر کرمان و در منطقهای به نام اختیارآباد بنا شده، جایی که زارعان و تاجران پسته ساکنان امروزش هستند.
فتحآباد در سال ۱۳۵۲ توسط آخرین مالک آن، رستمخان امیری، وقف شد و بعد از آن بود که دوران هجراناش آغاز شد. باغ متولی نداشت و به آن رسیدگی نمیشد. بعدها قنات فتح آباد نیز خشک و مزارع پسته آن از میان رفت. عمارت ویرانه ای شد که معتادان و بی خانمان ها ساکنان جدیدش شده بودند. در همین دوران بود که نقاشی ها، گچ بری ها و تزییات قجری این بنا، به فنا رفت. با این همه در سال ۱۳۸۱، عمارتِ موریانه زده ی نیمه مخروب را که ۴۰ سال بیشتر از شاهزاده ماهان قدمت داشت، در فهرست آثار ملی ثبت کردند.
در سال ۱۳۹۳ علیرضا رزمحسینی، استاندار وقت کرمان تصمیم گرفت این قصر مخروبه را آباد کند. باغ تحت مالکیت اوقاف بود و موسسهای به نام بنیاد توسعه و عمران موقوفات کرمان با رقمی که مشخص نیست، آن را برای ۱۵ سال اجاره کرد و با هزینهای بالغ بر ۹ میلیارد تومان آن را یکساله احیاء کرد و اکنون برای 60 نفر اشتغالزایی کرده است. عمارت بیگلربیگی آنقدر نونوار شده که به گمان از اول ساخته شده است.
از میان تمام درختان فتحآباد و چندین هکتار مزرعه پسته، فقط ۵ اصله درخت کاج باقیمانده که پشت عمارت سایه انداختهاند. مالک جدید برای جبران خشکسالی، در انتهای باغ بزرگترین کلکسیون گیاهان دارویی کشور با کشت 300 نوع گیاه ایجاد کرده است تا یادآور دوران شکوه کرمان در صادرات گیاهان دارویی باشد.
فتحآباد تفرجگاه والی کرمان بود و حالا هم همین حکم را برای مردم و گردشگران شهر دارد. سروناز نخعی، مدیر باغ میگوید: در ایام نوروز ۵۸ هزار نفر از این باغ بازدید کردند.
با این حال او معتقد است؛ هنوز خیلیها این باغ ایرانی را که قدمتی بیشتر از شاهزاده ماهان دارد، نمیشناسند. در محوطه باغ تعداد انگشتشماری گردشگر خارجی دیده میشود. اما نخعی معتقد است؛ فتحآباد هنوز مقصد گردشگران نشده و در برنامه تورها لحاظ نشده، درحالی که به شهر کرمان نزدیکتر است و گردشگر راحتتر به آن میتواند تردد کند.
آرایش فتح آباد و گاریچیهایی که در اطراف باغ مستقر شده اند تا آش و بلال بفروشند کاربری آن را بیشتر به یک رستوران تاریخ شبیه کرده است، درحالیکه نخعی این موضوع را رد می کند و می گوید: مانور ما روی رستوران نیست، اما به هر حال باید درآمد این باغ را از جایی تامین کرد، با فروش بلیط که ۲۵۰۰ تومان قیمت دارد که نمی شود و یا با فروش کشک بادمجان! برای مرمت این بنا ۹ میلیارد تومان هزینه شده بدون اینکه از دولت کمکی گرفته شود. از طرف دیگر احیای این عمارت تاریخی، یک پروژه ملی به حساب می آید که باید همه را متوجه ارزش آن کرد.
او بیان میکند: البته ما رویدادهای دیگری مثل یازدهمین جشن سینمای کرمان و کنسرت را برگزار میکنیم تا ماهیت فرهنگی و تاریخی بنا همچنان حفظ شود، مثل اختتامیه موسیقی نواحی که چند ماه پیش در باغ برپا شد و یا حالا که داخل عمارت به موزه حکام با به نمایش گذاشتن تاریخچه و مشخصات حاکمان کرمان در ۲۰۰ سال اخیر، تبدیل شده است. ما در این باغ کار دیگری نمیتوانیم انجام دهیم، نمیتوانیم بخشی را به آن الحاق کنیم، چون به خاطر ثبت شدن آن در فهرست آثار ملی، اجازه ساخت و ساز نداریم. حتی نمیتوانیم به چشمههای سرویس بهداشتی اضافه کنیم. البته که قرار است در ابتدای باغ بومگردی ساخته شود که داستان آن متفاوت است، چون از مواد بومی استفاده می شود. ما فقط در این حد فقط می توانیم کار کنیم.
نخعی درباره احتمال الحاق این باغ به پرونده جهانی باغهای ایرانی، میگوید: در زمان افتتاح عمارت، قول هایی داده شد، ولی تا به حال خبری نشده است.
انتهای باغ، در فاصله یک کیلومتری، آن طرف ریلهای راه آهن، قلعه ای نیمه مخروبه دیده می شود که نخعی به آن اشاره می کند و می گوید؛ در دوران مرمت باغ فتح آباد راه منتهی به آن را یافته اند. به نظر می رسد زمانی باغ به قلعهای که سالهاست آن طرف ریلها جا مانده و این روزها دیوار به دیوار آلونکهای مهاجران و معتادان است، متصل بوده. قلعهای که هنوز سِرّ آن برملا نشده است.