ادامه قسمت پیشین: نگاهی به تاریخ علم؛ فصل اول: پیدایش خط (الف – پیش از الفبا)
6) اختراع خط الفبایی
کاربرد اندیشه نگارها در خطوط اوليه ميخي باستاني (خط میخی سومریها و اکدیها) رواج یافته و در کتیبههای میخی فارسی باستان نیز تعداد اندکی از اندیشه نگارها برای واژههای کلیدی چون شاه خدا و زمین به کار رفته است (د. ایرانیکا، ذیل "Ideographicwriting.I"). با گذر زمان و تکامل ادوار خط، عناصر اندیشه نگار، که حاکي از مفهومی کامل با واژهای منفرد بودند، پشت سر گذارده شدند و عناصر آوایی در نهایت در قالب الگوهای هجایی، همخواني و الفبایی تبلور یافتند. یکی از معایب خطوط آوانگار وابستگی به یک زبان خاص است. در این خطوط نخست اندیشه به آوا برگردانده میشود، سپس آواها به صورت نشانههای قراردادی و غالباً مجرد نمایانده میشود، و در ادامه این نشانهها به آواهای همان زبان و در نهایت به اندیشه اصلی برگردانده میشوند. امتیاز خطوط آوانگار خواه همخوانی، خواه هجايي با الفبایی در این است که در مقایسه با پنجاه هزار یا دست کم دو هزار نشانه خط واژه نگار چینی یا هفتصد نشانه هيروگليف مصری، میتوانند کارآیی خود را با بیست تا شصت نشانه انجام دهند. چنین خطوطی به صرفه تر و برای یادگیری آسان ترند. این خطوط در حدود 30۰۰ تا 4۰۰ سال پیش از میلاد در منطقه هلال خصيب فلسطين، سوریه، میانرودان، مصر و دره سند (پاکستان کنونی) حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در خاور دور، و حدود ۱۰0۰ سال پیش از میلاد در آمریکای مرکزی رواج داشته اند. در خط هجانگار هر نشانه بیانگر یک هجا است که این هجا عموماً هجای کوتاه است يعني ترکیبی از یک همخوان و یک واکه (مُصَوّت یا حرف صدادار). البته گاه یک نشانه صرفاً معرف یک واکه است. این خط مناسب زبانهایی است که ساختار هجایی نسبْتا سادهای دارند، مانند زبان ژاپنی در این زبان حداکثر صد هجا وجود دارد، این در حالی است که در زبانی مانند انگلیسی شمار هجاها به چندین هزار ميرسد. در زبان ژاپنی دو خط هجانگار به نام کانا به کار میرود که هریک از آنها دارای ۴۸ نشانه است. كاتاكانا برای واژههای قرضی و نیز برای ایجاد تأثیرهای خاص شبيه به صورت ایتالیک در نوشتههای به زبانهای اروپایی استفاده میشود و خط هجانگار هیراگانا، برای واژههای بومی استفاده میشود و ممکن است به همراه علامتهای چینی که ژاپنیها آنها را کانجی مینامند، به کار روند. در این حالت، بخشی از خط ژاپنی واژه نگار و بخشي هجانگار است. از دیگر زبانهایی که خط هجایی دارند میتوان از زبانهای بومی امریکایی مانند چروکیایی یاد کرد.
خط میخی در دوران باستان، برای نگارش بسیاری از زبانهای خاور نزدیک از خط میخی استفاده میکردند که خطي هجایی با تعدادی عناصر غيرهجایی است (د. ایرانیکا، ج 6 ،ص ۴۵۶) خط میخی به انواع خطوطی گفته میشود که برای نوشتن آن از نقوش شبیه به میخ استفاده میشده است. نخستین خط میخی را سومریان در حدود ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد در جنوب میانرودان ابداع کردند. این خط بعدها با اعمال تغییراتی برای شمار زیادی از زبانهای خاور نزدیک باستان از جمله زبانهای گروه اکدی (اکدی باستان، آشوری و بابلی هیتی و عیلامي) به کار رفته است. نشانههای خط میخی آغازین سومریان تصویرنگار بودند. بسیاری از این نشانهها، از جمله آنهایی که معرف اشياء يا حيوانات بودند، به راحتی قابل تشخیص هستند. برای مثال نشانه «دست» تصویر یک دست و نشانه «بازو» تصویری بود که دست را تا آرنج نشان میداد. البته همه نشانههای تصویری آنقدر واضح نبودند و برای تشخیص برخی از آنها به قوه تخیل قوی تری نیاز بود. برای مثال علامت مستطيلي معنای درخت بوده است. در این نسخه اوليه خطي ميخي تعداد علائم نوشتاری قریب به هفتصد علامت بود. زمانی که خط میخی کامل تر شد، نشانههای میخی معرف نام اشياء شدند و در واقع خط میخی واژه نگار شد. اکدیها پس از غلبه بر سومریان خط میخی را وام گرفتند. بعدها ایرانیان نیز این خط را قرض گرفتند. وام گیرندگان در اقتباس خط میخی برای زبانهای خود، از آن برای نمایش آواهای موجود در هجاهای واژههای زبان خود استفاده میکردند. بدین ترتیب خط میخی به صورت یک نظام نوشتاری هجایی درآمد.
بین هزارههای سوم و اول پیش از میلاد خط میخی در منطقه میانرودان اختراع شد و در جنوب تا فلسطین و در شمال تا ارمنستان گسترش یافت. در حالی که خط میخی در سرتاسر میانرودان انتشار مییافت، نظامهای نوشتاری دیگری در مصر و چین در حال پیدایش بود. خط هیروگلیف مصري و خط چینی که همانطور پیش از این ذکرش رفت خطوطی بین تصویرنگاری و اندیشه نگاری بودند. خط هیروگلیف برخلاف خط هندسی و مبهم ميخی، شاعرانه، زیبا و ظریف به نظر میرسید. اصالت و پیچیدگی این خط در آن است که از سه نوع نظام نوشتاری شکل یافته است، خط تصویرنگار (انديشه نگار) با طرحوارههایی از اشياء با موجودات همراه با ترکیبی از همان علامتها برای بیان افکار و عقاید، خط آوانگار با اشکالی که نمایشگر آواها بودند که از این اشکال با نام مکملهای آوایی یاد میکنند و در نهایت معرفها که علامتهایی برای تشخیص نوع و ماهيت اشيا با موجودیتهای مورد نظر بودند. آوانگارها به تلفظ صحیح کمک میکردند زیرا ممکن بود خوانندهای با استفاده از تصویرنگاری یا نشانه کلمهای بداند که مطالب مورد نظر به چه معنایی است، ولی به طرز تلفظ آن پیمیبرد، معرفها یا نشانههای مقولهای به مشخص شدن انواع کلمه کمک می کردند.
در ساختار خط مصری بخش آوایی نقش عمدهای ایفا میکند. در این خط تنها همخوانها نوشته میشوند و واکهها نوشته نمیشوند که برای دانشمندان ایجاد مشکل کرده است. در خط هیروگلیف علاوه بر نویسههای یک همخوانی، نویسههای دوهمخوانی و سه همخوانی نیز وجود داشته است. برای مثال نویسه دوهمخوانی که معادل mn است، میتواند به صورتهایmin ،mun یا men خوانده شود. این خط علاوه بر مقاصد ديني و ثبت تاریخ، در ثبت و ضبط حسابها، مجموعههای قوانین، ازدواجها، پيمانها یا صورت حسابهای فروش کالا نیز به کار گرفته ميشد. خط مصریان وسیلهای برای ظهور ادبیات هم بوده ادبيات مصریان باستان بسیار غنی بوده است. یکی از مشهورترین نوشتهها در این حوزه کتاب مردگان است که در سده سیزدهم پیش از میلاد به خط هیروگلیف نوشته شده است. انواع خط الفبایی، فنیقیها (کنعانیان) را به تبعیت از مصریان در خط خود هر نشانه را با ارزش آوایی و معادل یکه همخوان منفرد به کار گرفتند. این مرحله را میتوان مرحله آغازین شکل گیری الفبای واقعی تلقی کرد. خطوط الفبایی رایج ترین نوع نوشتار در جهان امروز محسوب ميشوند. در دستگاه نوشتار الفبايي ارتباط نظام مندی میان آواهای گفتاری یک زبان و تعداد محدودی نشانه یا حرف وجود دارد. نظام نوشتاري الفبابي انواع مختلفی دارد:
الف - الفبای همخواني يعني تنها صامتها در آن دارای علامت هستند که در این حالت خط الفبایی ابجد نامیده می شود. نام ابجد ترکیبی از نام چهار حرف نخست الفبای عربی قدیم است. مانند خط فنیقی آغازین، که ویژگی همخوانی بودن آن در اخلاف بعدی این خط (نظير خط عبری و عربی) تا زمان حال باقی مانده است.
ب - الفبای واجي. يعني میان حروف و واجهای یک زبان (همخوانها و واکهها) تطابق یکه به یکه وجود دارد. در واقع این نوع از خط الفبایی با اضافه شدن نشانههایی برای واکهها به نظام نوشتاری ابجدی حاصل شده است. خطوط زبانهايي چون اسپانیایی، فنلاندی و صربی - کرواتي را ميتوان از این نوع تلقي كرد. در الفبای ابجدی عربی واکهها (در بافتهای خاص) با علامات زیر و زبری و نقطه نشان داده میشود و در عبری نیز معمولاً واکهها را با نقطههایی در زیر همخوانها نشان میدهند. در هر دو خط اغلب نشانههای واکهای حذف میشوند و تشخيص واکهها برعهده خواننده گذاشته می شود.
ج - آبوگیدا. در این خط همه واکهها به جز یک واکه (واکه ذاتي یا ضمنی)، به صورت نشانههای زیر و زبری بر روی نشانههای همخواني نشان داده میشوند. واکه ذاتي در واقع پرکاربردترین واکه زبانی است که با این خط نوشته می شود. برای مثال در خط خروشتی و براهمي واکه a که در زبان سنسکريت واکه ذاتي محسوب میشود، در جایگاه میانی و پایانی کلمه نوشته نمیشود. اگر حرفی هیچ گونه علامت زیر و زبری نداشته باشد نشانه حضور واکه و به طور ضمنی در کنارش است. بنابراین میتوان گفت که بنابر سنت هندی a در نشانه همخوانی به صورت ذاتي وجود دارد. خط حبشی یک خط آبوگیدا است. از اصطلاح نوهجایی برای اشاره به خط آبوگيدای حبشي استفاده کرده است. از این خط با عنوان خط الفبایي - هجایي نيز ياد ميشود.
در حالی که ترتیب حروف در این خط از ترتیب معمول معروف در خط سامي شمالی متفاوت است، اما در برخی از متون مذهبی ترتیب حروف سامي شمالی به کار رفته و نام آبوگیدا از ترکیب چهار حرف اول الفبای عبری (الف، بث، گیمل و دالِت) گرفته شده است. تفاوت خط آبوگیدا با خط هجایی در این است که نشانههای مخطوط هجايي ساختار درونی ندارند و هیچ گونه شباهتي ميان نشانههای همخوانها و واکههای مختلف وجود ندارد، اما در مقابل، نشانههای موجود در مخلوط آبوگيدا ساختار درونی قابل تجزیه دارند.