دوره میانسنگی را با نامهای دوره مزولیتیک (Mesolithic)، دوره فراپارینهسنگی (Epipaleolithic) و بر اساس شیوههای ابزارسازی، دوره زارزی/ زارزین (Zarzian) نیز میشناسند. دوره میانسنگی را نباید به دوره پارینهسنگی میانی اشتباه گرفت. این دوره در جنوب غربی آسیا از 20 تا 8 هزار سال و در اروپا از 15 هزار تا 5 هزار سال پیش از میلاد مسیح را در بر می گیرد.
ذخیره مواد غذایی و اهلی کردن حیوانات:
در دوران پارینه سنگی در انسان ها به ندرت خصیصه «آینده نگری» در زمینه خورد و خوراک دیده می شود؛ اما در دوران میان سنگی شاهد ذخیره مواد غذایی، هر چند به صورت محدود و در بعضی موارد نامحسوس هستیم. این فرایند در مورد مواد غذایی گیاهی به صورت انبار کردن (منظور از انبار کردن کنار گذاشتن هدفمند مواد غذایی و جمع کردن آنها در ظروف سفالینه و سازه های معماری نیست، چه در این دوران اساساً همچین چیزهایی اختراع نشده است؛ منظور از ذخیره کردن این است که انسان هر آنچه را که دم دست اوست نمی خورد و آنچه را باقی مانده بگذارد و برود، بلکه مقداری را برای آینده نه چندان دور با خود نگه می دارد) و در مورد حیوانات به صورت شکار انتخابی صورت می گیرد. منظور از شکار انتخابی این است که شکارگر دوره میان سنگی، آگاهانه از شکار حیوانات در سنین بارداری خودداری می کند تا مانع ازدیاد نسل شکار نگردد. مازادی که در نتیجه ذخیره در اختیار انسان قرار می گیرد از شرایط لازم، اما نه کافی، برای گذر به دوران نوسنگی است.
ابزار سازی:
از دوره میانسنگی، نمونههایی از ساخت و بکارگیری داس شناخته شده است که خبر از آشنایی انسان با کشت و زرع میدهد. اما برخی از باستانشناسان نیز معتقدند که پیدایش داس نشانگر کشت غلات در این دوره نیست، بلکه از داس برای بریدن گیاهان وحشی استفاده میشده است. این داسها از جنس سنگ و نیز با استخوان شکاف داده شده و نصب دندانههای برنده ریز از جنس سنگ در میان آن و الحاق دسته چوبی بر انتهای آن ساخته میشدهاند.
در این دوره انسان موفق به ساخت ابزار سنگی بسیار ریز و تراشندهها و قلمهای حکاکی سنگی، و نیز سوزن و درفش از جنس استخوان میشود. ساخت ابزار سنگی با سنگ اُبسیدین (Obsidian) وارداتی (سنگ شیشه آتشفشانی) متداول میشود که نشان از آشنایی بشر با تجارت دارد.
زیورآلات زنانه از جنس سنگ و صدف و استخوانهای تراشخورده در گورهایی که در کف غارها حفر میشدهاند، پیدا شده است و حکایت از بهبود نسبی شرایط زندگی انسان دارد. جمعیت انسان که در پایان دوران پارینهسنگی به حداقل خود رسیده بود، اندکاندک فزونی میگیرد و بر جمعیت بشری افزوده میگردد.
در زمینه شکار احتمالاً در این دوره انسان شروع به استفاده از تیر و کمان کرده است. از دیگر مصنوعات سنگی که در این دوره به آن برمی خوریم سنگ سابهایی است که برای ساییدن دانه های گیاهی وحشی و مواد رنگی از آنها استفاده می شود (جیمز ملارت معتقد است که در خاور نزدیک دوره فراپارینه سنگی از 10 تا 9 هزار سال ق.م. مرحله گذر از شکارگری به گردآوری غذا بوده که در این دوره اثری از سنگ ساب نیست؛ اما پس از آن از 9 تا 7 هزار سال ق.م. دوره آغاز نوسنگی (Proto-Neolithic) است که مرحله گذر از گردآوری غذا به تولید غذا بوده و در این دوره است که انسان از سنگ سابها برای ساییدن غلات استفاده می کند؛ البته لازم به ذکر است که در همین منطقه خاور نزدیک نیز پایان دوره فراپارینه سنگی کاملاً یکسان نیست و در برخی مناطق تا 4000 سال ق.م. طول می کشد).
تعداد زیاد سنگسابهای پیدا شده، از رسیدن انسان به مرحله آمادهسازی غذا آگاهی میدهند. سه عامل: اهلی کردن حیوانات، آغاز کشاورزی و آمادهسازی غذا، موجب میشود تا انسان به زمین و سرزمین وابستگی و تعلق خاطر پیدا کند و به مرحله یکجانشینی برسد و تحول اصلی انسان در تهیه غذا رسیدن از شکارگری به گردآوری غذا نیز بوده است.
نمونه سکونتگاههای برجای مانده از زندگی انسان در دوره میانسنگی در ایران، اروپا و جنوب غربی آسیا عبارتند از:
1– غارهای هوتو و کمربند در جنوب بهشهر.
الف) غار کمربند، که در استان مازندران، در جنوب جاده فیروزکوه - گرگان واقع شده بیش از 6 متر عمق دارد و دارای استقرارهایی متعلق به حدود 10 هزار سال قبل و بعد از آن است. از 28 لایه استقراری که کارلتون کوون در کاوش های سال 1328 (1949) تشخیص داد، تعدادی از لایه های تحتانی متعلق به دوره فراپارینه سنگی بوده است؛ در این لایه های بقایایی از شکارگرانی به دست آمده که در مراحل کاملاً ابتدایی اهلی کردن بز بوده اند.در این غار اسکلت کامل یک دختر نوجوان ۱۲ ساله با قدمت ۱۲.۰۰۰ سال پیدا شده که کهنترین اسکلت کامل به دست آمده در فلات ایران است.
ب) هوتو (Hotu Cave) نام غاری است در نزدیکی بهشهر (مازندران) که در روستای تروجن (شهیدآباد) واقع شدهاست. این غار قدمتی تاریخی دارد و آثار باستانی مهمی دربارهی زندگی انسانهای اولیه در آن پیدا شدهاست. این غار در دامنه کوه البرز و رو به غرب و در ابتدای ورودی شهر بهشهر و در فاصله پنجاه متری جفت خود، غار کمربند قرار گرفتهاست و دارای دو مدخل در دو ارتفاع مختلف و یک سوراخ تهویه در سقف است.
طبق کاوشهای واندنبرگ در غار هوتو بهشهر سنگریزهها و اسکلت سه انسان کشف شد که ۵۰۰۰ الی ۷۰۰۰ سال در این منطقه زندگی میکردند.
این مکان شامل نشانههایی از دوران یخچال، عهد آهن، نوسنگی، آغاز پارینه سنگی و اشیائی از سنگ چخماق که مربوط به پارینه سنگی بوده یافت شدهاست. منوچهر ستوده در کتابش از آستارا تا اِستارباد این مکان را دقیقتر شرح میدهد: سال ۱۹۵۱ م. گودالی عظیم کنده شد. از عمیقترین نقطه این گودال به سنگریزههای عصر یخچال برخوردند. در این گودال طبقاتی از عهد آهن تا نئولیتیک و در پایین آن آثار پالئولیتیک دیده میشود. برای تحقیق بیشتر گودالی در طبقات دوران یخبندان کنده شد که شامل سنگریزههای سیاه بود. در فاصله میان هر یک ماسه و لای قرار داشت. کمی پایینتر قشری از سنگریزههای قرمز مخلوط با ماسه و پایینتر از آن قشری از سنگریزههای قرمز مخلوط با ماسه و خاک رس دیده شد. در این قشر اشیائی از سنگ چخماق بدست آمد که مربوط به عصر پالئولیتیک است. در قشر دیگر این طبقه بود که اسکلت سه انسان کشف شد.
سه اسکلت شامل اسکلتهای یک مرد و زن بالغ به همراه اسکلت زنی جوان میباشند. تصاویری از این اکتشافات که در سال ۱۳۳۰ شمسی (۱۹۵۱ میلادی) به سرپرستی پروفسور کارلتون استیونز کون استاد دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا انجام شدهاست، که در بخش بایگانی موزه باستانشناسی و انسانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا موجود است.
دانشمندان با کنار هم گذاشتن تکههای جمجمههای پیدا شده از سه انسان، به مدل جمجمه این انسانها دست یافتند. شکل جمجمه اسکلتهای پیدا شده در این غار با اسکلتهای انسان نئاندرتال و انسانهای پیلت داون که در زمان مشابه زندگی میکردند تفاوت داشته و تا حد زیادی مشابه جمجمه انسان امروزی است. از همین رو انسان هوتو یکی از یافتههای مهم دانشمندان بوده که تأثیر مهمی در دیدگاه انسانشناسان از نحوهی تکامل نسل انسان امروزی داشتهاست. دانشمندان جمجمههای بدست آمده را مربوط به اولین نسلهای انسان امروزی میدانند که تقریباً بهطور کامل و سالم نیز به دست آمدهاند.
این غار و غار کمربند، به لحاظ کشف اسکلت انسان با قدمت حدود ده هزار سال معروفیت جهانی دارد. اهمیت غار و آثار کشف شده در آن تا به اندازهای است که در برخی موارد از این غار به معدن طلای انسانشناسان یاد شدهاست.
2– غار خر (مَر خر) در بیستون.
در این غار بزرگ نمونههایی از ابزارهای سنگی و آثار متعلق به دوره میانسنگی از عمق چهار متری کف غار به دست آمده است. بیشتر استخوانهای جانوران پیدا شده در این غار متعلق به بز و گوسفند بودهاند و این در قیاس با دوره گذشته، بر آغاز روند اهلی شدن حیوانات صحه میگذارد. لایههای مختلف این غار حدود 27 متر عمق دارد. این غار از محدود استقرارگاههایی است که از سطح تا حدود 5 متری نشانگر فرهنگهای موستری، برادوستی، زارزی و نوسنگی که پیوسته شاهد سکونت انسان بوده است.
3– قرارگاههای اوزبوی (مشهور به فرهنگ «کَلتِهمنار») در اطراف خشکرود اوزبوی در ترکمنستان میانی و در امتداد گذرگاه کهن رود آمودریا/ جیحون. در این قرارگاهها نخستین نمونههای خانهسازی در فلات ایران شناسایی شده است. این خانهها در واقع گودالهای کوچک و باریک و بلندی هستند که در زمین حفر شده و روی آنها با شاخ و برگ پوشانده میشده است. عامل نخستین ساخت چنین آلونکهایی، ایجاد مکانی برای اختفا و کمینگذاری برای شکار حیواناتی بوده است که برای نوشیدن آب به کنار رود اوزبوی میآمدهاند. در این قرارگاهها همچنین تعداد زیادی پیکانهای سنگی پیدا شده است.
4- پناهگاه صخره ای وارواسی:
در این پناهگاه صخرهای در کرمانشاه، که بروس هو آن را حفاری کرده است، بین لایه های برادوستی و زارزی پیوستگی وجود ندارد. از سطح تا عمق 3 متری این محوطه نشانگر فرهنگهای برادوستی و زارزی و از عمق سه متر تا پنج و نیم متر نشانگر فرهنگ موستری بوده است. در این محوطه بقایای استخوان حیوانات شکاری مانند گورخر، بزکوهی، بز، گوسفند، گراز وحشی، کفتار، موش کور و خرگوش به دست آمده است. معتقدند این محوطه محل استقرار موقت و فصلی شکارورزان بوده است.
5- غار پاسنگر خرمآباد:
متعلق به 10 هزار سال قبل از میلاد در نزدیکی محلهی پشت بازار قرار دارد. با توجه به ساختار آن میتوان ادعا کرد این غار و مناطق اطراف کوه پشت بازار(سفیدکوه)، حدود ۳۰ هزار سال قبل تا کنون از محلهای مورد سکونت بشر بوده است. پناهگاه سنگی پاسنگر در حاشیه خرم آباد در سال ۱۹۶۵ توسط فرانک هل و فلنری کاوش شده و بقایای دو فرهنگ برادوستی و زارزی در آن شناسایی شده است. دو صدف کفهای با اندازههای مختلف در این غار کشف شده است که یکی از آنها در موزه ملی ایران نگه داری میشود. هیچ اثری از دخالت انسان در شکل این صدف دیده نمیشود البته در حین حفاری سوراخی بر آن ایجاد شده است. این صدف بزرگ که احتمالا مربوط به منطقه عمان است به عنوان بشقاب استفاده میشده است.
6- غار مارروز:
این غار به علاوه سه غار بعدی هر سه در منطقه هولیلان لرستان واقع شده و توسط پدر مورتنسن (P. Mortensen) مورد بررسی قرار گرفتهاند. مشخصه فرهنگهای فراپارینه سنگی که در هولیلان کشف شده اند فراوانی تیغههای فاق دار و خراشندههای انتهایی در میان سنگ ابزارهاست. هر چهار مورد کمپهای فصلی شکارگران بودهاند که نزدیک منبع آب واقع شدهاند. در مارروز سه لایه تشخیص داده شده که تحتانی ترین لایه معرف فرهنگ زارزی بوده است.
7- غار مارگورگالان سراب:
در تحتانی ترین لایه های این غار آثار برادوستی و بر روی آن آثار زارزی کشف شده است. روی بقایای زارزی آثاری از سقف فروریخته غار دیده شده که بر روی آن سفالینههای پارت و ساسانی قرار داشته اند.
8- غار مار آو۱ مربوط به میان سنگی است و در شهرستان دالاهو، بخش مرکزی، دهستان حومه، ۲ کیلومتری شمال غربی روستای سرخه دیزه واقع شده است.
9- حوزه رودخانه کر در مرودشت فارس:
آثار فراپارینه سنگی این منطقه را که در غارها و پناهگاه های سنگی مختلف بوده اند، میکائیل روزنبرگ شناسایی نموده است.
10- غار کونجی:
در حفاری های سال 1342 (1963) هول و فلانری در این غار استان لرستان در عمق 1 تا 3/1 متری به بقایایی از دوره فراپارینه سنگی برخورد شد. در کاوش های 1969 جان اسپت در این غار ظاهراً به بقایایی از دوران میان سنگی برخورد شده است.
11 - دره و دشت هولیلان:
در غار كوچك مارگورگلانسراب و در محل درمار آثار فرا پارینه سنگی و نوسنگی دیده شده است در درمار كه غار نسبتاً وسیعی است آثار سفالهای پارتی نیز مشاهده شده است. این غار ابزارهای متعددی از فرا پارینه سنگی را نمایان كرده است. تداوم دوره فرا پارینه سنگی به نو سنگی در این غار به خوبی مشاهده میشود. گستردگی آثار یافت شده در این محل بسیار است. قدیمی ترین آثار کشف شده مربوط به پارینه سنگی قدیم هستند.
12- غار علی تپه:
این غار را که در مازندران قرار دارد چارلز مک برنی در سال 1346 (1967) حفاری کرده و در آن فرهنگی «شبه زارزی» تشخیص داده است که تا حدود 9000 ق.م. ادامه یافته است.
13- غار میرملاس و هومیان:
الف- غار میرملاس کوهدشت به عنوان یک میراث باستانی 12 هزار ساله در 17 کیلومتری شهر کوهدشت و در درهای به همین نام در کوه سرسرخن کوهدشت واقع شده است.
نقاشی هایی ارزشمند و تاریخی که در دو طرف جنوب و شمال غار روی دیوار سایبان نقش بسته، امروزه به دلیل عوامل طبیعی و انسانی، در خطر تهدید، قرار گرفته اند.
این نقوش بیشتر صحنه هایی از شکارگاه یا رزمگاه را مجسم می سازند؛ نقوش حیواناتی چون گوزن، گاو، سگ، روباه و بویژه اسب و سوار در حال تیراندازی و شکار و موضوعات رزمی با رنگ های قرمز و سیاه بر دیواره این غار دیده می شود.
غارمیرملاس به مرور زمان درهم ریخته و هم اکنون سایبانی بیش از آن باقی نمانده، این در حالی است که نخستین غاری است که بر روی دیوار آن رنگین نگارههایی به جا مانده از 12 هزار سال پیش یافت شده است.
به دلیل محافظت نشدن از این غار، چندی پیش بخشی از سنگ نگارههای آن توسط فرد یا افرادی کنده، و به سرقت رفته است.
این غار پس از غارهای لاسکو و کرکس در فرانسه سومین غاری است که نگاره هایی رنگین بر روی دیواره های خود دارد.
غار میرملاس هم اکنون در ردیف چهار غار منحصر بفرد جهان است که متاسفانه فاقد جاده ارتباطی و حفاظتی است.
ب- غار تاریخی هومیان نیز در شمال شهرستان کوهدشت واقع شده که
صخرههای آن، قدیمیترین سکونتگاههای بشر باستانی را در لرستان تشکیل میدهند.
صخرههای این منطقه نیز به عنوان یک پدیده طبیعی و تاریخی از اهمیت فوق العادهای در مباحث علمی برخوردارند، صخرههای هومیان در تاریخ منطقه زاگرس و تمدن ایران زمین دارای اعتبار زیادی است.
این صخرههای منقش همچون غار میرملاس از مهم ترین سنگ نگارههای تاریخی منطقه محسوب میشوند که در قالب دو پناهگاه صخرهای خودنمایی می کنند.
براساس شواهد باستانی، انسان هایی که در این منطقه زندگی می کرده اند، نئاندرتال بوده اند؛ از این مکان بیش از 877 قطعه ابزار دست انسان از جمله سنگ چخماق کشف شده است.
نقاشیهای غار هومیان دارای نقوش جادویی و سحر آمیزی هستند که بر روی دیواره غار ایجاد شده و خواسته های بشر نخستین را بیان می کند.
نقوش صخره ای هومیان به همراه نگاره های غار باستانی میرملاس از جمله آثار بی نظیر تاریخی ایران زمین است که به دوران پارینه سنگی و فرا پارینه سنگی مربوط میشود.
14 - میان سنگی در شمال غربی اروپا از حدود 8000 تا 2500 ق.م. ادامه پیدا میکند و شامل سه دوره Preboreal, Boreal, Atlantic است. نمونه سایت های فراپارینه سنگی در اروپا استار کار (Star Carr) در بخش سیمر (Seamer) در یورک شایر (Yorkshire) انگلستان است که گراهام کلارک در سال 1950 در آن حفاری کرده است. در این سایت که استقرارگاهی کنار دریا و متعلق به ماهیگیر – شکارورزان بوده درختان قان را عمداً برای آماده کردن محل سکونت انداخته بودند؛ آنها همچنین برای استفاده از صمغ این درخت پوست آن را می کندهاند. این سایت متعلق به دوره Preboreal است.
15- غارهای کرمل (Carmel) در فلسطین.
این غارها از پایگاههای فرهنگ کباران (Kebaran) و ناتوفیان متعلق به 10 هزار سال ق.م. در لوانت (عمدتاً فلسطین و لبنان) که سایت شاخص آن Ain Gev(I) بود. از مهم ترین فرهنگ های مشهور دوره فراپارینه سنگی در خاور نزدیک «ناتوفیان» است که به عنوان فرهنگ بلافاصله قبل از کشاورزی در منطقه لوانت شناخته شده است. این فرهنگ را برخاسته از فلسطین می دانند. خانم گارود در فلسطین تحقیقات فراوانی در مورد این فرهنگ انجام داده اند. در این فرهنگ سازه های استقراری به صورت سازه های خشتی و چینه نبوده، بلکه یا سازه های سنگ چین هستند یا استقرار در غارها بوده است. در این فرهنگ حیوانات اهلی نداریم، غلات به صورت وحشی درو می شوند، مواد غذایی در انبارک ها ذخیره می شوند، ماهیگیری جزء راه های امرار معاش مردمان است و در میان آثار آنها به اشیاء هنری و تزئینی بر می خوریم. نمونه های این فرهنگ در لایه سوم عین ملاحه، تحتانی ترین لایه جریکو، غارهای Kebara, Shuqba, Erq el-Ahmar و تراس های Wadi Fallah و el Wad دیده می شود. لازم به ذکر است که عده ای از جمله جیمز ملارت فرهنگ ناتوفیان را متعلق به دوران آغاز نوسنگی (Proto-neolithic) می دانند.
16- غارهای کارایین (Karain) و اوکوزینی (Okuzini) در ترکیه که آثار هنری سنگی و استخوانی متعلق به دوره پارینه سنگی فوقانی / فراپارینه سنگی از آنها به دست آمده است.
17- غار Kum Bucagi در ترکیه دارای هنر صخره ای (کنده کاری و نقاشی) متعلق به دوره های پارینه سنگی، فراپارینه سنگی و نوسنگی.
18 - غار پالانلی (Palanli) در ترکیه که نقاشی های دیواری متعلق به دوره فراپارینه سنگی از آن به دست آمده است.
19- غار جبل (Djebel) در غرب ترکمنستان و شرق دریای مازندران.
20 - غار زارزی در کردستان عراق (نام دیگر این دوره از نام همین غار گرفته شده است).
فرهنگ زارزی در زاگرس:
در ایران دوره میان سنگی را در محدوده زمانی 16000 تا 12000 سال قبل قرار می دهند. در سال 1928 که دوروتی گارود (Dorothy A. Garrod) در پناهگاه سنگی زارزی در کردستان عراق به کاوش پرداخت، فرهنگ ابزارسازی «زارزی» به صورت شناخته شده درآمد و بعدها این فرهنگ را به عنوان فرهنگ پارینه سنگی منطقه جنوب غرب آسیا پذیرفتند. در زارزی بعد از دوره نشانگر فرهنگ اوریگناسی،6 لایه فرهنگی را ارائه می دادند که به نام همان محل معروف شد. بعدها قانم وهیبه (Ghanim Wahiba) در 1971 در زارزی کاوش نمود. لایه 2B غار شنیدار را نیز متعلق به همین فرهنگ می دانند که بر اساس آزمایشات کربن 14 متعلق به 10 تا 9 هزار ق.م. است.
– دیگر نمونههای سکونتگاههای این دوره عبارتند از: غار خونیک در بیرجند، غارهای جَبَل و دَمدَم چشمه در جنوب شرقی دریای کاسپی/ مازندران و در جمهوری ترکمنستان، غار کرفتو در نزدیکی سقز، غارهای مار و اسب در شمال کابل در افغانستان و غار درهکور در پامیر بدخشان.