محققان و مورخان بنامیچون ارنست هرتسفیلد، سر آرتور کیث، هنری فیلد، گیرشمن و دیاکونوف به استناد دلایل و شواهد گوناگون معتقدند حدود پنج هزار سال پیش در گیلان و مازندران تمدنی پیشرفتهتر از سایر نقاط وجود داشته است. برخی از آنها وجود تمدن پیشرفته گیلان را به هفت هزار سال قبل میرسانند. بعضی دیگر معتقدند که تمدن و هنر گیلان در تمدنهای دیگر آن دوره نفوذ داشته و آنها را تحت تأثیر قرار داده است. پروفسور کنبی با بررسی اشیاء کشف شده در مارلیک به امکان نفوذ هنر این منطقه در تمدن آشور اشاره کرده میگوید: «بعضی از نقوشی که جامه و قبای آشور نازیر پال پادشاه آشوری را تزئین مینماید نقوش غیر آشوری میباشد. یکی از این نقوش، نقش درخت نخل تزئینی هفت گلبرگ را که بر بالای آن گلهای مخروطی شکل اضافه شده و دانههای مخروطی شکل که مستقیماً بر بدنه آن روئیده است شامل میباشد... بنابر این امکان دارد نقش درخت نخل نامتجانس و دورگه پیوندی را که بر روی برودری، سوزن دوزی یا ملیله کاری لباس ملاحظه میگردد به طرز فکر و سبک کار هنرمندان مناطقی که جامها و اشیاء حسنلو و مارلیک را ساختهاند نسبت داد.»
به زعم تحقیقات و پژوهشهای ارزندهای که انجام شده هنوز بسیاری از مسائل مربوط به تاریخ زندگی و تمدن انسان مبهم و نامعلوم است. طبق نظر برخی از دانشمندان بشر اولیه حدود نیم میلیون سال پیش احتمالاً در افریقا پای به عرصه وجود گذاشته و هوموساپینس(17) یا انسان عاقل در سی تا چهل هزار سال و شاید اندکی پیش تر زندگی میکرده است.(18)
یکی از دانشمندان انگلیسی به نام لیکی اخیراً پس از انجام یک سلسله و تحقیقات در نواحی دریاچههای آفریقای شرقی اظهار نظر کرده است که ما با بشر اولیه حدود یک میلیون سال فاصله داریم.
پینوشت:
۱. طبرستان معرب تپورستان است به معنی «سرزمین قوم تپور». تپورها در سرزمین کوهستانی این ناحیه و قوم امرد (Amard) در اراضی جلگهای آن سکنی داشتند. فرهاد اول پادشاه اشکانی که از سال ۱۸۱ تا ۱۷۴ قبل از میلاد سلطنت کرد قوم امرد را به ناحیه خوار کوچ داد و تپورها سرزمین آنان را نیز اشغال کردند و از آن پس تمام ولایت به نام ایشان یعنی تپورستان نامیده شد. تا عهد سلجوقیان نامیجز تپورستان و طبرستان برای این ولایت ذکر نشده است. برخی از محققان از جمله مجتبی مینوی معتقدند نام مازندران که در شاهنامه فردوسی آمده از اوستا گرفته شده و مربوط به سرزمینی در جهت مغرب (شاید مصر) بوده است و استفاده از این کلمه به جای طبرستان بعد از شاهنامه معمول شده است. اما شاید نتوان درستی نظر آنان را تأیید کرد زیرا توصیفی که فردوسی از مازندران کرده با وضع سرزمینهائی نظیر مصر اختلاف فاحش دارد:
که مازندران شهر مــا یــاد بــاد همیشه بر و بــومش آبــاد بــاد
که در بوستانش همیشه گل است به کوه اندرون لاله و سنبل است
هـوا خوشـگوار و زمیـن پـر نـگار نه گرم و نه سرد و همـیشه بهـار
دی و بــهمن و آذر و فــرودیــن هــمیشه پــر از لاله بینی زمـین
برخی دیگر از محققان و نویسندگان، مازندران شاهنامه را نقطهای در هندوستان قدیم و سرزمینهای گسترده بخش ساحلی تا شمالی واقع در پشت البرز شرقی مشرف برسند تصور میکنند (دکتر صادق کیا، سخنرانیهای نخستین دوره جلسات سخنرانی و بحث درباره شاهنامه فردوسی ۱۳۵۰ - جلیل ضیاء پور متن سخنرانی در هفته شاهنامه آبان ۱۳۵۶)
۲. رویان ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران بود. به طوری که از کتابهای مسالک الممالک و حدود العالم بر میآید رویان ناحیهای شامل کوه و دشت در مغرب خاک طبرستان و شامل شهر و بخشهای کنونی چالوس، کلار، سعید آباد، کجور و ناتل رستاق بوده است. کوهستان رویان به اعتبار لقب گاوبارگان پادوسپانی آن، که ابتدا اسپهبد و سپس استندار نامیده میشدند، ناحیه استندار خوانده میشد. طبق نظر برخی از نویسندگان از قرن هفتم به بعد از رویان به نام رستمدار یاد شده که همان استندار است.
٣. دوران ماقبل تاریخ به دورههای مختلف تقسیم شده است. نخستین دوره را Paleolithique یا کهن - سنگی نام نهادهاند که از یک میلیون یا هشتصد و پنجاه هزار سال قبل از میلاد شروع شده و به ده هزار سال قبل از میلاد پایان مییابد. فسیلهای بدست آمده نشان میدهد که انسانهای اولیه با آغاز این دوره پیدا شدهاند. پس از آن دوره Mesolithique یا میان سنگی است که از ده یا هشت هزار و پانصد سال قبل از میلاد آغاز شده و تا پنج هزار سال قبل از میلاد خاتمه پیدا کرده است. بعد از این دوره به دوره Neolithique یا نوسنگی میرسیم. آغاز دوره نوسنگی پنج هزار سال قبل از میلاد و پایان آن دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد است که مصادف با عصر فلز میباشد.
۴. باستان شناسی ایران باستان، لوئی واندنبرگ، ترجمه عیسی بهنام، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، صفحه ۵.
۵. همان کتاب، صفحه ۴ و ۵.
۶. برخی از محققان با توجه به نشانههای کرانه دریای خزر بر کوه معتقدند که خشک شدن دریای داخلی بين هفده تا پانزده هزار سال پیش بوده و سرزمین گیلان و قسمت وسیعی از سواحل دریای خزر پس از آن زمان مسکونی شده است.
۷. تاریخ صنایع ایران، دکتر ج. کریستی ویلسن، ترجمه عبدالله فریار، انتشارات فرهنگ سرا، صفحه 40.
8. مردم شناسی ایران، هنری فیلد، ترجمه دکتر عبدالله فریار، انتشارات ابن سینا، صفحه ۱۷۶.
9. قبلا یادآوری کردیم که برخی محققان انتساب ورن و مازن را به گیلان و مازندران درست نمیدانند.
۱۰. ایران باستان، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، انتشارات دنیای کتاب، تهران ۱۳۶۲، جلد اول، صفحه 33.
۱۱. همان کتاب، صفحه ۵۷.
۱۲. مردم شناسی ایران، هنری فیلد، ترجمه دکتر عبدالله فریار، انتشارات ابن سینا، صفحه ۱۵۳.
۱۳. همان کتاب (حاشیه صفحه ۱۷۵).
۱۴. کتاب مقدس تورات، ترجمه ماشاء الله رحمان پورداود و موسی زرگری، انتشارات انجمن فرهنگی او تصر هتورا، جلد اول: آفرینش، صفحه ۱۴.
۱۵. جهانگیر سرتیپ پور نویسنده کتاب «نشانیهائی از گذشته دور گیلان و مازندران» در این زمینه به تفصيل در كتاب خود بحث کرده است.
۱۶. تاریخ صنایع ایران، دکتر کریستی وینسن، انتشارات فرهنگ سرا، چاپ دوم ۱۳۶۶، صفحه ۴.
17. Homo Sapiens
۱۸. تمدنهای اولیه، گلین دانیل، ترجمه هایده معیری، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران ۱۳۶۳، صفحه ۹.