* تشکیل ارتش منظم
هوخشتره سودای ستیز با آشور در سرداشت؛ همان ابرقدرتی که نظم، صلابت و انسجام ارتشش، رعب و وحشتی به جان دشمنانش میانداخت که زبانزد خاص و عام بود. همین قدرت نظامی، عنصر مهم و عامل چیرگی آنان طی نیمهی نخست هزارهای اول پ.م بر تمامی اقوام آسیای غربی بود. هوخشتره از این قدرت آگاه بود و در صدد برآمد نقص مادها را در مواجهه با ارتش آشور برطرف کند. هرودوت دربارهی تلاشهای او مینویسد: «اوبرای اولین بار مردم آسیایی تابع خود را به قسمتهای نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی برقرار کرد که نیزهدار و کماندار و سوار جدا باشند». هوخشتره با تقسیم ارتش خود براساس تجهیزات جنگی یعنی نیزهداران، کمانداران و سواران، توانست سپاهی حرفهای به وجود آورد و آن را به دو بخش راهبردی و تاکتیکی تقسیم کند. در حالی که پیش از آن، ارتش مادها براساس نظام قبیلهای شکل گرفته بود و هر قبیلهای به سبک خود وارد جنگ میشد. آنان از سکاها تاکتیکهای نوین سوارکاری و به ویژه تیراندازی را آموخته بودند و از زمان فرورتیش، در ساخت و مهندسی ادوات و وسایل محاصره و دژ کوبی شهرها همچو منجنیقی آشنا شده بودند.
هوخشتره توانست با شکست دادن شاهکنشینهای پیرامونی خود و به وجود آوردن ثبات سیاسی مرکزی، قدرتش را دو چندان کند و با اصلاح ارتش، خود را برای جنگ بزرگ با آشور آماده کرد. شاهان آشور در این زمان، منفورترین شاهان تاریخ باستان بودند و افراد بسیاری در داخل و خارج قلمرو آنان نابودی آنان را میخواستند. هر چند عامهی مردم مستقلاً و مستقیماً در مبارزهی سیاسی شرکت نمیکردند، ولی نیرو و مادهی منفجرهی بالقوهای بودند که به محض ظهور قدرتی جدید، شعلهور میشدند. در این زمان پادشاهی از نژاد «کلدانیان» در بابل به قدرت میرسد به نام «نبوپیلسر»؛ مردی که پس از این در تمامی جنگها دست در دست هوخشتره دارد؛ هوخشتره و نبوپیلسر در سال ۶۱۶ پ.م، پیمان همکاری بستند و این اتحاد آنان با ازدواج سیاسی - سلطنتی بین «آمئی تیدا» دختر هوخشتره با «نبوکدنصر» پسر نبوپیلسر محکمتر شد. اولین برخورد بین بابل و آشور، در همان سال رخ داد و نبوپیلسر توانست ارتش آشور را در نبردی در «کابلین» (پایین تر از محلی برخورد فرات و خابور) شکست دهد و در همین زمان، هوخشتره نیز به خاک قلمروی شاهی «مانناها» حمله کرد دومین پادشاهی همسایه را نیز به سرزمین مادها افزود و خود را به همسایگی آشوریان رساند؛ به این ترتیب هوخشتره به طرفداری از بابل وارد جنگ علیه آشور شد و بعدها حتی رهبری آن را هم بر عهده گرفت.