گاوها در نزدیکی شهر چرا میکنند. کوزههای شیر برای دوشیدن در کنارماده گاوها آماده است. (تصویر ۶).
چوپانها بزها را به خانه میآورند و در طویلهای که از گل ساخته شده جای میدهند. کنار در ورودی طویله برج مستحکمی قرار دارد؛ بنابراین به احتمال زیاد این طویله متعلق به قصر یا معبدی است. (تصویر ۷)
در مزارع مردانی به صورت گروهی مشغول کارند. آنها با کج بیلهای سه شاخه زمین را برای کشت آماده میکنند. آخرین تصویر مهر (تصویر ۸) شاید به هزارهی چهارم پیش از میلاد بازگردد. محتوای این مهر را یافتههای باستانشاسی تایید میکند.
رابرت ادمز از دانشگاه شیکاگو، در نواحی مختلف خوزستان این عصر تعداد زیادی کجبیل سنگی، داسهایی از گل پخته بسیار سخت و ابزارهایی داس مانند از سنگ چخماق به دست آورده است. بنابراین کج بیل و داس در قدیمترین ایام ابزار کشاورزان ایلامی بوده است. بعد تر، در حدود سال 3000 پیش از میلاد، در نقش مهرها خیش هم پیدا میشود. (تصویر ۹)
زنها نیز در کار کشاورزی فعال بودهاند، با لباسهای گشاد و در کار پرورش نخل. (تصویر10)
در شهر جنب و جوش زیادی برپاست در کارگاه سفالگری ظرفهای سنگی ساخته میشود. یکی دستهی کوزه را صیقلی میدهد و دیگری با ساییدن بشقابها به هم آنها را صاف می کند.(تصویر11)
زنها در کارگاه هم به چشم میخورند. آنها برچارپایههای کوتاه چوبی و یا زمین لخت نشستهاند و بیشتر سرگرم پشم ریسی هستند. (تصویر12)
مخصوصاً انبارکنندگان غله جنب و جوش بسیار دارند.انبارها(سیلوها) بر روی مهرها به صورت بنایی خشتی با ردیفی طولانی از گنبدها نشان داده شده است. بیرون این انبارها طاقچههایی قرار دارند و بر بالای آنها حفرههایی باریک در زیر سقفی افقی. منظور از این حفره ها تهویهی هوای انبار است. کارگران کیسهها و کوزهها را دست به دست میکنند. اینها بار را بر روی سر یا شانهی خود از نردبان یا پلکان کنار دیوار به سوی دهانهی گنبدها بالا می برند. (تصویر13)
شالودهای سکو مانند میان انبار و زمین حایل است. اما انبارهایی هم وجود داشت که نیمی از آن زیرزمین بودند. این نکته را از یک متن ریاضی (حساب ) که در شوش پیدا شده میتوان دریافت. منشیان در کنار انبارها چهار زانو مینشینند و کیسههای گندمی را که تحویل میشود، بر الواح گلی ثبت میکنند. (تصویر ۱۴)
خم خانه داران نیز هنگام پرکردن کیلها و درپوش گذاشتن بر کوزهها چهار زانو مینشینند. (تصویر ۱۵)
خلق و خوی ایلامی ها
اصلاً ایلامیها چگونه مردمی بودهاند؟ جغرافیدانان اوایل دورهی اسلامی خوزیها را به زشتی، بیادبی، ستیزهجویی و خست نکوهش کردهاند. چند هزاره پیش آشوریها و بابلیها پیوسته از «ایلامیهای شریر» سخن میگفتند. در نظر سومریها، ایلامیان «خرابکار» و در عین حال «بزدل» بودند، زیرا ضرب المثلی سومری میگوید: «اگر یک ایلامی مریض شود، دندانهایش به هم میخورند...». ضرب المثلی دیگر میگوید: «ایلامی جماعت به یک خانه قانع نیست.» بنابراین از نظر سومریها، ایلامیها بیش از حد حریص و پرتوقع بودهاند.
با این همه این داوری دشمنان است و باید با احتیاط به آن نگریست. یک چیز محرز است و آن این که ایلامیها در چشم همسایگان بین النهرینی خود بسیارترسناک بوده اند. ایلام برای آنها سرزمین پریان و جادوگران و ارواح خبیث بود.
گرچه منابع معدودمحلی ایلامیان را دیگرگونه مینمایند و آنها را مخصوصاً خانواده دوست نشان میدهند، محقق امروزی نمیتواند از این احساس خودداری کند که ممکن است در داوری سومریها، بابلیها و آشوریها چیزی از حقیقت وجود داشته باشد.
با این همه ایلامیها مردمی مانند بسیاری از مردمان دیگر نبودند. چیزی مرموز در آنها وجود دارد که شناخت ماهیتشان را دشوار میسازد. در طی این بررسی به کرات با ویژگیهای چشمگیر و متضادی روبه رو خواهیم شد. مثلاً ایلامیها از یک سو تخیلی بسیار پویا داشتند که در هنر حجاری عجیبترین موجودات افسانهای را پدید آورده است. از سوی دیگر شخصیت ایلامی دلمرده و خشک و گران جان و تنها معطوف حقایق ملموس است و از هر چیز زاید رویگردان. این همه حاصل یک احساس بدبینی عمیق است. فقط کافی است که به سر سفالین مردی ایلامی که از شوش به دست آمده و احتمالاً از اوایلی هزارهی اول پیش از میلاد، نگاه کنیم. آندره پارو مینویسد: «سیمای این مرد عبوس است. حالتی عاری از خیال و آکنده از مخالفت در چهرهی او هویداست.» موریس لامبر ایلامیها را « بی رحم، خشن، بسیار عاقل مسلک و بسیار کاردان» معرفی میکند. آدمی فکر میکند که ایلامیها هرگز نمیخندیدهاند.
هرقدر هم همدالانه بخواهیم به ماهیت مردم ایلام پیببریم، باز هم چیزی مرموز و نفوذناپذیر در دل آن باقی میماند.
ایلام ( بخش نخست: انسان ایلامی)
ایلام ( بخش سوم: خط و زبان ایلامی)
منبع: شهریاری ایلام، والتر هینتس، ترجمه پرویز رجبی، انتشارات ماهی