۵- مبارزهی اجتماعی در یونان، قرون هفتم و ششم پیش از میلاد تیرانی
پیشرفت سریع و نیرومند نیروهای مولد در قرنهای هفتم و ششم پیش از میلاد، در پولیسهای تکامل یافته، به تغییرات انقلابی گوناگونی منجر شد که بر اثر آن نظام طایفهای برافتاد و جامعه برده دار منقسم به طبقات صورت قانونی یافت
در شهرهای کورینت، مگار، سی سیون(Sicyone) آرگوس، میلت، در جزایر لبوس و ساموس، و نیز در کلنی های ایتالیائی و سیسیلی مبارزه سهمگینی میان گروههای گوناگون اجتماعی درگیر بود و کودتاهای چندی روی داد. در این جنبش انقلابی قشرهای جدید صنعتکاران و بازرگانان و جامعه شهری نقش مهمی ایفا می کردند، ولی در هر حال نیروی اصلی را دهقانان که از یوغ اشرافیت رنج بسیار میبردند، تشکیل میداد و تبعید دستجمعی گروهها، مصادره اموال و اعدام رؤسای احزاب مغلوب در چند، شهر، و بویژه در ایونی، از رویدادهای جاری بود. شاعری از مگار بنام تئوگنیس(Théognis)، هواخواه اشرافیت، که محکوم به تبعید است شهرزادگاه خویش را به کشتی طوفان زده تشبیه می کند:« فرومایگانند که فرمان میرانند، بداناند که نیکان را از میدان بدر میکنند. از آن بیم دارم که سفینه را امواج فرو برد» او دعوت میکرد که توده عاصی را بیرحمانه سرکوب کنند: «مردم تهی مغز را زیر پا لگدکوب کن، بگذار نیش درفش تو را احساس کنند، يوغي رنجبارتر بر دوش آنان بگذار».
آنجائی که حزب خلق پیروز میگشت و اشرافیت را واژگون میساخت، قدرت به دست رهبر این حزب انتقال می یافت و در این حالت، او بنا به اصطلاح یونانیان، به تیران(Tyran) مبدل می شد. تیرانها نجبا را سرکوب میکردند، زمین آنان را میان تهی دستان توزیع میکردند، موجبات پیشرفت حرف و بازرگانی را فراهم میساختند و از طریق وارد کردن انبوه بردگان از سرزمینهای بیگانه رونق اقتصاد برده داری را افزایش میدادند.
تیرانهای شهرهای ایستم "Isthme" (شهرهای سی سیون، کورینت و مگار) و تیران شهر ساموس بنام پولی کرات، بیش از همه شهرت یافتند. در شهر سی سیون تیرانی بنام اورتاگور(Ortagoras)، که بموجب روایات سابقاً آشپز بوده، خاندان اور تاگوریان را بنیان نهاد که مدت، صد سال، (از ۶۷۰ تا ۵۷۰) فرمان میراند. اورتاگوریها، اشرافیت سی سیون را تحت فشار قرار دادند؛ نام رسمی فیلههای سه گانه اشراف را به عناوین استهزا آمیز (فیلهخوکها، خرها، بچه خوکها) مبدل ساختند؛ پرستش آدراست(Adraste) قهرمان اشرافیت را به سود دیونیزوس(Dionysos)، خدای روستائی، برانداختند و حتی راپسودها(در یونان قدیم، نام شاعران تودهای که شهر به شهر میگشتند و ترانه میسرودند.( "Rhapsodes" را از اجرای منظومههای هومری، که اشرافیت را تحلیل میکرد، بازداشتند. تیران کورینت بنام سیپسلوس(Cypselos) و پسرش پریاندر(Priandre از۶۵۷ تا ۵۸۵) سیاستی گستاخانه تر بکار بردند. آنان سلطهی اولیگارشی اشرافی را، که خانواده باک شیاد(Bacchiades) در رأس آن بود، برانداختند، املاک وسیع نجبا را مصادره کردند و آن را به قطعات، میان تهیدست ترین دهقانان که اینک از بندگی رهائی یافته بودند، تقسیم کردند. پریاندر برای کورینت ناوگانی نیرومند با بندرهای عالی ایجاد کرد و حتی کوشید در تنگه کورینت ترعهای حفر کند تا کشتیهایی که بین دریای اژه و دریای ایونی رفت و آمد می کنند از شهر او بگذرند. سفالسازی و فلزکاری کورینت در سطحی بسیار عالی ترقی کرد. در دلف، تا مدتی مدید، «جعبهی سیپ سلوس» به عنوان شیئی نفیس، که نمونه عالی کار صنعتکاران کورینتی بود و پسران تیران به او تقدیم کرده بودند، بمعرض نمایش گذارده میشد. در این دوران است که کورینت به سرزمین کورسیر، که جزیرهیی است بر سر راه ایتالیا، دست یافت و مهاجرنشینان چندی در آنجا بوجود آورد که از آنجمله پوتیده را واقع در شبه جزیره کالسیدیک می توان نام برد. تئاژن(Theagenc درحدود ۶۳۰ ق.م.) در مگار، شورش تودهای را رهبری کرد که در نتیجه آن چهارپایان متعلق به اشراف با کشتار دسته جمعی نابود شدند و بازمانده آن نیز تقسیم گردید. تئاژن که اینک تیران مگار شده بود در صدد برآمد نظیر این مبارزه را در شهرهای دیگر (مثلاً در آتن) نیز دامن بزند.
ولی نامورتر از همه تیرانها، پولی کرات از ساموس بود. هرودوت او را بعنوان سرکشی مخالف اشراف «.. که ساموس را با شورش تسخیر کرد» توصیف می کند. وی در زمان حکمرانی خود در اواسط قرن ششم پیش از میلاد به سلطة مالکان بزرگ (ژئومورها Geomores) در ساموس پایان داد و همه تلاشهای آنان را برای کسب مجدد قدرت بیرحمانه سرکوب کرد. هرودوت می گوید، پولی کرات «در واقع نخستین یونانی بود که به امپراتوری دریاها میاندیشید.» او برای این منظور ناوگانی مرکب از یکصد کشتی پنجاه قایقی - Pentecontores - و نیز سپاهی از مزدوران بسیج کرد؛ «او جزایر بسیار و نیز شهرهای بسیاری را در قاره به تصرف آورد»، با آماسیس ، فرعون مصر، اتحادی برقرار کرد. پولی کرات به کارهای بزرگ مباهات میکرد: بفرمان او یک موج شکن بزرگ و یک ترعه کوهستانی - Aqueduc است که بخاطر آن تونلی بطول هفت استاد (بیش از یک کیلومتر) از میان کوهها حفر شده بود، ساخته شد و نیز پرستشگاهی که «بزرگترین همه معبدها» بود برپا گردید. او، آناکرئون شاعر و دموسد طبیب کروتون را به دیار خویش فرا خواند، ولی فیثاغورث، بلندگوی اشرافیت، را از ساموس بیرون راند.
علیرغم پیشرفتهای اقتصادی و فرهنگی، که بمقياس زياد، زاییده مهاجر نشینی بوده در چگونگی تکامل سرزمینهای گوناگون یونان تفاوتهای آشکاری وجود داشت: علاوه بر مناطق و پولیسهای پیشرفته که در حیات اقتصادی جدید و در تغییرات روابط اجتماعی سهمی فعال داشتند، نواحی دیگر از قبیل لاکونی، تسالی و کرت در یونان وجود داشت که در آن آداب و رسوم پدرسالاری تقریباً همچنان حفظ شده بود. در قرنهای هفتم وششم، آتیک، که پایتخت آن آتن بود، نمونه یک کشور تکامل یافته محسوب می شد و حال آنکه اسپارت (لاسه دمون) نماینده مناطق عقب مانده بشمار میرفت.