زمزمههای ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۸ش ۱۹۴۹ / م با تشکیل جبهه ملی شنیده شد. جبهههایی که نیروهای گردآمده در آن، هر کدام نماینده یکی از اقشار اجتماعی ایران بهشمار میرفتند. از سیاستمداران، کارمندان، روشنفکران جوان تا بازاریان، هسته اولیه جبهه ملی را شکل میدادند و در وقایع مربوط به ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش مهمی برعهده داشتند.
مطالعه نقش پایگاه سیاسی و اجتماعی بازار و بازاریان در ایـن مقالـه رویکـردی اسـت بـر شناخت کنش و واکنشهای مربوط به این قشر که در نهضت ملی شدن صنعت نفت چه برداشتی از تصویب قانون ملـی شدن صنعت نفت داشتند.توجه به نهاد بازار بهعنوان یکی از پایگاههای متصل به روحانیت و نهاد مذهبی، میتواند در شـناخت رابطـه دولـت و بازار در آستانه ملی شدن صنعت نفت موثر باشد. فعالیت بازار به برپاکردن تظاهرات و سخنرانی محدود نمیشد، بلکه بیشتر مخارج نهضت ملی بهوسیله بـازار تامین میشد به ویژه بازارهای تهران، مشهد و اصفهان. حاجحسن شمشیری، حاج محمود مانیان و چند تن از اعضای خاندان لباسچی از جمله فعالترین افراد نهضت در بازار تهران بودند. بازار تا زمان کودتا و حتی پس از آن به مصدق و نهضت وفادار ماند. بسیاری از رهبـران آن به زندان افتادند و دولت پس از کودتا، آنان را مورد تضییقات قـرار داد. زیـرا همچنـان فعـال بودنـد یـا از همکاری با دولت جدید سر باز میزدند.
آنهـا نهضـت مقاومت ملی را که پس از کودتا برای مقابله بـا دولـت زاهـدی تشـکیل شـده بـود، از لحـاظ مـالی حمایـت میکردند و دولت جدید در پاسخ به اعتصابات آنها گاه علنا سقف حجرههاشان را خراب میکرد یا بـه نحـوی پنهانکارانهتر، بخشی از سراهای مرتبط به هم و وسیع را که بـازار مرکـز تهـران را تشـکیل میداد بـه آتـش میکشید. در دوره نخستوزیری مصــدق هرگــاه بازاریــان تقاضاهایی داشتند، از طریق محمدحسن شمشـیری بـه نخستوزیر اطــلاع میدادنــد و در سراســر دوره زمامداری مصدق وی حتی بهعنوان نماینـده بازاریـان، تقاضایی نامشروع تسلیم نکرد و مصدق بهشمشـیری دستور داده بود به بعضی از احزاب ملی کمک مالی کند و شمشیری نیز از گروهی از بازاریان طرفـدار نهضـت ملــی از قبیــل حــاجحســن قاســمیه، حــاجابــراهیم کریمآبادی، حاجاحمد حاجحریری، حاجنـوروزعلی لباسچی، حاج محمدحسین راسخافشار و حاج محمود مانیان، وجوهی میگرفت و به احزاب کوچک طرفـدار جبهـه ملـی مثـل جمعیـت آزادی مـردم ایـران (جامـا) میپرداخت.
در پاییز ۱۳۳۰ش ۱۹۵۱ / م که مصدق اوراق قرضه ملی منتشر کرد، شمشیری بزرگترین خریدار بـود و مبلغ ۲۰۰ هـزار تومـان پرداخـت. همچنـین سـه میلیون تومان دیگر در اختیار بانک بیمـه گذاشـت کـه بدون بهره به فقرا و مسـتمندان وام بپـردازد. به هنگام تحریم جهانی خرید نفت ایـران، بازاریـان بـا تلاش بـرای افـزایش صـادرات غیرنفتـی از ۴/ ۳۹۰ میلیارد ریال در سـال ۱۹۵۱ / ۱۳۳۰ بـه ۸/ ۴۲۵ میلیـارد ریــال در ســال ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳ م حمایــت خــود را از مصدق به اثبات رساندند. در دولت مصدق و طـرح آن مبنی بر افزایش درآمدهای عمـومی آنها ، بـا تعطیـل کـردن بازار، شرکت در تظاهرات و خرید اوراق قرضه ملی از دولت مصدق پشتیبانی کردند. زمانی که جبهـه ملـی بـه عنوان یک گروه مخالف قوی علیه قدرت دربار مبـارزه میکرد، بسیاری از بـازاریها از ایـن جبهـه حمایـت کردند. با وجودی که بازاریان از نظر سیاسی و اقتصادی به حمایت و پشـتیبانی از ملـی شـدن صـنعت نفـت و دولت مصدق پرداختند اما منافع اقتصـادی و اجتمـاعی در شکلگیری گرایشهای بازاریان موثر بـود. زیـرا از یک طرف نیروها و احزاب سیاسـی، بـازار را دسـتاویز مخالفت با دولت مصدق قرار میدادند و از سوی دیگر به تصویر کشیدن ناخشنودی از وضع اقتصادی دولـت، بازاریـان را دچـار سـردرگمی کـرد.
البتـه بســیاری از بازاریان که در تمام دوره مصدق همراه او بودند پس از کودتا نیـز بـه حمایـت از وی پرداختنـد امـا در مـورد واکنشهای بازاریان باید گفت تولیدکنندگان کوچک و صــادرکنندگان از مصــدق هــواداری میکردنــد ولــی واردکنندگان معمـولا در شـمار مخالفـان او بهشـمار مـیرفتنـد. عصر روز جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، با وجودی که دستور بازکردن بازار و ادارات دولتی از رادیـو اعـلام شـد تا وقتی این دستور طی اعلامیـهای بـه امضـای موسسـان اصلی و فعال نهضت مقاومـت ملـی نرسـید، بازاریـان دکانهای خود را باز نکردند. نهضـت مقاومـت ملـی در برابر کودتا کمیتههایی تشـکیل داده بـود و کمیتـههای بازار و دانشگاه تهران مراکـز عمـده مقاومـت در برابـر کودتا بودند و از فعالترین نهادهـای سیاسـی نهضـت مقاومت ملی بهشمار میرفتند. بازاریان در ایـن کمیتـه بهرغم خشونتهای فرمانداری نظامی از جمله خراب کردن قسمتی از سقف بازار، زندانی کردن بازاریها و حتی تبعید آنها از پای ننشستند و به مبارزه ادامه دادند.
زمانی که ارتش در نقاط مختلف شهر برای برانـداختن دولت مستقر شـد، بـازار بـه پشـتیبانی دولـت مصـدق تعطیل شد زد و خورد از بازار تهران آغـاز شـد و بـه بازارهای آبادان، کرمان، شیراز، تبریز، اصـفهان، رشـت، قم، کرمانشاه و قزوین سـرایت کـرد. رئـیس شـهربانی اصـفهان گـزارش داد کـه هـزاران نفـر از پیشـهوران و اصناف مختلف دکانهای خود را بسته، به حمایـت از مصــدق در تلگرافخانــه گــرد آمــدهاند. در ۲۲ آبــان ۱۳۳۲ش/ ۱۲ نوامبر ۱۹۵۳م، حکومت برای تنبیه بازار به دلیل حمایت از مصدق تصمیم به خراب کـردن سـقف بازار گرفت. ابوالقاسم لباسچی از بازاریان طرفدار مصدق بـه رابطـه بازار و دولـت مصـدق و عملکـرد آن اشـاره دارد کـه بازاریها در کوچکترین حرکتها دخالت میکردند و به نام جامعه بازرگانان، اصناف و پیشهوران هر اختلافی پیش میآمد به حضور رئیس دولت مصدق میرفتنـد تا نظر خود را ارائه کنند و تا قانع نمیشـدند مصـدق اجازه خروج به آنان را نمیداد.
هواداری از مصدق و دولت وی از سـوی بازاریـان بـهواسطه وجود شرایط مساعد اقتصادی در این دوره نبود. بلکه پیوندی بود که در تحقق اهداف ملی شدن صنعت نفت با دولت صورت گرفت. بازار، مرکز اصـلی دادوستد در شهرهای ایران و نهـادی اجتمـاعی، مـذهبی و اقتصادی محسوب میشود و به عبارتی مرکز عالی برای روابط عمومی تجاری و مبادلاتی بوده اسـت. بر این اساس همـواره بـازار در تـلاش برای حفظ استقلال خود بود. اهمیت بازار و تاثیری که بر اقشار اجتمـاعی دیگـر داشـته، آن را مرکـزی بـرای تبلیغــات ضــدحکومت قــرار داد، بــهگونــهایکــه در زمینهسازی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مرکز نشر شایعات و اعتراضات بهشمار میرفت. حتی به دلیل تعطیلی دانشگاه و مدارس در آستانه کودتای ۲۸ مرداد، تنها نهاد اجتماعی که میتوانست در کودتا از خود واکنش نشان دهد، بازار بود. در ماههای پایانی دولت مصدق، مخالفان وی بهشیوهها و شبکههای ارتباطی متفاوت سعی در تحریک حامیـان وی داشــتند و بــازار نیــز در ایــن مــورد بیتاثیر از جهتگیریها و گرایشهای مختلف نبـود. هـر چنـد نقش سیاسی موثری را با حمایت از نهضت ملی شـدن صنعت نفت در جبهه ملی از خود نشان داد و با کمـکهای مالی که به دولت مصدق اهـدا کـرد نیـز اهمیـت اقتصادی اثرگذاری داشت اما با روشهایی چون رشوه گرفتن برخی بازاریان یا شایعهپراکنی در مورد وضعیت نامساعد اقتصادی از سوی نیروهـای مخـالف دولت، دچار سردرگمی شد و معـاون اتاق بازرگـانی، محمدرضا خرازی در اردیبهشت ۱۳۳۱ در گزارشی که به محمدرضاشاه تحویل داد ناخشنودی بازرگانان عمده و بازاریان را منعکس کرد و توجه عمومی را نسبت بـه این تصویرِ نومیدانه جلب کرد تا بر دامنـه دشـواریهای اقتصادی دولت مصـدق بیفزایـد.
تصویر اوضاع بد اقتصادی به گونـهای تاثیرگـذار بود که برخی بازاریان طرفدار دولت مصدق از شـرایط پیش آمده ابراز نارضایتی کرده، سیاستهای غلـط و اشتباه دولـت مصـدق را عامـل گرفتاری و تنگناهـای اقتصادی قلمداد کردند و شایعههای گروههای مختلف و بزرگنمــایی مشــکلات سیاســی و اقتصــادی دولــت مصدق که از طریق کسادی اقتصاد، معاملات و کـاهش واردات و موجودی پول بـه تصویر کشیده میشـد، مخالفـت بـا مصـدق را شـدت میداد و در آستانه کودتا زمزمـههای مخالفـت برخـی حامیان مصدق که در بازار بودند به گـوش میرسـید. همانطور که گفته شد رفتار سیاسی و اقتصادی بـازار متاثر از جابهجایی نیروهای سیاسی، وفاداریها و منافع اقتصادی و اجتماعی آنان قرار داشت که در نهایـت در کودتای ۲۸ مــرداد ۱۳۳۲ بهطور مشخصــی تقابــل نیروهای مخالف و موافق دولت مصدق را بـه نمـایش گذاشت.