مشکل واقعی با تجارت آزاد چیست؟
حتی اگر تجارت آزاد در نهایت و بطور کلی مفید باشد، باز این واقعیت بجای خود باقی ست که با آزادتر شدن تجارت، نابرابریها وخیمتر شده است. یک دلیل مهم آن اینست که قوانین جاری تجارت جهانی بگونه ایست که تعداد معدودی از بنگاههای بزرگ را قادر میسازد که بخش هر چه بزرگتری از ارزش افزوده را به چنگ آورند، و در مقابل هزینههای گزافی را به کشورها کارگران و محیط زیست تحمیل نمایند.
دهلی نو - از نظر غالب منتقدین جهانی سازی، تجارت جهانی مایه شر است. مسئول ژرفتر کردن نابرابریها و مسبب افزایش ناامنی اقتصادی کارگران است. تعرفههای افزایشی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا متکی به چنین منطقی است. اما پرسش اینست که چرا، این پیام بسیار فراتر از ایالات متحده آمریکا طنین انداز شده است؟ حتی در اقتصادهای پیشرفته و همچنین در بین بسیاری از کارگران کشورهای در حال توسعه که گفته می شود، ذینفعهای اصلی جهانی سازی هستند.
مشکل بتوان گفت که تجارت آزاد تنها منبع، و يا حتى عمده ترین عامل نابرابری و عدم امنیت اقتصادی در مقیاس جهانی است. اما پرسش اینست که چرا مشکلات ریشه دار و دائمی مالى بين المللي، واكنشهای عموم را کمتر بر میانگیزد در حالی که این مناسبات با تسلط بر اقتصاد جهانی عدم تعادلهای اساسی میآفرینند و ریسکهای بزرگی مثل آنچه را که سبب بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ شد، ایجاد میکنند.
افزون بر آن، چرا پارهای از کشورها بجای تقویت بودجه خود و جلوگیری از فرارهای مالیاتی کلان شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند دائما پیگیر ادامه ریاضت مالی هستند و با گسترش هر چه بیشتر نوآوری های کاراندوز،بیکاری فنی را بین بسیاری از گروه ها شغلی ایجاد میکنند.
بعضی ها ادعا میکنند که چون مردم توان تشخیص خیر و شر خود را ندارند پس تجارت آزاد را تنها مایه شر میپندارند. اما این ادعا هم گزافه گویی و هم ساده انگارانه است. حتی اگر تجارت آزاد در نهایت و بطور کلی مفید باشد اما این حقیقت بجای خود باقیست که با آزادتر شدن تجارت نابرابریها تشدید شده است.
یک دلیل عمده برای این امر اینست که قوانین جاری جهانی به تعداد اندکی از بنگاههای بزرگ فرصت میدهد که سهم هر چه بزرگتری از ارزش افزوده تجارت را به چنگ آورند بویژه با گسترش زنجیره ارزش جهانی (2) بنگاههای قدرتمند چند ملیتی قادرند طراحی، تولید و توزیع کالاها و خدمات را در کنترل بگیرند و سلطه خود را حتی به تولید قسمتهایی از این زنجیره ارزش که به بنگاههای کوچکتر و دور از بازارهای نهایی برونسپاری شده، اعمال نمایند.
این بنگاهها با استفاده از اعمال پارهای از موافقتنامههای تجارت آزاد که برای تقویت قدرت انحصاري أنها طراحی شده، غالباً از انحصارات مالکیتهای معنوی بهره مند میشوند. این قوانین آنها را قادر به جمع آوری رانتهای عظیمی میکند، بویژه در مراحل پیشا- تولید (شامل طراحی) و پسا - تولید (مارکتینگ و نام تجاری) یعنی همانجاهایی که بیشترین ارزش افزوده و سود ایجاد میشود.
درین میان، افزایش شدید رقابت در مرحله تولید (یعنی مرحله میانی زنجیره ارزش) قیمتها را کاهش داده است، در نتیجه تولید کنندگان واقعی یعنی کارفرمایان یا کارگران سهمهای کمتر و کمتری از کل زنجیره ارزش نصیبشان میشود. پیامد چنین سیستمی اینست که بسیاری از کشورهای در حال توسعه که باید از جهانی شدن زنجیره ارزش منتفع شوند در دام فعالیتهای تولیدی سطح پائینی که تنها ارزش اقتصادی محدودی دارد گیر میکنند و انگیزهای برای ارتقاء بیشتر فنی آوری خود ندارند.
در گزارش تجارت و توسعه ۲۰۱۸ که بزودی از سوی کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (انكتاد) منتشر می شود بوضوح بیان شده است که چگونه شرکتهای سرآمد که هم اکنون تجارت جهانی را در زیر سلطه خود دارند دائماً سهمشان را از صادرات افزایش میدهند تعجب آور اینست که این روند از زمان بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ تشدید شده است که این خود نشان دهنده قدرت بازاری غیر متناسب تعداد اندکی و سود نامتناسبی است. که عاید ۱% بالای درآمدی میشود.
همچنین پژوهش آنکتاد برای هر دو گروه از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان میدهد که ادغام در زنجیره ارزش جهانی با کاهش سهم صادرات در ارزش افزوده داخلی همراه بوده است. سهم تولید واقعی در ارزش افزوده داخلی نیز کاهش یافته است به همین ترتیب در سهم ارزش افزوده باقی مانده برای کارگران نیز کاهش دیده میشود. یک علت بالقوه روند کاهشی سهم کارگران اینست که با گسترش فوق العاده عرضه جهانی نیروی کار و یکپارچگی اقتصادی کشورهای دارای جمعیت بسیار مثل چین و هند قدرت چانه زنی برای سرمایه بیش از نیروی کار افزایش یافته است. تنها استثناء مهم در این روند کلی کشور چین است که با طراحی سیاستهای صنعتی ویژه سهم ارزش افزوده داخلی را افزوده و و وضعیت کارگران را بهبود بخشیده است. این اقدامات که پاره ای از اثرات منفی تجارت آزاد را جبران کرده است برخلاف انتظار مورد نکوهش ترامپ قرار گرفته است در حالی که سیاستهای خود او اثر حمایتی ناچیزی برای کارگران کشورش دارد.
اما مجاز دانستن تعداد اندکی شرکتها جهانی در اعمال چنین قدرت بازاری گستردهای، پی آمدش افزایش قدرت باز هم بیشتر آنهاست یک دلیلش اینست که چنین قدرتهای اقتصادی متمرکزی صنعتی شدن برای کشورها در حال توسعه را مشکلتر خواهد کرد چون شرکتهای محلی توان رقابت با شرکتهای چند ملیتی جا افتاده را ندارند. دلیل دیگر اینست که آنها از دستیابی کشورهای در حال توسعه برای بهره گیری کامل از افزایش قیمت کالاها خود جلوگیری میکنند در حالی که هیچ تضمینی در مقابل کاهش قیمتهای کشورهای در حال توسعه وجود ندارند. قدرت شرکتهای بزرگ در پائین نگهداشتن قیمت منابع طبیعی سبب زیاده روی در استخراج، آلودگی و تنزل محیط زیست میشود پی آمدهایی که آنان رياكارانه آنرا بعنوان "هزینههای توسعه" قلمداد میکنند.
خریداران نیز زیان میکنند. درست است که شرکتهای چند ملیتی بزرگ میتوانند قیمتهای پائینی ارائه کنند. اما قدرت بازاری عظیمشان در همهی جنبهها از تولید تا خدمات مالی تا تکنولوژیهای دیجیتالی مصرف کنندگان را زیر سلطه خود دارند. هر قدر قدرت این کمپانیها بیشتر باشد بیشتر میتوانند انباشت کنند، چون با بهره گیری از نفوذ خود سیستمهای کنترلی سیاستهای اقتصادی و حتی رژیم مالیاتی را شکل میدهند. نتیجه این وضعیت، سبب شکل گیری دولتهای تضعیف شده است که در خدمت منافع عدهای اندک است بجای اینکه در خدمت منافع اکثریت باشد. آنانی که ادعا میکنند که توزیع مجدد میتواند چاره این مشکل باشد باید به این واقعیت توجه داشته باشند که تا به امروز بازندگان تجارت آزاد اگر چیزی هم نصیبشان شده باشد آن بسیار اندک بوده است.
مخالفان جهانی سازی درست میگویند که تجارت آزاد عدم تعادلهای جدی آفریده است. اما جنگ تجاری راهیست کاملاً به خطا مشکل این نیست که تجارت آزاد سبب رقابت جهانی بسیار زیادی شده بلکه به عکس تجارت آزاد برای تعداد اندکی از شرکتها انحصار یا شبه انحصار را تضمین کرده است. این وضعیت انحصاری، نابرابری عظیم رانت جویی آشکار و رفتار غارتگرانهای ایجاد کرده است. تنها برخورد با این روندست که سود تجارت را میتوان افزایش داد و آنرا عادلانه تقسیم کرد.
1 - Jayati Ghosh is Professor of Economics at Jawaharlal Nehru University in New Delhi and a member of the Independent Commission for the Reform of International Corporate Taxation.
2- زنجیره ارزش جهانی The Global Value Chains : در برگیرنده مجموعه فعالیتهای است که بنگاها و کارگران برای تولید (کالا یا خدمت) از ایده اولیه آن تا پایان مصرف نهایی وحتی پس از مصرف نهایی انجام میدهند زنجیره ارزش شامل فعالیت های مثل طراحی تولید، بازاریابی توزیع و خدمات پس از فروش برای مصرف کننده نهایی میباشد زنجیره ارزش را میتوان به مراحل متعددی تقسیم کرد. ساده ترین آن سه مرحله پیشا- تولید تولید و پسا-تولید است. مترجم