وفاداری کردهای آذربایجان به کشور در دوران اشغال شوروی و جمهوری مهاباد

وفاداری کردهای آذربایجان به کشور در دوران اشغال شوروی و جمهوری مهاباد

در پایان جنگ، استالین مایل به تخلیه ایران از ارتش سرخ نبود و نه تنها می‎خواست آذربایجان و زنجان را با کمک دو دولت جدید تصاحب کند، بلکه به دنبال تکرار همین کار در گیلان و مازندران و خراسان هم بود.

تاریخ ثبت: (1400/04/31 )  تاریخ بروزآوری: (1400/04/31 )

این مطلب (1,543)  بار مطالعه شده است.

این مطلب را با دوستان خود در واتساپ به اشتراک بگذارید.

آیا کردهای آذربایجان غربی با جمهوری مهاباد همکاری می‌‎کردند؟

 

در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال ایران در شهریور 1320 توسط متفقین، استان آذربایجان غربی هم مورد حمله قرار گرفت و به اشغال ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی درآمد.

در پایان جنگ، استالین مایل به تخلیه ایران از ارتش سرخ نبود و نه تنها می‎خواست آذربایجان و زنجان را با کمک دو دولت جدید تصاحب کند، بلکه به دنبال تکرار همین کار در گیلان و مازندران و خراسان هم بود.

سیاست شوروی در این زمان این بود که در سرزمین‎هایی که اشغال کرده بود، کمونیست‎ها را به تشکیل حکومت یاری می‎کرد و سپس این حکومت‎های کمونیستی با میل خود به شوروی  می پیوستند یعنی همان کاری که در بالتیک و اروپای شرقی انجام داد.

بدین ترتیب، در ایران نیز دو حزب در تبریز و مهاباد روی کار آمد. یکی فرقه دموکرات آذربایجان و دیگری پارت دموکرات کردستان به رهبری سید جعفر پیشه‎وری و قاضی محمد.

این دو حکومت با زور تانک‎های ارتش سرخ به مدت یک سال سرپا ماندند و در این یک سال بسیاری از زمینداران و تجار و نخبگان آذری و کرد را به قتل رساندند. اما از همان آغاز فاقد مشروعیت میان مردم بودند و مردم و سران ایلات صرفا از ترس ارتش سرخ با ایشان همکاری می‎کردند و با این حال از مقاومت و مخالفت هم غافل نبودند. یکی از متنفذین کرد که از به اجبار ارتش شوروی با قاضی محمد همکاری می‎کرد و در عین حال در هرگونه فرصت مقابله هم می‎کرد، عمرخان شریفی رئیس ایل شکاک بود که یکی از چهار ژنرال جمهوری مهاباد بود.

«هرچند که اکثر روئسای قبایل در جشن‎های اعلام جمهوری شرکت کرده بودند، با این همه بسیاری از آن‎ها از درستی این اقدام خاطرجمع نبودند. عده‎ای به این علت که جمهوری را دولتی دست‎نشانده شوروی می‎دانستند و عده‎ای به این جهت که نمی‎خواستند همه پل‎های پشت سر را خراب کنند و راه اتصال با تهران را ببندند. و چندی بر نیامد که بعضی از سران دهبکری با سرتیپ همایونی فرمانده نیروهای ایران در کردستان تماس گرفتند». (مک‎داول، 1383: ص 412)

در آبان 1324 قاضی محمد نشست سران کرد را برگزار کرد اما برخی سران کرد که اعتماد نداشتند، شرکت نکردند و مجتبی برزویی که گوی سرقت قوم‎گرایی را از پانکردها ربوده است در این زمینه نقل می‎کند که: «ملاخلیل، شیخ قبیله منگور و قرنی آغای مامش در کمیسوین متشکله از سران کردها در مهاباد شرکت نکردند و قرنی آغا علنا اعلام کرد که علاقه‎ای به استقلال کردستان ندارد و به وطن خود ایران علاقه‎مند است و به کنایه افزوده بود اصلا من کرد نیستم!!» (برزویی، 1378: ص 372 )

باز گزارش کنسولگری تبریز هم این امر را به شکل دیگری تایید کرده و در ۲۹ آذر ۱۳۲۴ می‏گوید: «... ولی گزارش شده است که کردها به نحوی فزاینده نسبت به تبعیت از فرامین روس‎ها اکراه دارند و برخی از آنها از جمله قرنی آقا رهبر متنفذ مامش‎ها به نحوی صریح وفاداری خود را نسبت به دولت ایران اعلام داشته است. نفوذ این رهبری ایلی چشمگیر است و احتمال دارد و نهضت دموکرات از جانب کردها با مخالفت در خور توجهی روبرو گردد». (بیات، 1388:ص 36)

همچنین «وقتی بارزانی‎ها مامور تصرف سقز و سنندج شدند، مقامات شوروی عمرخان شکاک را هم با سواران شکاک و هرکی به کمک بارزانی‎ها فرستادند و علی‎رغم خوش درخشیدن بارزانی‎ها در مقابله با نیروهای دولتی، افراد عمرخان تو زرد از آب درآمدند و بدون درگیری گریختند» (مک‎داول، 1383: ص 415)

برزویی در خصوص این عمل شکاک‎ها می‎نویسد: «عمرخان علاقه‎ای به همکاری با حزب دموکرات نداشت و هنگامی که قاضی به او فرمان حمله به استان کردستان را صادر کرد، عمرخان به بهانه اینکه اسب‎های سوارانش در ایلخی رها شده‎اند، از همکاری با مهاباد سرباز زد و به طور مخفیانه با ارتش تماس گرفت» (برزویی، 1378: ص 372)

همچنین گزارش کنسولگری آمریکا در تبریز در ۱۵ آذر ۱۳۲۴  نشان می‏دهد که: «گزارش شده است که شوروی‎ها در بوکان به کردها فرمان داده‌‎اند که برای عملیات در منطقه مراغه علیه قوای دولتی مسلح شوند، ولی آن‌ها از اجرای این فرمان خودداری کردند. در مورد امتناع کردها از پذیرش فرمان شوروی‌ها مبنی بر دست بردن به اسلحه از دیگر نقاط نیز داستان‎های مشابهی واصل شده است ولی گزارش شده است که کردهای بارزانی که در ایران پناه گرفتند کاملاً بسیج شده‌اند». (بیات، 1388، ص 33)

حتی عبدالله‎خان ایلخانی‎زاده رئیس طایفه دهبکری در 11/8/1325 در نامه خود به قوام می‎گوید: «هرگاه سیاست اجازه دهد و دولت مقتضی بداند، اوضاع برای یکسره نمودن کار مهاباد با کمک عشایر فداکار خیلی مناسب می‎باشد که به وجه احسن به نفع دولت خاتمه پیدا می‎کند ... و غیر از بارزانی‎ها کسی در بساط نیست.» (برزویی، 1378: ص 374)

برچسب: کرد; آذربایجان; مهاباد
اثر یا گردآوری: ;منبع: کانال تلگرامی iranban_kord   -  لینک منابع:   -  

 کرد
  آذربایجان
 مهاباد
1403/02/05 16:41
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «انجمن خرد» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • انجمن خرد از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • درج در قسمت هایی که با ستاره قرمز مشخص گردیده الزامی است.
  • تعداد کاراکترهای نام، ایمیل و نظر نباید به ترتیب بیش از 100، 300 و 500 بیشتر باشد . در صورت عدم رعایت متاسفانه نظر شما ثبت نخواهد گردید.
  • نظرات پس از تأیید مدیر سایت منتشر می‌شود.

نام:

پست الکترونیک:

متن نظر:

کد امنیتی:

نظرات: