تفاوت های قابل توجه میان زبانهای کردی و کردی شمرده سبب ناکامی پانکردها در ملت سازی است. در همین حال، تفاوت میان زبانهای کردی به جای اثبات دروغین بودن "ملت یکسان کرد" سبب شده تا پانکردها وقیحانه به زبانهای غیرکردی همسایه اش (مانند گورانی، دملی، لکی)، و حتی دیگر زبانهای ایرانی (مانند بلوچی، لری، تالشی، گیلکی و....) دستبرد بزنند.
اما به راستی زبان کردی نخستین چگونه بوده و در میان شاخه های اصلی کردی (شمالی/کرمانجی، میانی/سورانی، جنوبی) کدام یک اصیل ترین گونه کردی به شمار می آید؟
به دلیل کمبود آثار نوشتاری به زبانهای کردی، ناچاریم پاسخ به این پرسش ها را با بررسی تاریخ ایسوگلوس( محدوده یا مرز جغرافیایی یک ویژگی زبان شناختی) کردی، و البته سنجش دستور این زبانها با یکدیگر بیابیم.
پیشینه کردهای امروزی به نیمه های دوران ساسانی و کوچ داده شدن قبایل ایرانی ساکن در اصفهان و فارس است که به شمال میانرودان بر می گردد و زبانشناسانی چون پروفسور اساتوریان باور دارند شکل نخست کردی در فارس و اصفهان شکل گرفته است. در این میان، سرحدات ایرانشهر و روم یعنی خابور و کوههای توروس (ناحیه ای میان حسکه تا دیاربکر و از آنجا تا حکاری) بیشتر مورد توجه بود. پیش از آن به درستی نمی دانیم گویشوران کردی نخستین (که در این هنگام مانند گویشی از زبان پهلوی بود) در کجا می زیستند.
با این همه، چند سده پس از این کوچ، با یورش خلافت اسلامی به میان رودان و ایران مردم این نواحی رفته رفته مسلمان شده و با قبایل عربی که در میان رودان ساکن می شوند می آمیزند.
احتمالا این آشنایی و قرار گرفتن شان در خط مقدم سبب می شود این قبایل (که مانند تمام کوچ نشینان ایرانی، کُرد نام داشتند) رفته رفته در جهان اسلام با نام کُرد شناخته شوند و کاربرد پیشه ای واژه ی کُرد کمرنگ شود.
در سده های 1-4 هجری، این کُردان از مرکز جمعیتی شان در چند مرحله پراکنده شدند، مرحله نخست گسترش به بخش غربی آذربایجان و آدیابن (دیار ربیعه) باستان بود. مرحله ی دوم گسترش تا پایین دریاچه ی وان و غرب جزیره (دیاربکر) بود.
گسترش عنصر کرد به دیگر بخشهای کردنشین به دوران میانه ی اسلامی (سده های قدرت گیری ترکان و مغولان) بر می گردد.
بنابراین برای یافتن فرم اصیل کردی باید دنبال عنصری گشت که از بخشهای شمالی میان رودان به پایین گسترش می یابد. البته این سرزمین ها خالی از سکنه نبوده و زبانهای ایرانی و غیرایرانی بسیاری در آنها به کار می رفته اند.
در بحث محدوده یا مرز جغرافیایی ویژگی این زبان و دستور، توجه به دو نکته ضروری است:
1- شیب حرکت آوایی زبانها به سوی ساده شدن می باشد. در برخورد دو زبان نزدیک به یکدیگر، گروه دارای ایسوگلوس پیچیده تر معمولا آنها را جایگرین ایسوگلوس های ساده تر گروه دیگر می کند.
2 - شیب حرکت دستوری زبانها به سوی ساده شدن می باشد، به ویژه در محیطی که برخورد دو گروه زبانی رخ می دهد.
با کنار هم قرار دادن اصول بالا و داده های تاریخی یاد شده، باید انتظار داشت فرم «کردی» مستقر در خابور-توروس به دلیل "اصالت" بیشتر و برخورد کمتر با سایر زبانهای ایرانی، (1) دستور پیچیده تری داشته باشد، و (2) نظام آوایی باستانی تری داشته باشند.
با توجه به ویژگی بینابینی کردی در تقسیم گویش های ایرانی، یعنی پیدایش بخشی از نوآوری های پارسی باستان نسبت به گویشهای شمال غربی در کردی، باید انتظار داشت اصیل ترین فرم کردی فرمی باشد که نظام آوایی اش به پارسی باستان شباهت بیشتری دارد.
چنان که می دانیم، کرمانجی نزدیک ترین نظام آوایی را به دسته پارسی-سان دارد. برای نمونه،
دو نوآوری w > b > g و rz/rd > r > l را در کرمانجی، سورانی، و کردی جنوبی می سنجیم:
الف) مصدر واچ به معنای گفتن، که در نیای فرضی زبانهای کردی باید حالت واژ داشته باشد.
فارسی: باز (چرخش و>ب)
کرمانجی: بِژ (چرخش و>ب)
سورانی: ئیژ (اسیمیله شدن «و» به واکه)
کردی جنوبی: وش (نگاه داشتن «و» و چرخش ژ به ش)
نیز شایان یادآوری است که کاربرد مساوی مصدر *gaub- در کرمانجی نشان دهنده ی شباهت لغوی بیشتر این فرم با دسته پارسی-سان می باشند.
ب) اسم زَردَ به معنای دل
کرمانجی: دِل (تبدیل ز به د، «تبدیل rd به l»)
سورانی: دل (تبدیل rd به l)
کردی جنوبی: دِلّ (تبدیل rd به ll)
انجام ناقص نوآوری یاد شده در این چرخش نشان می دهد کرمانجی (و سورانی) نسبت به کردی جنوبی خصلت پارسی-سان بیشتری دارد.
ج) نگاه داشتن «د» پایانی در "سَرد" کردی جنوبی یا "پِرد"، و حذف آن در "سَر" و "پِر" کرمانجی که نمونه ای از انجام ناقص نوآوری یاد شده (و محافظه کاری زبانهای کردی دیگر) است.