یکی از رجال میهنپرست، مترقی و پاکدست دوران قاجار، عزیزخان سردار مکری فرمانده کل قوای ایران عهد ناصری و داماد محمدتقیخان امیرکبیر بود که برای ایرانیان ناشناخته مانده است.
عزیزخان، پسر سلطان محمد مکری، از طایفه گهورک از طوایف کرد مُکری آذربایجان بود. وی در حدود ۱۱۷۱ خورشیدی در ناحیه سردشت به دنیا آمد. او توانست با کمک برادرش فرخخان که یک نظامی بود، در تبریز با درجه یاوری در فوج ششم وارد نظام شود.
عزیزخان رشادت خود را در نبرد اول هرات در زمان محمدشاه قاجار نشان داد. در لشکرکشی محمدشاه قاجار به هرات به سال ۱۲۵۳–۱۲۵۴ قمری، عزیزخان از جمله سران سپاهی بوده که به محاصره هرات رفته بود، در آن زمان او رتبه سرهنگی فوج ششم تبریز را داشت. در ۱۵ رمضان سال ۱۲۵۳ قمری که هرات در محاصره لشکریان محمدشاه بود از سوی او پی در پی به قلعه شهر حمله میشد، یار محمدخان وزیر کامران میرزا امیر یاغی هرات از محمدشاه امان خواست و درخواست کرد که کسی از جانب شاه به داخل هرات برود تا محصورین تسلیم او شوند. به دستور محمدشاه، عزیزخان سرهنگ به داخل شهر رفت و دور روز با یار محمدخان و کامران میرزا مشغول گفتگو بود.
در زمانی که امیرکبیر به صدارت رسید، وارث مشکلات فراوانی از دوره صدارت حاج میرزا آقاسی شد و برای حل این مشکلات از درایت و نبوغ برخی از افراد همچون عزیزخان استفاده کرد.
وی عزیزخان را به تهران فرا خواند و او را به سمت آجودان باشی منصوب کرد. سردار کُل، روز به روز در دستگاه امیر کبیر عزیز تر میشد و در مقامی که امیرکبیر به او بخشیده بود، آجودانباشی کل لشکر امیرکبیر، سمت امارت نظام و فرماندهی کل قوا را داشت. به همین جهت امیرکبیر غالباً در پیشامدهای مهم نظام، مسئولیت کار را بر عهده عزیزخان میگذاشت. عزیزخان به سبب تواناییاش مورد توجه امیرکبیر بود و در طول صدارت وی، مأموریتهای مهمی یافت، از جمله در ۱۲۶۵ برای خوشامدگویی به الکساندر (ولیعهد روسیه) که برای نظم بخشیدن به قفقاز و گرجستان به ایروان رفته بود، به آنجا رفت. در شوال ۱۲۶۶، فتنه بابیها در زنجان موجب اغتشاش شده بود. عزیزخان مکری و میرزاحسنخان وزیر نظام در بازگشت از مأموریت ایروان وارد زنجان شدند و کوشیدند تا با ملایمت فتنه را فرو بنشانند، ولی موفق نشدند و عزیزخان فرمان جنگ داد.
در رجب ۱۲۶۷ که ناصرالدینشاه قصد سفر به عراق و اصفهان داشت، حکومت تهران در غیاب ناصرالدین شاه، به شاهزاده بهراممیرزا سپرده شد. پیشکار بهراممیرزا عزیزخان مکری بود که در رأس نُه فوج به انتظام امور و محافظت از تهران اشتغال داشت.
در ۱۲۶۹ بهرغم میل میرزاآقاخان نوری صدراعظم، طی تشریفاتی خاص، ناصرالدین شاه، عزیزخان مکری را به منصب سرداری کل گماشت.
تلاش برای بی اعتبار کردن سردار میهن پرست
در ۱۲۷۱، ناصرالدینشاه تصمیم به تقسیم وظایف صدراعظم گرفت و عزیزخان سردار کل را بهطور مستقل مسئول امور لشکری کرد و در ۱۲۷۳، میرزاآقاخان نوری که از رشد موقعیت سردار کل نگران بود، با بهانهجویی و اتهامات غیرواقعی درصدد بیاعتبار ساختن عزیزخان در نظر شاه بود. سرانجام میرزاآقاخان نوری در شوال همان سال (۱۲۷۳) با متهم کردن عزیزخان به توطئه برای استقلال کردستان و جدا کردن آن از خاک ایران و همدستی با دولتهای روس و انگلیس، فرمان عزل عزیزخان را از ناصرالدینشاه گرفت. پس از برکناریِ میرزاآقاخان نوری از منصب صدارت عظمی در ۱۲۷۵ و تبعید وی به اصفهان، ناصرالدینشاه تمام درجات و مناصب سابق عزیزخان را به وی بازگرداند و سپس ریاست قشون آذربایجان را به او سپرد و او را به عنوان پیشکار بهراممیرزا معزالدوله، والی آذربایجان، به تبریز فرستاد. عزیزخان با حفظ سمت، به تربیت قشون و افواج نظامی آذربایجان اشتغال داشت و در مواقع اضطراری، همچون جنگهای حکام داخلی با ترکمنها، شورش در شهرهای مختلف و حفظ استرآباد از تهاجم ترکمنان، دستهها و فوجهایی از آن سپاهیان را به امداد میفرستاد. ملاقات با مقامات نظامی روسیه و انجام دادن مذاکراتی در مورد حدود و ثغور آذربایجان نیز از اقداماتی بود که او در این سال انجام داد.
ادامه خدمات سردار عزیز خان
در ۱۲۸۱ به فرمان ناصرالدینشاه، عزیزخان بقعۀ شیخمحمود شبستری را بازسازی کرد. در ۱۲۸۲، طوایف کرد در مرزهای آذربایجان ایجاد ناامنی کردند که عزیزخان موفق شد آنان را سرکوب نماید. سپس، با پیشنهاد تعیین حکام محلی برای قراجهداغ، مشکین، سراب، مراغه و ارومی (ارومیه) بهعنوان شهرهای مرزی، نظم و امنیت را در این منطقه تثبیت کرد.
ضمنا عزیزخان همچنان درصدد یافتن راهی برای جلوگیری از تهاجم ترکمنها به استرآباد و خراسان بود که سالها سبب بینظمی و ناامنی در آن مناطق شده بودند. اصلاح قشون استرآباد و اعزام نیروی نظامی کمکی به آن منطقه همزمان با تشکیل یک قشون مجهز و تربیت شده با اسلوب نظامی جدید برای مطیع ساختن ترکمنان، راهکاری بود که وی چندین بار در این سال به عرض ناصرالدینشاه رساند.
همچنین در سال ۱۲۷۷ هجری قمری که مظفرالدین شاه در کودکی به مقام صاحب اختیاری آذربایجان رسید، عزیز خان سردار به پیشکاری و ترتیب او منصوب شد. یک سال بعد در ذی الحجه ۱۲۷۸ مظفرالدین شاه بعنوان ولیعهد ایران انتخاب شد. عزیزخان نخستین پیشکار آذربایجان در دو نوبت بودهاست.
بالاخره عزیزخان که در سال ۱۲۸۷ قمری به پیشکاری آذربایجان نایل شده بود، به علت پیری و کهولت سن در پایان همان سال در تبریز درگذشت و در محله سرخاب و در کنار مقبره سید حمزه دفن شد.
بله عزیزخان سردار مکری به عنوان یک رعیت زاده کٌرد، پیشرفت کرد و با درستکاری و جان فشانی در راه میهن به فرماندهی کل ارتش ایران رسید و نامی نیک از خود در تاریخ باقی گذاشت.
ایستویک کاردار سفارت انگلیس که عزیزخان را به تاریخ ۱۴ ربیع الاول ۱۲۷۷ قمری در تبریز ملاقات کردهاست در کتاب خود (سه سال اقامت در ایران) عزیزخان را چنین توصیف میکند: سردارکُل یکی از خدمتگذاران پیر و قدیمی ایران است؛ نامش عزیزخان است و به یکی از قبایل کُرد منتسب و مذهبش سنی است، هرچند از خانواده شریفی نیست( منظور این است که وی از طبقه اشرافزادگان و خانزاده نیست ) ولی میرزا تقی خان وزیر مشهور، به علت کفایت به او سمت آجودان باشی داد و بعد سردار کُل یعنی فرمانده کُل قوا شد و در ایّام جنگ ما با ایران همین سمت را داشت او مردی تنومند و درشت استخوان با چشمانی در خون گرفتهاست.
سخنان امیر کبیر در هنگام مرگ در مورد عزیز خان سردار کُل
همچنین نقل است که امیرکبیر در دم مرگ هنگامی که حاج علی خان صاحب الدوله قاتل وی به دستور شاه میخواست رگش را بزند اینگونه وصیت کرد: گر شما رگ من را میزنید بدانید زمانی رگ ناصرالدین شاه را زدم که دارالفنون را تأسیس نمودم. اما وصیت من این است اگر من را از بین بردید در میان شما کسی هست که ایران را آباد میکند او کسی نیست جز عزیزخان سردار کُل.