نوسـنگی اصطلاحی بـود کـه در نیمـه دوم قـرن نوزدهـم وارد منابـع باستانشناسـی شـد. چنانکــه از واژه مشــخص اســت "نوســنگی" در ابتــدا بیشــتر معــرف تحولــی فنآورانــه بــود. ایــن اصطلاح در نیمــه اول قــرن بیســتم به وســیله باستانشناســان و عمدتــاً بــا کاوشهــای باستانشــناختی و یافتههــای حاصــل از آن تقویــت شــد و گــوردن چایلــد ایــن اصطلاح را بهطــور تــوام بهعنــوان اصطلاحـی فنآورانــه در عیــن حــال معــرف تطــور الگوهــای معیشــتی مــورد اســتفاده قــرار داد در نتیجــه از اصطلاحـی فنآوارنــه به نامـی بـرای دوره ارتقـا یافـت (ن.ک بـه: 1957 J, Mellaart) منابعـی کـه نوسـنگی را به عنــوان دوره معرفــی میکردنــد اول از همــه بــازهای زمانــی بــرای آن قایــل میشــدند. همچنیــن در توالــی و ترتیــب پشــت ســرهم دورههــا از دورههــای قدیمتــر و جدیدتــر بــا معرفهـا و مبـداءهایـی بازشـناخته میشـدند (ن.ک بـه: 1983 L, Braidwood) پـس دورههــا در توالــی معنــی دقیقتــر مییافتنــد؛ چــرا کــه در مقایســه بــا دورههــای قبــل و بعـد بودنـد. طـی تحولات باستان شناسـی در نیمـه اول قـرن بیسـتم تدریجـاً الگوهـای فرهنگــی یعنــی شــیوههای معیشــت، شــیوههای ســکونت و الگوهــای موجــود در مــواد فرهنگـی کـه حاصـل فنآوریهـا بودنـد، معـرف دورههــا قلمـداد شـدند.
کســانیکه در باستانشناســی بــه پژوهــش در مــورد فرهنگهــای نوســنگی پرداختنـد، اکثرشـان از انتشـارگرایان سـنتی هسـتند (بـرای مثـال در موضـوع خاورنزدیـک جمیزمــارت را میتــوان معرفــی کــرد ن.ک بــه: 1957J, Mellaart) یعنــی بــرای فرهنـگ نوسـنگی کـه بعدهـا براسـاس الگوهـای فرهنگـی روستانشـینی خوانـده شـد 2012 J, ) Marshall ) منشــاءهایی خــاور نزدیکــی قایــل هســتند. لوانــت یــا مدیترانــه شــرقی و زاگــرس- تــوروس کــه به هــلال حاصلخیــزی مشــهور شــده اســت، منشــاء نوســنگی معرفــی شــده و میشــود (2006. T, Watkins) نوســنگی، چــه آن را انقـلاب معرفــی کنیــم و چــه آن را تحولــی تدریجــی در نظــر بگیریــم، منشــاءهایی در هــلال حاصلخیــزی دارد. در مقابــل منشــاءگرایی و مطــرح کــردن منشــاءهای خاورنزدیکــی بــرای نوســنگی از همــان نیمــه دوم قــرن نوزدهــم و اوایــل قــرن بیســتم برداشــت دیگــری هــم از ایــن اصطلاح وجــود داشــته: دورهای از فرهنــگ انســان کــه در آن اضافــه بــر تحولات فنآورانــه، یکجانشــینی و اقتصــاد تولیــد غــذا و اهلــی کــردن حیوانــات (دامداری) و نباتــات (کشــاورزی) تدریجــاً شــکل گرفتــه اســت (1983 (L ,Braidwood آنگاه کــه اصطلاح نوســنگی به عنــوان نــام دورهای پــس از فرا پارینه ســنگی یــا پارینه ســنگی جدیــد و قبــل از عصــر مفــرغ (اخیــراً مــس- ســنگی) معرفــی میشــود. به عنــوان آغــاز کشــاورزی و دامداری همچنیــن یکجانشــینی به عنــوان مُعرفهــای آن مــورد تاکیـد قـرار میگیـرد. روشـن اسـت کـه پیـش از ایـن مُعرفهـا نـوع فـنآوری سـاخت ابزارهــای ســنگی و تولیــد ظــروف ســنگی و ســپس ســفالی به عنــوان معرفهــای دوره نوســنگی به شــمار میرفتــه اســت.
یکــی از شــواهد و یافتههــای بومــی بــودن فرآینــد گرایــش بــه نوســنگی در یــک حــوزه فرهنگــی را میتــوان توالــی زمانــی و فرهنگــی از دوران فراپارینه ســنگی تــا نوســنگی بــا ســفال در آن حــوزه دانســت. به عنــوان مثــال در ناحیــه دشــتهای پَســت شـرق مازنـدران محوطههـای نظیـر غارهـای: هوتـو، کمربنـد و کمیشـان کـه دادههایـی از دوران فراپارینه ســنگی، نوســنگی بیســفال و نوســنگی بــا ســفال را در خــود جــای دادهانــد، میتوانــد یکــی از منشــاءهای نوســنگی شــدن قلمــداد شــود. یافتههــای ایــن فرآینــد فرهنگــی طولانــی (از فراپارینه ســنگی تــا نوســنگی باســفال) در حــوزه بزرگتــر فرهنگـی در مقایسـه بـا مناطـق همجـوار آن نظیـر دشـت گـرگان، فلات مرکـزی ایـران، جنوب غــرب ترکمســتان و شمال شــرق هنــوز گــزارش نشــده اســت.
نوسنگی شدن
"نوســنگی شــدن" چگونــه میتوانســت مکمــل نوســنگی باشــد؟ چنانکــه در ابتــدا اشـاره کردیـم. نوسـنگی بـه مثابـه دوره و بـه مثابـه یـک مرحلـه بـه دو موضـوع کلـی میپرداخـت: مرحلـهای از فرهنگـی بشـری کـه در آن روستانشـینی و یکجانشـینی شـکل گرفتــه اســت. پیشــنهاد منشــاءهایی بــرای اختراعــات و نوآوریهایــی کــه در سرنوشــت فرهنـگ بشـری بسـیار تاثیـر گـذار بودهانـد. ایـن هـر دو موضـوع، بسـیار کلـی بـود. آنگاه کــه ایــن بحثهــای کلــی در میــدان عمــل فعالیتهــای باستانشناســی بــه محــک تجربـه آزمـوده شـدند؛ بـه ایـن صـورت تکمیـل شـدند کـه نوسـنگی منشـاءهایی دارد و از ایــن منشــاءها طــی فرآینــدی کــه "نوســنگی شــدن" خوانــده میشــود(Watkins, 2006 T) بــه مناطقــی در اطــراف همیــن منشــاءها گســترش یافتــه اســت. آنگاه اگــر چنـد منشـاء بـرای نوسـنگی قایـل میشـدیم، در اطـراف ایـن منشـاءها بـا پژوهشهـای جدیــد به دنبــال آثــار محوطههایــی بودیــم، کــه پیوســتگی مکانــی بــا مناطــق منشــاء یــا هســتههای نوســنگی داشــته باشــند. ایــن آثــار میبایســت در زمانهایــی اندکــی جدیدتــر از آثــار فرهنگهــای نوســنگی طبقهبنــدی میشــدند. در نتیجــه اگــر نوســنگی ِ پـی دیـوار بـود، نوسـنگی شـدن بـه مثابـه دیـواری روی آن نهـاده شـده بـود و آن بحـث را بـا دقـت بیشـتر تکمیـل میکـرد. "نوسـنگی شـدن" چـه از منظـر نظـری و چـه از نظـر تاریخچــهای وابســته بــه نوســنگی و تئوریهــا، مباحــث و رویکردهــای آن بــود.
انقلاب نوسنگی دورانی از عصر سنگ را میگویند که تغییراتی در بکارگیری از ابزار و وسایل در میان دستههای بشر به وجود آمد.
انقلاب نوسنگی
انقلاب نوسنگی اصطلاحی است که گوردون چایلد برای توصیف منشأ و پیامدهای تولید غذا و کشاورزی و دامپروری و اهلی کردن گیاهان و چارپایان وضع کرد؛ این انقلاب به پیدایش و گسترش زندگی یکجانشینی روستایی در آسیای غربی در فاصلهی سالهای ۹۰۰۰ تا ۶۰۰۰ ق.م. منجر شد.
انقلاب نوسنگی دورهای است که در آن بشر الگوی تهیه غذای خود را تغییر داد و از حالت آذوقه جویی خارج شد. این مرحله به تناوب و با تفاوت زمانی در آمریکای باستان، جنوب غربی آسیا، اروپا و آفریقای مرکزی واقع شد. انقلاب نوسنگی به اهلی نمودن چارپایان و استفاده ابزاری از آنان نیز منجر گردید.
برخی محققان نیز بر این باورند که مهمترین عامل انقلاب نوسنگی تغییر در فرهنگ مادی به ویژه فناوری برش سنگ است. وجود شواهدی مبنی بر شکلگیری روستاها پیش از انقلاب نوسنگی به ویژه در خاور نزدیک، این نظریه را که یکجانشینی پیش از دوران نوسنگی به وجود آمده میسر ساختهاست. به گفتهی فلانری، کشاورزی و یکجانشینی احتمالاً مستقل از هم به وجود آمدهاند و امکان دارد با هم ارتباط چندانی نداشته باشند.
به هر رو، معمولاً تفاوت مهم دوران میانسنگی و دوران نوسنگی در وجود «محیط مصنوع معمارانه» دانسته میشود. تغییر سرپناه آدمی از محیط طبیعی به محیط مصنوع خود موجب پدید آمدن روشی بکر از زندگی شد. به گفته هلمز، یکجانشینی بخشی از تغییر نگرشی بزرگتر به شناخت افراد از دیگران (از جمله حیوانات، خویشان، و غریبهها) بودهاست. یکجانشینی، که بین ده تا بیست هزار سال پیش شروع شد، امری نسبتاً جدید در تاریخ بیش از یک میلیون سالهی زندگی بشری است.
ابداعات
از اختراعهای این عصر میتوان به چرخ و قایق اشاره کرد. همچنین یکجانشینی و پیدایش نخستین روستاها در این دوره رخ داد. انسانها در این روستاها از راه کشاورزی، باغداری، بوستان کاری و دامپروری زندگی میکردند و به ریسندگی و بافندگی و سفالگری نیز میپرداختند. برخی جانوران اهلی شدند، مانند اسب. یکجانشینی نیازمند توسعهی بناسازی بود و کشاورزی نیازمند آبیاری و آبرسانی بود. با افزایش تولید مواد کشاورزی، رفاه انسان بیشتر شد. همچنین جمعیت رشد پیدا کرد. تراکم جمعیت بهتدریج موجب تنشها، برخوردها و پراکندگیها و مهاجرتهایی شد که مسیر تاریخ بشر را یکسره تغییر داد. همچنین، در جمجمههای بهدستآمده از عصر نوسنگی، آثاری از برداشته شدن تکههایی از کاسهی سر و احتمالاً جراحی مغز دیده شدهاست.
قدیمیترین آثار این دوره در ایران مربوط به مکان باستانی تپهی گنجدره و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، و علیکش در ایلام است. بنای استونهنج در جنوب شرقی انگلستان متعلق به همین دوره است. ظرف شراب متعلق به حدود ۴٬۵۰۰ سال پیش از میلاد در تپه حاجی فیروز نقده به عنوان نخستین وسیلهی شرابسازی موجود در دوران نوسنگی کشف گردید.
تقسیمبندیها
دورهی نوسنگی را نخستین بار کتلین کنیان که حفاری باستانشناسی شهر اریحا را بر عهده داشت با توجه به ساخت سفال تقسیمبندی کرد:
نوسنگی پیشازسفال:
مراحل آغازین دوران نوسنگی در آسیای غربی، بهویژه سرزمین شام در سوریه و فلسطین است که در آن یکجانشینی و کشاورزی و دامپروری رواج یافته بود، ولی هنوز از سفال استفاده نمیشد.
نوسنگی پیش از سفال آ از حدود ۱۱٬۵۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال پیش که خانهها عمدتاً گرد بودند و نوسنگی پیش از سفال ب از حدود ۹٫۶۰۰ تا ۸٫۰۰۰ سال پیش که استفاده از ابزار چخماقی رواج یافت و خانهها کمکم چندضلعی شدند.
نوسنگی با سفال از حدود ۸٬۴۰۰ تا ۶۵۰۰ سال پیش که فرهنگهایی متشخص، مثل فرهنگ حلف در شمال میانرودان و آناتولی و فرهنگ عبید در جنوب میانرودان بهوجود آمده بودند و آثاری از جنس سفال میساختند.
در بعضی محوطهها دوران نوسنگی با سفال را به دو دورهی نوسنگی با سفال آ (PNA) و نوسنگی با سفال ب (PNB) تقسیم میکنند.