شاهنشاهیِ پارتیان از اواسطِ قرنِ سوم قبل از میلاد، تا اواسطِ قرنِ سومِ میلادی ادامه داشت، یعنی دورانی نزدیک به پانصد سال.(۱) در این مدت، چین شاهدِ حضورِ حکومتهای متخاصمِ متأخر(۴۷۵-۲۲۱ ق.م)، سپس اتحاد و یکپارچگیِ آن حکومتها در دورانِ حکومتِ کین در ۲۲۱ ق.م و سرانجام برپاییِ امپراتوری توسطِ سلسلههای غربی و شرقی(۲۰۶ ق.م، ۲۲۰ م)بود. ما اکنون میدانیم که از دیرباز، یعنی از هزارهی سومِ قبل از میلاد، شبکهای از مسیرهای ارتباطی در دشتهای (استپهای) اوراسیا وجود داشت که از دریای کاسپین (مازندران) در غرب تا حوضهی آبگیرِ تاریم در شرق گسترده بود.(۲) با این حال، هیچ سندِ مکتوبی در ارتباط با تاریخِ کهن و اولیهی آسیای مرکزی باقی نمانده یا به دستِ ما نرسیده است. اما قابلِ ذکر است که در اواخرِ هزارهی اول قبل از میلاد، چین تحتِ حکومتِ جاهطلبترین امپراتورِ سلسلهی هان، یعنی امپراتور وودی (حکومت از ۱۴۰ تا ۸۶ ق.م)، بود که خطمشی و سیاستی توسعهطلبانه در پیش گرفت و ارتباطی مستقیم با همسایگانِ غربیاش برقرار کرد. از جمله با شاهنشاهیِ پارتیان که در آن دوران تحتِ سیطره و سلطهی مطلق و متوالیِ فرمانروایانی نیرومند قرار داشت: مهردادِ اول (حدودِ ۱۷۱-۱۳۸ ق.م)، فرهادِ دوم (حدودِ ۱۲۴-۸۷ ق.م)، اردوانِ دوم (حدودِ ۱۲۸-۱۲۴ ق.م) و مهردادِ دوم (حدودِ ۱۲۴_۸۷ ق.م). در طیِ همین دوران بود که چین توانست حضورِ رسمیاش را در«سرزمینهای غربی» (نواحیِ غربِ گذرگاه یا دالانِ هکسی) برقرار سازد،(۳) و ثبت و ضبطِ اطلاعاتی را دربارهی این مناطق بهصورتی نسبتاً منظم و روشمند آغاز کرد. این اسنادِ اولیهی کهن، اخبار و اطلاعاتی بسیار جالب، و گاه اخباری نادرست، دربارهی شاهنشاهیِ تازهتأسیس و روبهتوسعهی پارتیان در فلاتِ ایران در اختیارمان میگذارد.
اغلبِ این اسنادِ اولیهی چینی در ارتباط با شاهنشاهیِ پارتیان، امروزه به چند زبانِ غیرِچینی ترجمه شده است،(۴) تا حدی که مورخ یا باستانشناسی که هیچ دانشِ تخصصی از زبانِ چینی ندارد هم میتواند بهراحتی از آنها استفاده کند. اما چقدر میتوانیم به این اسناد و اطلاعاتی که میدهند اطمینان کنیم؟ تفسیر و ترجمهی غلط یا تعابیرِ نادرست میتواند از خوانشِ غیرِنقادانهی این متون سرچشمه بگیرد و این وضعیت بهخاطرِ فقدانِ شواهد و مدارکِ محکم از بقایای باستانشناختی، بازهم پیچیدهتر میشود. در این مقاله، قصد ندارم مدارک و شواهدِ گسترهی باستانشناختی را پوشش دهم. بلکه میخواهم به بررسی و بازبینیِ اشارات و ارجاعاتِ مکتوب در منابعِ تاریخیِ چینی که معاصر و مربوط به شاهنشاهیِ پارتیان است، بپردازم. همچنین میخواهم تعابیر و تفسیرهایی از آن منابع ارائه کنم، به این امید که شاید به روشن شدنِ بعضی سوءتفاهمها یا بدفهمیها کمک کند و زمینهی محکمی را برای تحقیقات و مطالعاتِ آینده دربارهی روابط میانِ ایرانِ باستان و چینِ باستان فراهم آورد، و همینطور هم برای تحقیقات دربارهی تاریخِ کهن و اولیهی جادهی ابریشم.
اسنادِ ثبت شده در شیجی، هانشو و هو هانشو
اسناد و مدارکِ چینی در ارتباط با شاهنشاهیِ پارت، عمدتاً در سه متن از تواریخِ پذیرفته شده(ژنگشی)یافت میشود: شیجیِ سیما کیان (حدودِ ۱۴۵-۸۶ ق.م)، هانشوِ بان گو (۳۲-۹۲ م)، و هو هانشوِ فانیه (۳۸۹_۴۴۵ م). علاوه بر اینها، اشارات و ارجاعاتی هم در کتابهای دیگری مثلِ ویلوئهی یو هوان (قرنِ سوم) و شوئیجینگِ ژوی لیدائویوان (متوفی در ۵۲۷) آمده است. قبل از اقدام به هرگونه تجزیه و تحلیلِ متنی، باید توجه داشته باشیم که بعضی عوامل وجود دارد که میتواند برای ادراکِ ما از اسنادِ تاریخی، تأثیر بگذارد.
اول، بسیار مهم و اساسی است که از زمینه و بافتارِ اجتماعیِ خاصی که اسناد در آن ایجاد شدهاند، آگاه باشیم. شیجی در قرنِ اول قبل از میلاد نوشته شده، هانشو در قرنِ اولِ میلادی و هو هانشو در قرنِ پنجمِ میلادی. این تاریخها دورهای بیش از پانصد سال را دربرمیگیرد و کاملاً روشن است که این تواریخِ پذیرفته شدهی مأخذ (استاندارد)، همگی در یک زمان نوشته نشدهاند. بهعلاوه، محیطِ سیاسی هم در کنارِ زندگیِ خصوصی و افکار و انگیزههای مولف بر شیوهی نگرش و رویکردِ آنها به نوشتههایشان تأثیر میگذاشت. برای مثال، سیما کیان (متولدِ ۱۴۵ ق.م) فرزندِ سیما تان بود که در مقامِ تاریخنویسِ دربار (تایشیلینگ) در خدمتِ امپراتور وودی بود. سیما کیان هم در زمانِ خود میبایست وظیفهی تاریخنویسیِ دربار را به جای پدرش برعهده میگرفت. وی زمانی شروع به نوشتنِ شیجی کرد که سلسلهی هان در اوجِ شکوفاییِ خود بود. بنابراین کارِ او خالی از اهداف و گرایشهای سیاسی نبود. در واقع، امپراتور وودی تمایل داشت که حوزهی تأثیرگذاری و نفوذِ هان «تا دَه هزار لی در قلمروهای پهناور» گسترش یابد.(5) و نام و آوازهی امپراتوریِ او برای همهی مردم «در سرزمینهای میانِ چهار دریا» شناخته شده باشد. در عصرِ سلسلهی هان، منابعِ عظیمی به ساختنِ استحکامات در امتدادِ خطِ مرزیِ دیوارِ بزرگ اختصاص یافت و قدرت و نفوذِ چین تا اعماقِ صحرای گبی و حوضهی آبریزِ تاریم گسترش یافت. اما سهمگینترین دشمن برای امپراتوری سازیِ وودی، قبایلِ خیونگنو بودند که در دورهای طولانی، استپها را تحتِ تسلطِ خود داشتند و قدرتشان از فرمانروایانِ هان بیشتر بود. بنابراین، روابطِ خیونگنو، هان، بخشِ قابلِ ملاحظهای از امورِ حکومتی را در دورانِ سلسلهی هانِ غربی به خود اختصاص داده بود. این مسئله در ضمن بر زندگیِ شخصیِ سیما کیان هم تأثیر گذاشت: در اقدامی برای دفاع از لی لینگ (یک سردار، ژنرالِ سپاه که به خیونگنوها تسلیم شده بود)، سیما کیان به امپراتور وودی اهانت کرد. در مجازاتِ این کار به زندان افتاد و برای توهین و تحقیرِ هرچه بیشتر، مقطوعالنسل شد. هدفِ وودی این بود که با این مجازاتِ سختگیرانه، شدت و حدّتِ جرمِ او را نشان دهد. او سرانجام از زندان آزاد شد و بعدها، دوازده سال از عمرش را برای تکمیلِ اثرِ بزرگ و ماندگارش، شیجی، صرف کرد. خشم و عصبانیتِ شدید و حسِ حقانیت و عدالتطلبی، برای او انگیزهای شد تا این روایتِ تاریخی را بنویسد که بعدها به نمونهای برای نسلهای بعدیِ تاریخنویسان و مورخانِ چینی تبدیل شد.
مولفِ هانشو هم تجربهی مشابهی داشت. بان گو در خاندانی از تاریخدانان و تاریخنگاران در سالِ ۳۲ میلادی متولد شد. پدرش، بان بیائو، تکمله یا ضمیمهای بر شیجی نوشت؛ خواهرش، بان ژائو، از تاریخنویسانِ مشهور و شناخته شده بود؛ و برادرش بان چائو در سالِ ۹۱ میلادی به مقامِ فرماندارِ کل یا نایبالسلطنهی سرزمینهای غربی (خیو دوهو) منصوب شد و بیش از سی سال بر حوضهی آبگیرِ تاریم فرمان راند. با توجه به این ارتباطاتِ خانوادگی، به احتمالِ قوی بان گو دسترسیِ بهتری دربارهی آسیای مرکزی داشته است. اما زندگیِ او هم با فاجعهای همراه شد: او را یکباره به اتهامِ «جعل و دستکاری در اسنادِ رسمی» دستگیر کردند؛ او از ملازمان و دستیارانِ دوء خیان در لشکرکشی برضدِ خیونگنوها بود، اما ناکامی و شکستِ دوء در نبردهای نظامی، او را هم گرفتار کرد. بان گو در شصت سالگی در زندان از دنیا رفت.
مولفِ هو هانشو هم فرجامش مصیبتبار بود. فانیه به شراکت و همدستی در یک توطئهی براندازی (کودتا) متهم و در چهل و هفت سالگی اعدام شد. وقتی شیجی، هانشو و هو هانشو را میخوانیم، باید اوضاع و شرایطِ سیاسی و انگیزهها و تجربههای شخصیِ مولفانِ آنها را به خاطر داشته باشیم.
دوم اینکه تاریخِ نسخهشناسیِ (متنیِ) هر یک از این کتابها، نیازمندِ بررسی و رسیدگیِ دقیق است. در نوشتههای تاریخیِ چینی، سنتی وجود داشته مبنی بر رونویسی از منابع و مأخذِ دیگر و باید این نکته را درک کنیم که متونِ گردآوری و تألیف شده، بهطورِ ضروری با نظمِ زمانی یا تاریخیِ دقیق و صحیح ارائه نشدهاند. برای مثال، اگر گزارشهای مربوط به پارتیان در هانشو را با همان گزارشها در شیجی مقایسه کنیم، به نظر میرسد بسیاری از فرازها و جملات در هر دو کتاب، کم و بیش مشابه و حتی یکسان است. کتابِ هانشو را بان گو در اواخرِ قرنِ اولِ میلادی تألیف کرد، اما بعداً خواهرش بان چائو و محققی به نامِ ماخو، مطالبی به آن افزودند. روشن است که منبع و مأخذِ عمدهی هانشو، شیجی بوده است. اما این احتمال هم وجود دارد که آن نسخه یا روایتی که از شیجی به دستِ ما رسیده، هم حاویِ فرازها و جملاتی باشد که از روی هانشو نوشته شده، هم اضافات و الحاقاتی که در حینِ کتابت یا تدوین و ویرایشِ مجدد به آن اضافه شده است. پس چه کسی از روی کتابِ چه کسی رونویسی کرده است؟ آیا روایات و گزارشهای شیجی و هانشو از منبعِ واحدی گرفته شده است؟ اینها پرسشهایی است که ذهنِ مورخانِ چینی و محققانِ غربی را به خود مشغول کرده که در ضمن باید به مسائلِ دیگری از قبیلِ فساد و تباهیِ نسخهها یا تحریفِ متون و اشتباهاتِ کاتبان در نسخهبرداری از کتابها هم توجه داشته باشند.(6)
اینها مسائلی است که بر چگونگیِ تفسیر و تعبیرِ ما از معنای متون تأثیر میگذارد. همچنین، در نظر گرفتنِ سبک و شیوهی روایت هم میتواند کمک کند. برای مثال، در حالی که معلوماتِ ما دربارهی نویسندهی کتابِ ویلوئه بسیار اندک است، به روشنی پیداست که این کتاب،نمایندهی اندیشه و نگرشی شخصی (خصوصی) بود که از سوی بسیاری از مورخان و محققانِ پیروِ مکتبِ سنتی (ارتدکس) موردِ انتقاد قرار داشت.
پینوشت:
۱. تاریخی که عموماً برای شاهنشاهیِ پارت پذیرفته شده، عبارت است از ۲۴۷ ق.م ۲۲۷ م، برای تاریخِ مختصر و فشردهی پارتیان، نک:
Koshelenko, G. A. and Pilipko, V. N. "Parthia", in: J. Harmatta(ed.), History of Civilization of Central Asia, Vol. 2: The Development of Sedentary and Nomadic Civilization: 700 B.C. to A. D. 250, Paris, 1994, pp. 131_150.
Bivar, A. D. H, "Iran under the Arsacids", CHIr 3(1), The Seleucid, Parthian and Sasanian Period, 1983, pp. 21_99.
۲. برای بحث و بررسیِ جدیدتری از این موضوع، نک:
Kuzmina, E. E, "Cultural connections of the Tarim Basin people and pastoralists of the Asian Stepps in the Bronze Age", in: Mai, V. H(ed.)The Bronze Age and Early Iron Age People of Eastern Central Asia, Washington D.C., Philadelphia, 1998, pp. 63_93.
Anthony, D. W, "The opening of the Euroasian steppe at 2000 BCE", in: Mair, V. H(ed.)The Bronze Age and Early Iron Age People of Eastern Central Asia, Washington D.C., Philadelphia, 1998, pp. 94_113.
۳. برای بررسیِ نامهای مختلفی که به این ناحیه اطلاق شده، نک:
Wang, H, Money on the Silk Road: The Evidence from Eastern Central Asia to c. Ad 800, London, 2004, p.3.
۴. قدیمیترین ترجمهها از این اسناد در قرنِ نوزدهم منتشر شد، اما مهمترین ترجمههایی که من بررسی و استفاده کردهام، عبارتند از:
Chavannes, E, "Les pays d'occident d'après le Heou Han chou", T'oung Pao 8_149_234.
Hirth, F, "The story of Chang K'ien, China's Pioneer in Western Asia", Journal of the American Oriental Society 37: 89_152.
Hulsewe, A. F. P, China in Central Asia: The Early Stage 125 BE. C.-A.D. 23: An Annotated Translation of Chapters 61 and 96 of the History of the Former Han Dynasty, Leiden, 1979.
Hill, J, The Western Regions according to the Hou Hanshu, available Silk Road Seattle, 2003.
5. واحدِ اندازهگیریِ اصلیِ لی در دورانِ هان، تقریباً معادلِ ۴۱۵/۸ متر بود؛ نک:
Dubs, H. H, The History of the Former Han Dynasty by Pan Ku, Ithaca, New York, 1955, p. 160, n. 7.
اصطلاحِ دههزار لی به معنای تحتاللفظی نبود، بلکه عددی بزرگ را نشان میداد.
6. برای تجزیه و تحلیلی متنشناختی(متن بنیاد)از ارتباط میانِ هانشو و شیجی، نک:
Loewe, M. A. N, "Introduction", in: Hulsewe, A. F. P. China in Central Asia: The Early Stage 125 B.C-A.D. 23: An Annotated Translation of Chapters 61 and 96 of the History of the Former Han Dynasty, Leiden, 1979, pp. 1_70: esp. 11_25.