اکنون تحقیق مستقلی در زمینه بررسی تاثیر اندیشههای اقتصاددانان کلاسیک بر نوشتههای روزنامههای دوره قاجار و همچنین، نقش این روزنامهنگاران در انتقال اندیشههای اقتصاد کلاسیک به داخل کشور انجام نشده است. در تعدادی از کتب و مقالات اندیشههای اقتصادی نخبگان بررسی شده است؛ از جمله مهمترین این کتابها، آثار فریدون آدمیت است که در آنها به بررسی افکار اقتصادی تعدادی از اندیشمندان دوره قاجار پرداخته شده است. کتبی مانند «اندیشههای فتحعلی آخوندزاده»، «اندیشههای طالبوف»، «اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار»، «امیرکبیر و ایران» و «افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار» که با همکاری خانم هما ناطق به نگارش درآمده است، از جمله کتب بسیار جامع و مفید در بررسی اندیشههای اقتصادی برخی نخبگان دوره قاجار هستند.
در این آثار به طور موردی به بررسی اندیشههای اقتصادی ایشان پرداخته شده است و به اندیشههای اقتصادی نویسندگان روزنامههای دوره قاجار اشارهای نشده است. از مقالات مفید درخصوص چگونگی آشنایی ایرانیان با علم اقتصاد، میتوان به مقاله دکتر کامران موید دادخواه با عنوان «اندیشههای اقتصادی از حمایت از سرمایه خارجی تا سرمایهداری دولتی، تحول اندیشه اقتصادی در ایران از سال ۱۸۷۵ تا ۱۹۲۵» اشاره کرد. این مقاله به بررسی زوایای اندیشههای اقتصادی تعدادی از نخبگان دوره قاجار پرداخته است. نویسنده معتقد است که نخبگان این دوره به ارائه راهکارها و نظرهای متفاوتی در زمینه اقتصادی از حمایت از سرمایه خارجی گرفته تا خودکفایی ملی و سرمایهداری دولتی پرداختهاند. نویسنده اندیشههای ملکم را متاثر از اندیشههای کلاسیک میداند؛ اما به نقش روزنامهنگاران دوره قاجار در انتقال اندیشههای اقتصادی از اروپا به داخل کشور اشارهای نکرده است. مقاله آقای محمد مالجو نیز با عنوان «به بهانه بازخوانی اثری اقتصادی از صدر تاریخ معاصر ایران» از تحقیقات مفید درخصوص بررسی جایگاه اندیشه اقتصادی در دوره معاصر و از جمله قاجار است. نویسنده این مقاله معتقد است که اندیشههای اقتصادی متفکران عصر قاجار برونزاست؛ اما نویسنده این مقاله نیز به رویکرد روزنامهنگاران دوره قاجار به اقتصاد و نقش ایشان در انتقال اندیشههای اقتصادی به داخل کشور نپرداخته است. همچنین، این نویسنده تاثیر تفکرات اقتصادی غربی را در اندیشه نخبگان بررسی نکرده است.
نخبگان روزنامهنگار و توجه به علوم جدید
براساس نظریه جامعهشناسی پارتو، شایستهترین افراد یک گروه، نخبگان آن گروه را تشکیل میدهند. البته اصطلاح نخبگان هیچ دلالت اخلاقی یا افتخارآمیزی ندارد و به کسانی اطلاق میشود که در هر یک از شاخههای فعالیت بشری بالاترین نمره را به دست آورده باشند (کوزر، ۱۳۵۶: ۵۲۳). پارتو نخبگان را به دو دسته تقسیم کرده است: نخبگان حکومتی که از افرادی تشکیل میشود که مستقیم یا غیرمستقیم در حکومت نقش عمده دارند و دسته دوم نخبگان غیرحکومتی که بقیه نخبگان را شامل میشود (کوزر، ۱۳۵۶: ۵۲۳). در ایران دوره قاجار پس از شکستهای ایران از روسیه عباسمیرزا و وزیر او قائممقام فراهانی که از جمله نخبگان حکومتی بهشمار میآیند، پس از آگاهی از پیشرفتهای غربیان به دنبال راههایی برای خروج ایران از بنبست عقبماندگیها، به راهکارهایی همچون: استخدام اروپاییان جهت آموزش نیروی نظامی و اعزام محصلان ایرانی به اروپا پرداختند. این رویکرد بیشتر در زمینه نظامی انجام شد. موریس دوکوتزبوئه، فرستاده روسیه به ایران در سال ۱۲۳۶ هق/ ۱۸۱۸م درخصوص توجه شخص عباس میرزا به علم مینویسد:
«عباس میرزا تاکتیکهای نظامی و ریاضیات آموخته بود و میتوانست کمی انگلیسی صحبت کند (دوکوتزبوئه، ۱۳۶۵: ۱۰۶). در گفتوگوی میرزا بزرگ فراهانی با بریجیس، وی به صراحت به ناکارآمدی نظام مالیاتی دولت ایران اشاره میکند (رینگر، ۱۳۸۱: ۳۸). در کنار توجه دولتمردانی همچون عباسمیرزا و قائم مقام فراهانی (نخبگان حکومتی) به پیشرفتهای غرب و لزوم ایجاد روابط با غرب، دول غربی نیز بهخاطر رقابتهای استعماری میل شدیدی در ایجاد ارتباط با ایران داشتند لذا آنها با اعزام مستشار، رایزنی ارتباط با ایران را ترغیب میکردند و نیز پذیرای دانشجویان و محصلان ایرانی شدند (امیری، ۱۳۸۳: ۴۱). اولین اعزام محصلان ایرانی به خارج کشور در عهد عباسمیرزا آغاز شد. از هفت دانشجوی اعزامی در سالهای ۱۲۳۰ ه ق/ ۱۸۱۱م و ۱۲۳۳هق/ ۱۸۱۵م سه نفر تحصیلات خود را در ارتباط مستقیم با امور نظامی دنبال میکردند که از این سهتن، دو دانشجو مهندسی و یکی تفنگسازی آموختند و دو نفر به دنبال پزشکی رفتند. تنها دو تن از هفت نفر از پی تحصیلاتی رفتند که با امور نظامی ارتباط مستقیم نداشت (نقاشی، زبان اروپایی و علوم طبیعی)؛ اگرچه به یقین این مهارتها نیز برای عباسمیرزا و دربارش ارزشمند بودند. هیچیک از این هفت دانشجو در رشتههایی تحصیل نمیکردند که مستقیما سرشت عملی داشته باشد. ولیعهد تصریح داشت که تحصیل در خارج صرفا به قصد کسب مهارتهای مفید است. او و میرزا بزرگ مراقب بودند که دانشجویان در خارج وقت خود را تلف نکنند، بلکه هم خود را صرف تحصیل و بازگشت به ایران کنند (رینگر، ۱۳۸۱: ۴۷).
اولین دانشجویان اعزامی به خارج کشور نیز پس از بازگشت به تبریز هرکدام در دستگاه ولیعهد مشغول شدند (محبوبیاردکانی، ۱۳۷۰، ج ۱: ۱۷۵). یکی دیگر از اقدامات فرهنگی که از دوره عباسمیرزا به منظور آشنایی با علوم جدید آغاز شد ترجمه کتب اروپایی بود. کتب نظامی گیبرت و آییننامههای مانور پیادهنظام، تاریخ محاربات فرانسه با پادشاه نمسه(اتریش)، تاریخ پترکبیر و شارل دوازدهم (نوشته ولتر) به امر عباسمیرزا در دوره فتحعلیشاه ترجمه شدند (محبوبی اردکانی، ۱۳۷۰: ۲۲۷-۲۲۸). روند اعزام محصلان به خارج از کشور در دورههای بعد نیز همچنان ادامه یافت. در دولت میرزا آقاسی و پادشاهی محمدشاه، وی مصر و فرانسه را برای اعزام دانشجویان ایرانی برگزید. نخست بنا بود پنجاه نفر بنا به خواست محمدعلی پاشا راهی قاهره شوند و توصیه شده بود که دانشجویان حتیالمقدور نجیبزاده باشند و دو نفر عاقل و ریش سفید نیز به همراه خود ببرند تا در مصر جای بحث نباشد که بنا به دلایلی این سفر انجام نگرفت (آدمیت، ۱۳۴۰: ۴۰). سپس در جهت اهداف سیاست خارجی محمدشاه، فرانسه به عنوان مقصد این دانشجویان انتخاب شد. این امر مقدم بر همه، نتیجه تلاش شاه برای ایجاد رابطه نزدیک با فرانسه به منظور متوازن کردن نفوذ بریتانیا بوده است.
محمدشاه در کودکی فرانسه را بر بریتانیا ترجیح میداده است. او در کودکی در دربار عباس میرزا نایبالسلطنه در تبریز زبان، تاریخ و مقداری هم جغرافی فرانسه خوانده بود. محمدشاه فرانسه را از مادام لامارینیر آموخت که بیست سال را در دربار عباسمیرزا گذراند (ناطق، ۱۳۶۸: ۱۱۰). از سال ۱۲۶۲هق/ ۱۸۴۴م تا ۱۲۶۵ ه ق/ ۱۸۴۷م دو دسته دیگر از شاگردان ایرانی به نامهای حسینقلیخان؛ خاصه جهت آموختن فنون نظامی، میرزا رضاخان برای آموختن فن نقاشی و چینیسازی، میرزا زکیخان جهت فراگرفتن علوم فرانسه و نظام میرزا حسین خان که بعدها در سال ۱۲۸۸ هق/ ۱۸۶۰م صدراعظم ناصرالدین شاه شد و همچنین، میرزا یحیی خان، برادر میرزاحسینخان که بعدها وزیر و مشیرالدوله سوم شد، عازم فرنگ شدند (ناطق، ۱۳۶۸: ۲۴۳). از شاگردانی که در این دوره برای آموختن رشته مهندسی به فرانسه رفتند، ملکمخان بود (پویان مهر، ۱۳۹۰: ۸۵۰). در دوره محمدشاه نیز رویکرد برای ترجمه کتب ادامه یافت و به دستور آقاسی کتب زیادی نیز از جمله یک کتاب اقتصادی برای ترجمه به ایران آورده شد.
این کتاب اقتصادی، اکونومی پلیتیک (economy politic) سیسموندی بود که چند سال بعد ترجمه شد. در همین دوره بود که اولین روزنامه در داخل کشور با نام کاغذ اخبار انتشار یافت. با روی کارآمدن ناصرالدین شاه و انتصاب امیرکبیر به وزارت، وی به تاسیس دارالفنون اقدام کرد که در واقع باید آن را از نتایج اشراف و آگاهی امیرکبیر بر اوضاع جهانی و روند جبران کاستیهای ایران در زمینه علوم دانست. پولاک درخصوص تاسیس دارالفنون مینویسد:«امیرکبیر بهجای اعزام دانشجو به خارج و دعوت از مستشاران خارجی به تاسیس مدرسه ای جدید در ایران دست زد. وی جهت تهیه مقدمات و احداث ساختمان دارالفنون، مسیو جان داوودخان مترجم مخصوص خود را به اتریش فرستاد تا برای آوردن معلمان اتریشی اقدام کند. علت انتخاب اتریشیها وابسته نبودنشان به دو دولت روسیه و انگلستان بود» (پولاک، ۱۳۶۸: ۲۰۶).
با تاسیس دارالفنون و تربیت نسلی تازه با آموزشهای جدید و گسترش تفکر اروپایی در میان طبقه تحصیلکرده، لایه جدیدی بهوجود آمد. این لایه جدید نیروهای اجتماعی را در بر میگرفت که با دیگر عناصر قدیمی تحصیلکرده کاملا متفاوت بودند. تفاوت این لایههای جدید در نوع نگرش به مسائل اجتماعی و سیاسی مشاهده میشد (سعیدیان و دیگران، ۱۳۸۶: ۶۶). بعدها نیز از میان تحصیلکردگان گروهی از اصلاحطلبان در جامعه بهوجود آمدند (اکبری، ۱۳۸۴: ۹۱). ناصرالدین شاه همچنین در ذیالحجه ۱۳۰۰ دستور تاسیس دارالترجمه خاصه را به ریاست اعتمادالسلطنه داد که با این اقدام در این دوره کتب فراوانی به فارسی ترجمه شدند (اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۶: ۲۹۱). در مجموع، اقداماتی که از زمان عباس میرزا بهوجود آمد، موجب افزایش عده آگاهان و کسانی شد که به امور کشورداری و بینالمللی علاقهای داشتند و نیز بین روحانیون و تجار و مغازهداران نوعی آگاهی پدید آورد. این عده رفتهرفته تشنه اطلاعات و اخبار و حوادث داخلی و خارجی شدند و این عوامل هسته اولیه روزنامهنگاری را در ایران تشکیل داد (ذاکر حسینی، ۱۳۷۰: ۴۰). انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از دیگر اقدامات امیرکبیر در جهت افزایش آگاهی جامعه بود. در شماره هفتم این روزنامه درخصوص دلیل انتشار این روزنامه اعلام شد:
«از آنجا که همت خسروانی اعلیحضرت پادشاهی مصروف به تربیت اهالی و اعیان و رعایا و تجار و کسبه دولت خود است که به دانش و بینش آنها بیفزاید و از گزارش داخله و خارجه خبردار باشند، لهذا به انطباع روزنامه و انتشار آن به ممالک محروسه فرمایش عالیه فرمودهاند و امید کلی هست که به واسطه انتشار این روزنامهها اطلاع و آگاهی و بینایی اهالی این دولت علیه بیشتر شود» (روزنامه وقایع اتفاقیه، ش ۷، جمعه ۱۷ جمادیالاولی ۱۲۶۷: ۵). امیرکبیر برای اطمینان از شمار خوانندگان، اشتراک این روزنامه را برای همه صاحبمنصبان دولتی که بیش از دویست تومان حقوق سالانه میگرفتند، اجباری کرد (آدمیت، ۳۷۳: ۱۳۵۴). به دستور امیرکبیر روزنامههای خارجی از فرانسه، انگلیس، روس، اتریش، عثمانی و هند میرسید و قسمتی از آن ترجمه شده و به صورت جزوه تحت اختیار امیر قرار میگرفت که حاوی اخبار سیاسی و اقتصادی بود. قسمتهایی از همین ترجمهها در روزنامه وقایعاتفاقیه چاپ میشد تا به اینوسیله به اطلاع عموم برسد (رضوانی، ۱۳۷۲: ۸۳). همزمان با شکستهای متعدد نخبگان حکومتی دوره ناصری (امیرکبیر، سپهسالار و امینالدوله) به دلیل مخالفتها و کارشکنیهای عناصر استبداد حکومتی و استعمار خارجی، نخبگان (حکومتی و فکری)، تلاش گستردهای برای آشناسازی جامعه با تفکرات جدید و با بهرهگیری از ابزار نوین همچون روزنامه صورت دادند. در حقیقت، طی این مدت حکومت قاجار، عدم تمایل جدی خود به تغییر و تحول در ساختارها را بارها نشان داده بود.