مدیریت مالی و شرکت مالی
در سطح گسترده مدیریت مالی عبارت است از مطالعه و بررسی راههای مختلف برای پاسخگویی به این سه سوال:
1- چه نوع سرمایه گذاریهای بلند مدت مورد نیاز است؟ (چه نوع ماشین آلات، ساختمان و... نیاز است). که این سوال به چگونگی برنامه ریزی و مدیریت سرمایه گذاریهای بلند مدت اشاره دارد که به این کار بودجه بندی سرمایهای گویند. در بودجه بندی سرمایهای علاوه بر حجم دریافتیها توجه به مدت زمان دریافت جریانات نقدی و ریسک این دریافتها نیز بسیار مهم است.
2- وجوه مورد نیاز سرمایه گذاری خود را چگونه تأمین کنیم؟ در حقیقت این سوال به ساختار سرمایه که تعیین کننده ترکیب تأمین مالی عملیاتی است، اشاره میکند. در جواب این توجه به دو مسئله برای مدیر مهم است:
اول اینکه چقدر از ساختار سرمایه را بدهیها و چقدر از آن را حقوق صاحبان سهام باید تشکیل دهد.
دوم اینکه ارزان ترین منابع برای تأمین وجوه مورد نیاز شرکت کدامند؟ استفاده از وامها میتواند سود بیشتری را متوجه شرکت کند اما این کار با ریسک بیشتری روبه رو است. از جانبی استفاده فراوان از منبع حقوق صاحبان سهام دارای ریسک کمتری است اما سود آن هم کمتر است.
3- امور جاری مالی شرکت مثل پرداخت وجوه و دریافت وجه از مشتری چگونه انجام شود؟ این سوال در حقیقت اشاره دارد به مفهوم «مدیریت سرمایه در گردش» که این اصطلاح در حقیقت به داراییهای جاری یک شرکت، مانند موجودی کالا و بدهیهای جاری آن، مانند بستانکاران تجاری، اطلاق میشود. مدیریت سرمایه در گردش، وظیفهای است که باید هر روزه انجام شود.
مدیر مالی در حقیقت بخش حسابداری و خزانه داری را کنترل میکند و این بخش ها، مسئولیت انجام کارهایی که در بالا گفته شد را به عهده دارند.
انواع سازمانهای تجاری
سه نوع سازمان تجاری را میتوان ذکر کرد:
موسسه انفرادی: که صاحب آن یک نفر است و از نظر تشکیل و راه اندازی بسیار ساده است. اما مشکل آن این است که فرد در این سازمان مسئولیت نامحدود دارد. یعنی اگر به ورشکست شود حتى طلبکاران میتوانند از دادگاه بخواهند که اموال مقروض را بفروشد و طلب آنها را بپردازد.
شرکت تضامنی: که با شراکت دو نفر یا بیشتر آغاز به کار میکند و شبیه موسسه انفرادی است؛ و هم شرکا در برابر تعهدات آن مسئولیت نامحدود دارند. نوعی دیگر از شرکت تضامنی هم وجود دارد که در آن ممکن است که یک یا چند شریک مسئولیت محدود داشته باشند که به آن شرکت تضامنی مختلط میگویند.
شرکت سهامی: این شرکت بزرگ ترین نوع شرکت تجاری است که شخصیت حقوقی شرکت مستقل از مالکان آن است. تشکیل این شرکت ها معمولاً سخت تر اما مسئولیت مالکان محدود است. مزیت این شرکت نسبت به سایر شرکتها علاوه بر محدود بودن مسئولیت مالکان در توانایی بالا در جذب سرمایه و گسترش راحت تر نسبت به دو نوع قبلی است. اگر چه این شرکت میتواند با انتشار سهم و ... سرمایه بیشتری برای توسعه خود بدست بیاورد اما باید دقت کرد که مالیات سخت تر و بیشتری نسبت به سایر مؤسسات مذکور بر این شرکت ها حمل میشود. در این شرکتها پس از کسب سود توسط شرکت از این سود مالیات گرفته میشود. همچنین بعد از اینکه شرکت مالیات را پرداخت میکند و در حین پرداخت سود به مالکان سهامها هم مالیات دومی پرداخت میشود که به آن مالیات مضاعف گویند.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی کسب پول و افزایش ثروت مالكان سهام است. اما اینکه این امر چگونه باید حاصل شود بسیار مهم است. مثلا یک مدیر میتواند با لحاظ نکردن برخی از هزینههای استهلاک یا به طور کلی با دست کاری در صورتهای حسابداری سود شرکت را به صورت کاذب بیشتر از مقدار واقعی نشان دهد؛ لذا باید این افزایش سود به صورت کاملاً واضح تعریف شود. اما از آنجا که برای مالکان سهام یک چیز بسیار با اهمیت است و آن هم ارزش جاری سهام است. میتوان هدف مدیر مالی را
حداکثر کردن ارزش جاری شرکت ذکر کرد. البته این در زمانی است که بازار کارا باشد. یعنی قیمتهای اوراق بهادار به صورت کامل، منعکس کننده اخبار موجود و مرتبط با قیمت سهم است؛ و بازار قیمت سهم شرکت را تعیین میکند.
مسئله نمایندگی
مدیر مالی باید به گونهای شرکت را هدایت کند که نه شرکت دچار ورشکستگی شود و نه دچار رکود. ممکن است مدیر مالی برای اینکه موقعیت خود را حفظ کند به انجام یک کار که ممکن است باعث افزایش جدی ارزش سهام میشود و مالکان هم به انجام آن راضی اند، سر باز زند؛ و یا برای منافع شخصی خود به بزرگ کردن شرکت بدون اینکه تأثیر بسزایی بر درآمد شرکت داشته باشد بپردازد، که این کار باعث نادیده گرفتن منافع مالکان سهام است. به این گونه اتفاقات که بین منافع مالک و مدیر تعارض پیش میاید مسئله نمایندگی میگویند. برای حل این مسئله راه حلهای زیادی داده شده از جمله: شریک کردن مدیران در سهام شرکت با در اختیار گذاشتن فرصت هایی مناسب برای خرید سهام با قیمت مناسب که مختص مدیران باشد، در نظر گرفتن پاداشهای مدیریتی یا کنترل شر کت و ...
بازارهای مالی و شرکت سهامی
جریانهای نقدی ورودی و خروجی شرکت
برای روشن شدن مسیر جریان نقدی بین بازارهای مالی و شرکت، فرض کنید یک شرکت برای تأمین وجه مورد نیاز خود هم سهم منتشر میکند و هم وام میگیرد در نتیجه:
1- وجه نقد از بازار مالی به سمت شرکت جریان مییابد.
۲- شر کت با استفاده از این وجه در داراییهای جاری و ثابت سرمایه گذاری میکند.
٣- از محل به کار گیری داراییها جریان نقد تولید میشود.
4- قسمتی از این وجه نقد به عنوان مالیات به دولت پرداخت میشود.
5- بخشی از جریان وجه نقد پس از مالیات مجدداً در شرکت سرمایه گذاری میشود.
6- بقيه وجه نقد به عنوان جریان نقدی پرداختی به بستانکاران (بهره) و سهام داران (سود تقسیمی) به بازارهای مالی باز میگردد.
این در حقیقت مسیری است که جریان نقدی بین شرکت و بازار مالی طی میکند.
بازار پول و سرمایه
بازار پول جایی است که در آن اسناد بدهی کوتاه مدت خرید و فروش میشوند. این اسناد معمولاً ابزار بازار پول نامیده میشوند و اصولاً سند بدهکاری هستند. مثل تأییدیه بانکی، معرف وام كوتاه مدت اخذ شده توسط شرکتهای بزرگ است. بازار پول یک بازار معامله گری است. عموماً معامله گران برای کسب سود، اقدام به خرید و فروش چیزی میکنند و ریسک موجود در خرید و فروش را هم خود میپذیرند. در این بازار کارگزارها و واسطهها، به عنوان واسطه بین خریداران و فروشندگان عمل میکنند، اما مالک دارایی مورد نظر نمی شوند؛ مثلاً یک بنگاه معاملات املاک معمولاً خانه ها را خرید و فروش نمیکند، بلکه ترکیبی فراهم میآورد تا خریداران و فروشندگان خانه به خرید و فروش بپردازند.
بازارهای اولیه در مقایسه با بازارهای ثانویه
بازارهای اولیه بازارهایی است که اولین فروش اوراق بهادار توسط دولت و شرکتهای سهامی در آن صورت میگیرد، که شرکت از این طریق سرمایه و وجه نقد مورد نظر خود را تأمین میکند؛ و بازارهای ثانویه بازاری است که اوراق بهادار پس از اولین فروش، در آنجا معامله میشود.
در بازارهای اولیه اوراق بهادار شرکتها به دو صورت عمومی و خصوصی عرضه میشوند. در عرضه عمومی اوراق بهادار به عموم مردم فروخته میشود. در حالی که عرضه اختصاصی نوعی فروش مذاکرهای است و طرف خریدار هم یک شرکت یا موسسه مالی خاص است. اغلب اسناد بدهی و اسناد مالکیت که به عموم مردم فروخته میشوند، تعهد خرید میشوند که این کار در کانادا موسسههای تأمین سرمایه انجام میدهند. موسسههای تأمین سرمایه اوراق بهادار شرکتها را میخرند و با قیمتی بیشتر میفروشند. هر شرکتی که بخواهد سهام منتشر کند باید در مراکز قانونی عرضه عمومی خود را ثبت کند. این کار باعث میشود که شرکت قبل از انتشار اطلاعاتی را در مورد خود منتشر کند. در نتیجه خریداران با آگاهی بیشتری اقدام به خرید سهام میکنند.
همچنین لازم به ذکر است که دو نوع بازار ثانویه داریم: بازار حراج و بازار معامله گری.
سهام اغلب شرکتهای بزرگ کانادایی در بازارهای حراج سازمان یافته و در بازارهای دلالی معامله میشوند. بازارهای حراج از دو جنبه با بازارهای خارج از بورس دارای تفاوت هستند. اولاً بازارهای حراج بر خلاف بازارهای خارج از بورس دارای مکان فیزیکی است و ثانیاً در بازارهای خارج از بورس، اغلب خرید و فروشها را معامله گر ها انجام میدهند. در حالی که هدف اصلی از تشکیل بازارهای حراج، مرتبط کردن خریداران و فروشندگان است. نقش معامله گرها در این دادو ستد ها محدود است.
موسسههای مالی
موسسههای مالی به عنوان واسطه بین سرمایه گذاران و شرکتهایی که نیاز به وجه نقد دارند، عمل میکنند. این موسسهها شامل بانکها، موسسههای سپرده پذیر، موسسههای امین، تعاونیهای اعتبار، موسسههای تأمین سرمایه، شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و صندوقهای مشترک سرمایه گذاری است. در این مورد بانکها با اخذ سپردهها و اعطای وام و با استفاده از تفاوت نرخ بهره در اخذ و اعطای وام، درآمد کسب میکنند. بانکها همچنین با صدور ضمانت نامه بانکی برای موسسههای کوچک که قصد دارند از شرکتهای بزرگ وام بگیرند نیز از این مؤسسات کارمزد دریافت میکنند.