رابرت اوون ( Robert Owen) در ۱۴ مه ۱۷۷۱.م بهدنیا آمد، از او به عنوان یکی از پایهگذاران جنبش سوسیالیسم یاد میشود؛ هرچند بعدها مارکس و انگلس انتقاداتی جدی به نظریات او وارد کردند.
اوون سوسیالیست و اصلاحگر انگلیسی و از پیشروان نخستین شرکتهای تعاونی بود. یک ازدواج پرثمر به او این امکان را داد تا شریک کارخانه نیولانارک شود. این شراکت برای او زمینه تجربهگرایی مهمی را فراهم کرد؛ فرصتی برای تحققبخشیدن به اصلاحات اجتماعی، اصلاحاتی که رابرت اوون انگاره آن را از آشنایی مستقیم خود از فقر کارگر صنعتی بهدست آورده بود. تلاشهای او بهطور مشخص برای تقلیل ساعات کار، بهبود مسکن و برقراری یک آموزش اجباری با روشهای نو بود. از طرفی اولین کودکستان در انگلستان به همت او بهوجود آمد. او به فرمانبرداری مطلق خرد انسانی معتقد بود و نظریه آموزش او سنگ زیربنای تمامی نظامش بود؛ برای انسانی که میخواهد بر ماشین حاکم باشد و از امکانات انقلاب صنعتی بهرهبرداری کند، آموزش ضروری است؛ در حالی که همین آموزش در بهبود بازدهی فردی نیز سهیم باشد. نیولانارک بهزودی زیارتگاهی برای اصلاحطلبان اجتماعی بریتانیا شد.
اوون برنامه اصلاح اجتماعی خویش را با جلب اعتماد کارکنانش که شهروندان نیولانارک بودند آغاز کرد؛ فروش مشروبات الکلی سنگین را برای کاستن از اعتیاد به الکل ممنوع ساخت و کیفیت خانهها، خیابانها و وضعیت بهداشتی شهر را بهبود بخشید. بر اساس برنامهای که داشت، سوخت و البسه در فروشگاههای شرکت به قیمتهای مناسبی فروخته میشد، اماچشمگیرترین نوآوری اوون به آموزش و پرورش مربوط میشد. با خاتمه بخشیدن به کاربچهها در کارخانهها، مدرسهای تاسیس کرد که در آن کودکان پنج تا ده ساله به صورت رایگان آموزش میدیدند.
«اوون» مبتکر «سوسیالیسم تعاونی» است که افکار خود را در اسکاتلند و نیز در یک منطقه کشاورزی در ایندیانای آمریکا به معرض تجربه گذاشت. او با این عقیده که جامعه باید عاری از فقر، جنایت و مرض باشد و مردم با شادی و خوشبختی و بدون ترس و هراس از آینده و در نهایت خوشبینی زندگی کنند طرح مدینه فاضله خود را نوشت تا یک الگو برای سراسر جهان شود و نخستین مدینه فاضله را به نام «نیو لانارک(New Lanark)» به وجود آورد.
اوون معتقد بود بشر از طریق آموزش و ارتقای سطح آگاهیهای خود و با زندگانی برادروار میتواند به نیکبختی و پیشرفت دست یابد و باید بهترین آموزش و پرورش و بهداشت یکنواخت و مطلقا رایگان برایش فراهم شود و وسایل تفریح و ورزش نیز عمومی و رایگان باشد.
اوون در حقیقت یک محیطگرا بود که اعتقاد داشت محیطی که کودکان در آن پرورش پیدا میکنند، عامل اصلی در شکلگیری عقاید، باورها، رفتار و موفقیت آنهاست. در عین حال معتقد بود جامعه و افرادی که به بهبود رفاه جامعه میاندیشند میتوانند شخصیت فردی کودکان را شکل دهند. او همچنین یک آرمانگرا بود که عقیده داشت با کنترل کردن شرایط و نتایج نهایی تربیت کودک، امکان ساختن جامعهای نو و کاملتر وجود دارد. این دیدگاه اطمینانبخش از تربیت و آموزش کودک خواستهها را آزادانه به سمت ریشهها و مبانی هدایت میکند و محیط را به مثابه نیرویی تعیینکننده در مدیریت و تعیین رفتارها مسلط و حاکم میسازد... بنابراین به منظور بهکارگیری و اجرای عقایدش، مدارس اطفال را در 1816.م در نیولانارک طراحی کرد تا از حدود صد کودک مراقبت کند و زمانی که والدینشان در کارخانههای نخریسی و پنبهریسی کار میکردند، آنها را تحتپوشش تربیتی قرار دهد. این کار به افتتاح اولین مدرسه اطفال در 1818.م در لندن منجر شد.
رابرت اوون بر این باور بود که مدیریت جامعه باید خالی از هرگونه ضعف باشد، مردم به تحقیق بدانند که برای اداره جامعه چه کسانی را انتخاب کنند و این انتخاب باید عالمانه و عامدانه باشد [نه، اثیر تبلیغ و القا]، بنابراین باید دسترسی منصفانه به شناخت چنین افرادی وجود داشته باشد. او که با وضعیت پارلمان انگلستان و چند کشور دیگر که در زمان او دارای پارلمان بودند آشنایی داشت، معتقد نبود که دوره یک نماینده باید به اتمام برسد تا کنار برود، بلکه طبق آموزشهای او، اعضای جامعه باید بتوانند هروقت که احساس کنند در انتخاب نماینده اشتباه کردهاند او را برکنار سازند. به عقیده «اوون»، جبران اشتباه باید فوری باشد و به اشتباه نباید مهلت داد.
اوون بهجای بهکار بردن واژه «سوسیالیسم»، از فرضیه خود به عنوان روش «هماهنگی و تلاش مشترک جهانی انسانها و جوامع بشری برای رسیدن به برابری و سعادت» نام برده و داشتن زندگانی خوب و خوشبینی و امید را حق انسان خوانده و اعتقاد داشت پیشرفت صنعت و تکمیل ابزارها [تکنولوژی] بشر را آسودهتر و زحمتش را کمتر میکند ولی پیشرفت صنعت نمیتواند به تامین اخلاقیات که عامل تکامل انسان است کمک کند. تداوم آموزش است که انسان را اخلاقی میکند.
باور او به ارزش تعاونی بهجای رقابت و اعتقاد خوشبینانهاش به اینکه آموزش قادر است بهطور کامل نفع شخصی را به توجه منافع عمومی تغییر دهد، قرار داشت که در یک کتاب و چند مقاله توسعه داده شد. اوون سالهای آخر عمر خود را در آمریکا به حمایت از امحای پول با پشتوانه استاندارد پایه فلزی و جایگزین کردن آن با روشهای دیگر پرداخت و هیچگاه تلاش نکرد عملی بودن اندیشههای خود را توضیح دهد.
فلسفه اوون برای اصلاحات اجتماعی به اوونیسم معروف شد، او معتقد بود تجارت و جامعه میتواند با آرمانهای سوسیالیستی اتوپیایی تغییر یابد. او به عنوان یک سوسیالیست آرمانشهر، اعتقاد داشت که اگر جامعهای در همه چیز با هم مشارکت داشته باشد و تصمیمات جمعی بگیرد، میتواند یک دولت رفاهی تقریبا کامل ایجاد کند. رابرت اوون در سال 1858.م درگذشت.