د) دین و مراسم مذهبی آسها
آسها در نیمهی راه بخش عمدهی سلسله جبال قفقاز، زندگی میکنند، سرزمین آنها در حدود هشتاد مایل از شرق به غرب، و پنجاه سال از شمال به جنوب است. تنها راه کوهستانی به نام گردنه داریال از میان آن میگذرد. بنابراین، از میان طوایف قفقازی، آسها هستند که در شمال و جنوب و در دو سوی رودخانه زندگی میکنند. عدهای هم در دشت تِرِک، اقامت دارند. آلانها به وسيلهی مبلغان دینی بیزانسی و گرجی به آیین عیسوی در آمدند، و یکی از مبلغان به نام تئودور، در سدهی سیزدهم، تنها از آنها به عنوان مسیحی نام میبرد. اندکی پس از این زمان، تحت تأثیر حملات تاتارها و کاباردیها (اقوامی که در مناطق هموار شمالی دامنههای کوههای قفقاز زندگی میکنند و مسلمان هستند) از حیث ظاهر آیین اسلام را پذیرفتند. طی قرن گذشته، روسها برای جلوگیری از گسترش اسلام به دخالت پرداختند، و از این رو، بعضی از آسها که از مسلمانان اصیل بودند به ترکیه عثمانی مهاجرت نمودند، و عدهای، از عیسویت پیروی کردند. اما، گفته میشود که تنها مراسم این مذهب را به جای میآوردند. بسیاری از افراد و مکانها را کلیسا، مقدس اعلام داشته است، ولی تردیدی نیست که مدتها پیش از آمدن مبلغان مذهبی، جنبه تقدس این افراد و مکانها برقرار شده بود.
آسها نام خدا یعنی خودساو را برای خدای متعال که به نظر آنان و خدای خدایان است به کار میبرند ولی، اگرچه گاهی در گفتگوهای روزانه، این نام را بر زبان میآورند، او را مافوق این میدانند که در امور بشری دخالت کند. این امور تحت نظر مقدسان، با نیروهای پایینتر یا دزوارها (به گرجی به معنای صلیب) هستند که فرشتگان ایزد با دواگ که با آنها هستند و هر فردی دارای فرشتهای نگهبان است. بزرگترین این نیروها عبارت است از:
واتیسلا، پدید آورندهی تندر و محصولات؛
واستی دیژی، که او را سوار بر اسبی سپید میپندارند و حامی افراد خوب و گلههای آنان در مقابل دزدها و گرگها هستند؛
توتیر، حامی گرگها، که باید رضایت او را جلب کرد؛
فالواره، حامی مهربان گوسفندان؛
آوستي، حامی حیوانات وحشی؛
برستير، فرمانروای زیر زمین که با مردگان ملاقات می کند و آنها را به دزانات، (بهشت) یا زیندون، (دوزخ) بنابر اعمال آنها می فرسنتد؛
کوردلاگون، آهنگر آسمانی؛
سفه، نگهبان اجاق؛
خوت سوی دزواره، محافظ ازدواج و عطا کنندهی کودک و مانند آنها.
زنان به طور کلی به بانو میرام (مریم، مادر عيسی) احترام میگذارند، و در خارج هر دهکدهای او را به صورت سنگی بزرگ نشان میدهند. هر خانهای «آقای محله خود را دارد، و عروس پیش از ترک خانه دیرین خود، باید از او اجازه مرخصی بگیرد، و نسبت به «آقای» خانه جدید خود احترام بگذارد.
حامیان دزوارها و مسافرها نیز وجود دارد، جایگاههای مقدسی نیز هست که جنبه تقدس آنها، مربوط به آن است که اقامتگاه دزوارهای شخصی محسوب میشوند. این جایگاهها در نظر آسها مقدس به شمار میآیند. این محلها بیشتر ویژه پیروان آیین عیسویت است. جایگاههای دیگری نیز در نظر روستاییان مجاور مورد احترام هستند.
زندگی آسها، با جشنها و مراسم بسیار همراه است که، بسیاری از آنها دارای اصل و منشأ عیسوی است. مراسم مذهبی به دو بخش تقسیم میشود: کوود، به معنای عبادت، و، خيست، به معنای مراسم مردگان. تشریفاتی جهت قربانی کردن نیز وجود دارد. در این مورد پیر مردی دعا میخواند، و پشم تن حیوان را اندکی میسوزاند و جامی پر از شراب بر آتش میافشاند، و جوانی گردن حیوان را با مراسم خاصی میبرد. هنگامی که همگی در کنار میز نشستهاند، رئیس خانواده دعایی طولانی میخواند و دیگران «آمین» میگویند. در پایان، وی کمی از ششهای حیوان را که در پیه پیچیده شده، بر آتش مینهد، مردی که سن او از صاحبخانه اندکی کمتر است دعای مختصری میخواند و کمی شراب بر آتش میافشاند. پس از آن که خوردنی و آشامیدنی را برکت بخشیدند، جشن را آغاز میکنند. زنان اجازه دخول در این مراسم را ندارند، بلکه از باقیمانده غذا استفاده میکنند.
وقایع عمدهی سال عبارتند از: جشن سال نو و مراسم آب پاشان، یا جشن تجلی مسیح، در این ضمن مراسم قربان کردن بره، برای فرشتهی نگهبان خانه انجام میگیرد که، نیم حیوان را در داخل خانه به خاک میسپارند. کو مخسان، جشنی است که به یاد مردگان بر پا میشود: هر خانوادهای که مرگی در آن اتفاق افتاده، در این مراسم شرکت میجوید، و گوسفند و شراب تقديم میدارد. بعد از ستایش مردگان، مسابقه اسب سواری به افتخار آنها بر پا میشود، و سلاحها و اشیای متعلق به او، به عنوان جایزه توزیع میگردد، سپس، ماه روزه به افتخار تو تیر پیش میآید تا او را ترغیب کنند که گرگهای خود را نگهدارد و جان گوسفندها را ببخشد، یک توجیه جشن مزبور این است که مسیح جایی در بهشت، تنها به کسانی میدهد که به طور شایسته روزه گرفته باشند، و مردم از برستیر میخواهند که بگذارد نیاکان شایسته آنها وارد بهشت شوند.
سپس جشن سنت نیکلا برپا میشود، که در طی آن، برای هر چهار خانواده، یک گاو نر قربانی میکنند. در ماه مه، جشن «خدای بزرگ» در پایان شخم زدن زمین بر پا میدارند، و در این هنگام، گورهای سال گذشته را با چمن میپوشانند. پس از آن، زنان مراسمی در دهکده به یاد دزوار هر محل انجام میدهند و هیچ مردی، غیر از قربانی کننده، نباید حضور داشته باشد و هدف از انجام این مراسم، تأمین محصول آینده است.
ه) خط و زبان آسها
آسها به یک زبان ایرانی سخن میگویند که دارای جنبههای ویژه ای بود که، در بقایای زبان ایرانی که در دشتهای جنوبی روسیه به آن سخن میگفتند، یافت میشد. نام برخی از رودخانهها مانند دون، دانوب، دنیستر همگی احتمالاً از کلمه آسی «دون» برآمده که به معنای «رود» میباشد. آسی دارای دو گویش میباشد: یکی ایرون (ظاهراً همان کلمهی «ایران» است) و دیگری دیگورون است که در بخش غربی دره اوروخ بدان تکلم میشود و قدیمیتر از لهجهی ایرونی است که در بخش اعظم سرزمین آنها متداول بوده است. زبان آسی بسیار از ویژگی های زبان آلانی و سکاها را با خود دارد. ساکنان منطقه اولاقوم به لهجهای که مخلوطی از این دو گویش است سخن میگویند. در این زبان هفت مصوت و بیست صامت وجود دارد و ساختار زبان آن صرفی میباشد.
نخستین مدرک مکتوب به زبان آسی، کتیبهای که از 941 میلادی به جای مانده و با حروف یونانی نوشته شده است. یک نوع خط متکی بر خط روسی به وسیله شگرن در 1844 اختراع شد .از 1923 تا 1938 خط آسی متکی بر الفبای لاتین بود. در برخی نقاط، الفبای روسی متداول گردید.
و) ادبیات آسیها
ادبیات آسی دارای بیش از صد سال سابقه داشته و گمان می رود که آلانها نیاکان آسهای کنونی در قرن پنجم میلادی زبانی مکتوب داشتهاند. همانطور که ذکر گردید آلانها در قرون وسطی در طی حمله تاتارهای مغول از میان رفتند و سنتهای فرهنگی و اجتماعیشان قطع گردید. چنین است که هیچگونه اطلاعی مستندی در باب آثار مکتوبشان به جای نیست. بعد از این یورش مردم به سنت مردمی و باستانی گرویدند و از میان میراث غنیشان چند نوع اثر ادبی شامل قصههای مربوط به قهرمانان، آوازها، ضرب المثلها، قصه های عامیانه، داستانهای تاریخی و اثر حماسی نارتی (حماسه نرت حماسه ملی مردمان ایرانیتبار قفقاز شمالی و مردمان بازمانده آلان) برجای بماند.
در سدهی نوزدهم، یالگزیده(1830-1775)خطی متکی بر الفبای گرجی اختراع نمود ولی الفبای متکی بر خط روسی غالب گردید. در سال 1865 ممسوراوف(1898-1843) نخستین اشعار آسی را سرود ولی مردم تا تاسیس دولت شوروی به خواندن آن نپرداختند.
یکی از متفکران و نویسندگان آسی در قرن نوزدهم ختاگوروف (1906-1859) بود که اندکی پس از ممسوراوف به زبان آسی شعر سرود و آثاری بوجود آورد که از لحاظ غنای و موضوعی و زیبایی ممتاز بود. از افراد برجستهی دیگر در این زمینه نیز میتوان از کانوکوف، کوبالوف و گوردژبیتی نام برد.
ز) آلانها در ادب فارسی
نام این قوم و سرزمینشان در متون ادب فارسی و ایرانی بسیار بکار رفته است. چنانکه در حدود العالم در باب ایشان آمده است: مشرق و جنوب وی سریر میباشد و مغرب وی روم است و شمال وی دریای کزر و به خاک خزر بود و این ناحیتی است اندر شکستگیها و کوهها و جایی با فراوانی و ملکشان ترساست و مردمانی بت پرست و مردمان وی گروهی کوهی و گروهی دشتی، و لشکر ملک اینجا به شهر خیلان باشد و بندر کاسک و شهر در آلان از این ناحیت است.» شرفنامهی منیری آلان را ولایتی از ایران و ترکستان یاد می کند.
- قطران تبریزی درباره آلان چنین میگوید:
خبر دهند که چون او رود به حرب عدو بود به لشکرش اندر شه آلان و خزر
- خاقانی درمورد این قوم آورده است:
چون زسواد شابران سوی خزر سپه کشید روس و آلان نهند سرخدمت پای شاه را
و نیز:
تف تیغ هندی هندوستانی علی الروس در روس و آلان نماید
- نظامی نیز در این باره بیت زیر را دارد:
بگرداگرد خرگاه کیانی فروه هشته نمدهای آلانی
و به بیان فرودوسی بزرگ:
الا نان و غز گشت پرداخته شد آن پادشاهی همه تاخته بخواند و بسی پندها دادشان براه الانان فرستادشان
با ایرانیان گفت الانان و هند شد از بیم شمشیر ما چون پرند کشیدند لشکر بدشت نبر الانان و دریا پس پشت کرد
ح) هنر آسها
آسهای بدوی، هنگامی که به صورت قومی ساکن در آمدند، و اقتصاد خود را به اقتصادی کشاورزی و دامداری تبدیل کردند. در سدهی هشتم و نهم، روابط ملوک الطوایفی میان آنها به وجود آمد، در اواخر سدهی دهم، یک دولت آسی تشکیل یافت و روابط خارجی اقوام نزدیک دریای خزر، با دولت روم شرقی با بیزانس، نقشی به عهده گرفت. تکامل تجارت باعث شد که شهرهایی به وجود آید، آثار مساکن و دخمههای محل گور، در شمال رود دون، و در شمال قفقاز، حاکی از غنای ثروت آسها است. آنان در پیرامون بعضی از اقامتگاههای خود، دیوارهایی میکشیدند که، از تخته سنگهای نازک تشکیل مییافت و روی آنها طرحهای هندسی میکندند، و گاهی طرحها دارای صورتهای جانوران و انسان بود.
آثار هنری آنها در سدهی چهارم و پنجم عبارت از زینت آلات زرین و سیمین بود که، در آنها سنگهای کم بها، بویژه به رنگ قرمز با شیشه به کار میبردند. آویزها و سایر زینت آلاتی که با سرهای پرندگان مزین شده است، در مرحله بعد به وجود آمد. در سده هفتم تا نهم، تندیسهایی از انسان و اسب، و پلاکهای مفرغی با شکل گیاهان، و طرحهای هندسی رواج یافت.
در شمال سرزمین آسها، پلاکهای زینتی زراندود، طلسمها و غلاف شمشیر و یک لگام منحصر به فرد زرین، تندیسی از یک زن، بخشهایی از پارچه زیرزین چرمی اسب، با طرحهایی برودری دوزی شده از طاووس، یافت شده که حاکی از تکامل هنر آسها از سده دهم تا یازدهم است. کهنترین نوع هنر عملی آسها، کنده کاری روی چوب و سنگ، و ایجاد آثار فلزی هنرمندانه، و ملیله دوزی میباشد. پس از انقلاب اکتبر، کشاورزی به صورت مکانیزه در آمد و بسیاری از آسها به کارهای صنعتی پرداختند.