از ديماه سال گذشته که اعتراضاتي در شهرهاي مختلف ايران اتفاق افتاد، جامعهشناسان و پژوهشگران زيادي درباره اين اعتراضات مقالات علمي تهيه کردند و اميد اجتماعي را نيز مورد بررسي قرار دادند. بخشي از مقالات درباره اميد اجتماعي و اعتراضات اخير نيز در زمستان سال گذشته در جشنواره اميد اجتماعي مورد بررسي قرار گرفت. گروه اجتماعي روزنامه «شرق» در نظر دارد در گزارشها و مصاحبههاي سلسلهواري درباره اعتراضات اجتماعي در ايران، نقش جوانان و زنان در اين اعتراضات و همچنين اثرات اجتماعي اتفاقات اخير و نگاه کارشناسان و جامعهشناسان را با شما به اشتراک بگذارد. در اولين قسمت از اين مجموعه مصاحبه و گزارشها، سعيد مدني، جامعهشناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعي و استاد دانشگاه، به سه سؤال روزنامه «شرق» درباره حضور جوانان در اعتراضات، نقش زنان در اعتراضات اخير و همچنين اميد اجتماعي و نگاه دولت به اعتراضات اخير از منظر اجتماعي پاسخ داده است.
از اعتراضات ديماه، تا امروز بيشترين معترضاني که به چشم ميخورند جوانان هستند. دليل اعتراضات جوانان در ماههاي اخير چيست؟
جنبش جوانان سالهاست براي زندگي بهتر تلاش ميکند. جنبش جوانان حاصل تلاشهاي ناهماهنگي است كه جهتـي عـام دارنـد و بـه آهستگي و همراه با تأمل به سمت آن حركـت مـيكننـد و در نتيجـه طـولانيمـدت و مستمرند. جنبش جوانان معمولا ليدر شناختهشدهاي ندارد و تجلـي يـك اعتـراض است. عموما به افراد در گروه سني 15 تا 29 سال جوان گفته ميشود، اگرچه در جنبش جوانان عموما دانشـجويان و دانـشآمـوزان محوريت دارند. اين گروهها از وقت و فراغت بيشتري براي پيگيري مطالبات برخوردارند، ارتباط گستردهاي با روشنفكران و گروههاي مرجع دارند و از منزلت و اعتبار قابلتوجهی در ميان ساير جوانان و نيـز بخـشهـاي مختلـف جامعه برخوردارند. همچنين به دليل گستردگي و چابکي امکان محدودكردن سريع آنان براي دولتها دشوار است.
جامعه ايران سالهاست با پديده جواني جمعيت روبهرو است؛ يعني تقريبا يکسوم جمعيت در گروه سني 15 تا 29 سال هستند. همزمان با سهم بالاي جمعيت جوان كشور، از آغاز انقلاب تا امروز جوانان نقش مهمي در تحولات سياسي، اجتماعي كشور ايفا کردهاند. مشاركت مـؤثر در فراينـد پيروزي انقلاب اسلامي در دهه 50، حضـور غيرقابلانکار در جنگ هشتساله و دفـاع از اسـتقلال و تماميت ارضي كشور، حضور در جنبش اصلاحي و... فهرست مختصري است از حضور گروههاي سني جوان در تحـولات سياسـي، اجتماعي عمده كشور. با وجود اين کنشهاي جمعي جوانان را که تحت عنوان جنبش عام خوانده ميشود بايد از جنبشهاي خاص تفکيک کنيم. منظور از جنبشهاي خاص آن دسته از جنبشهاي اجتمـاعي اسـت كـه هـدف تعريفشده، رهبران شناختهشده و اعضاي مشخص دارند و به خودآگاهي جمعي رسيدهاند، اعضا نسبت به جنبش نوعي احساس وفاداري و تابعيت دارند و نوعي تقسـيم كـار در درون جنبش وجود دارد و افـراد موضـع و منزلـت خـاص خـود را دارنـد. جنبش جوانان چنين ويژگيهايي را ندارد و اگرچه آن را ميتوان بيانگر تلاشهاي آگاهانه بخشي از جوانان جامعه به منظور ايجاد تغييـر نظـم اجتمـاعي دانسـت؛ اما سازمان يا مديريت مشخصي را نميتوان براي آن تصور کرد. در فرايند چهار دهه گذشته اين نوبهنوشدن کل جامعه ايران، موجب تغييروتحول در رويکردها و ارزشهاي جوانان نيز شده است. بهعلاوه مطالبات جوانان با خواستها و مطالبات اجتماعی- اقتصادي بزرگسالان همسو و همراه شده است و اعتراضات جوانان موتور محرک اعتراضات عمومي شده و نقش ويژهاي در کنشهاي جمعي ايفا ميکند. در جريان اعتراضات اخير نقش و کارکرد اين موتور محركه بهروشني قابل مشاهده است. بيکاري جوانان، بهويژه تحصيلکردهها، تغيير در سبک زندگي آنها، دسترسي آنها به وسايل ارتباط جمعي و شبکههاي اجتماعي، بهويژه آشناييشان با تکنولوژيهاي جديد آنها را به نيرويي جدي و مؤثر در تحولات جامعه ايران تبديل کرده که ميتواند در پيوند با نارضايتي عمومي حاصل از مشكلات اقتصادي، اجتماعي و... موتور اعتراضات شود. پديده بيکاري تحصيلکردهها و جوانان، سالهاست که در بازار کار ايران شکل گرفته و دامنه آن روزبهروز گسترش يافته است. بر اساس دادههاي مرکز آمار ايران، در پاييز سال 1393، نرخ بيکاري کشور ده و نیم (10.5) درصد و براي جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال معادل بیست و یک و هشت دهم (21.8) درصد بوده است. جمعيت بيکاران جوان به دليل تداوم شرايط رکود در اقتصاد امروز در مقايسه با سال 1393 بسيار بيشتر شده است.
جوانان در مواجهه با شرايط سختي که ترسيم شد، واکنشهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند. بخشي از اين واکنشها در قالب تغيير سبک زندگي و جستوجوي الگوهاي منطبق با شرايط کنوني نمودار ميشود. يکي از عوامل بسيار مؤثر در تغييرات اجتماعي و سرعت آنها ظهور تکنولوژيها و رسانههاي جديد است که موجب طولانيشدن دوره نوجواني و جواني، فرديشدن، اهميتيافتن سبک زندگي براي جوانان، ازهمپاشيدگي شبکههاي سنتي و نوسازي شده است. اينترنت در اواخر دهه 1370 در ميان جوانان ايران رواج يافت و بلافاصله محبوبيت زيادي در ميان آنان پيدا کرد.
امروزه اکثريت کاربران اينترنت در ايران، جوانان هستند و بيش از ۵۴ درصد کاربران خاورميانهاي اينترنت در ايران زندگي ميکنند. اين در حالي است که سالها پيش از اين، مطالعهاي نشان داد ايران رتبه آخر را در خاورميانه در زمينه استفاده از رسانهها دارد. علاوه بر اين، پيمايش سازمان ملي جوانان نشان داد اينترنت در ميان جواناني که از آن استفاده ميکنند، مورداعتمادترين رسانه است و در ميان دانشجويان ناراضي ابزار مقابله با نارساييهاي دولتي قلمداد ميشود. نسل جوان مرتبط و آشنا با اينترنت و فضاي مجازي از چند ويژگي برخوردار است:
ـ تغييرخواهي يعني اينکه جوانان وضعيت موجود را نميپذيرند و از تواناييهاي رسانهاي خود براي ايجاد تغيير استفاده ميکنند.
ـ مسئوليت اجتماعي يعني آنکه جوانان به مسائل اجتماعي اهميت ميدهند. در نظر اين نسل، ناهنجاريهاي اجتماعي مربوط به ديگران نيست و همه در برابر مشکلات اجتماعي مسئولاند.
به هر حال، تحت تأثير مجموعه عواملي که به آنها اشاره شد، ابعاد مختلف زندگي نسل جوان در ايران تغيير کرده و اين روند همچنان ادامه دارد. از اين رو رفتار با جمعيت سيوچندميليوني جوانان ايران آن هم در بستري از مسائل جدي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در صورتي که با درايت و عقلانيت همراه نباشد، ميتواند خطرناك باشد، زيرا چنانکه پيش از اين نيز توضيح داده شد، هرگاه مطالبات جوانان با خواستها و مطالبات اجتماعي- اقتصادي بزرگسالان همسو و همراه شود، جوانان موتور محرک اعتراضات عمومي شده و نقش ويژهاي در کنشهاي جمعي ايفا ميکنند.
اعتراضات دي ماه نشانههايي داشت؛ آيا نشانهاي مبني بر اينکه دولت از اين اعتراضات درس گرفته باشند، احساس ميکنيد؟
متأسفانه کمترين شواهدي از درک روشن و واقعي از اعتراضات در دولت ملاحظه نميشود. در واقع اگر صداي معترضان توسط مقامات مسئول شنيده ميشد، بايد شاهد تغييرات و تحولات جدي در سياستهاي کلان ميبوديم. من اثري از کمترين تغيير در سياستهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نميبينم.
از طرفي در اعتراضات دي ماه و اعتراضات اخير حضور زنان به نظر کمرنگتر است. اين را نشانه چه چيزي ميدانيد؟
نميتوانم با قاطعيت جمعبندي شما را تأييد کنم. در اغلب کنشهاي جمعي زنان حضور فعالي داشتهاند و گاه آنها خود اشکال اعتراضي نو را ابداع کردهاند. اما بايد توجه داشته باشيم که معترضان دي ماه و بعد از آن مواضع راديکالي داشتهاند و تظاهراتشان اغلب به خشونت و درگيري ختم شده و همين ميتواند تا حدودي مانع از حضور فعال زنان باشد. گرايش غالب زنان ايراني حتي وقتي نسبت به وضعيت موجود معترض بودهاند صلحآميز و مادرانه بوده است و اينکه آنان از ورود به يک منازعه خشونتآميز پرهيز کنند، دور از انتظار نيست.