به گزارش انجمن خرد آورده شده از العالم؛ در نگاه اول حضور گاه کم رنگ و گاه پر رنگ مقامات و مسئولان حکومتی در رسانه ها به مشغولیت های آنان بازگشت داده می شود اما این کم رنگی حضور در رسانه ها برای جوانی جویای نام همچون بن سلمان و پس ازحضوری کاملا هیجانی مکرر و البته عمدتا ساختارشکن و سنت گریز با سوالاتی جدی مواجه است.
آخرین حضور محمد بن سلمان بر صفحه تلوزیون به سه روز پس از ماجرای قصر خزامی و به همراه پادشاه در یک مراسم افتتاحیه بازگشت دارد و پس از آن کمتر خبری از بن سلمان گزارش شده و حتی عدم حضور او در دو جلسه هیات وزیران که اخیرا منعقدشده است با اما و اگر هایی مواجه بود اما بن سلمان این روزها به چه کاری مشغول است و چرا ازرسانه ها گریزان است؟
شاید یک یاچند گزینه زیر پاسخ سوال بالا باشد؛
1. شاید بن سلمان پس از اعلام حمایت رسمی از اسرائیل و به رسمیت شناختن مشروعیت این رژیم در سفرش به آمریکا و درشرایطی که حملاتی اساسی در واکنش به این اقدام از ناحیه مسلمانان جهان دریافت داشت ترجیح داده باشد در دو میدان اساسی انتقال سفارت امریکا از تل اویو به قدس در ۱۴ می یعنی چهار روز پیش و متعاقب آن روز نکبت، از صحنه سیاست غایب باشد. بدیهی است لازمه حضور در این دو میدان اعلام موضع علیه خشونت صهیونیست ها بود که بن سلمان به عنوان رکنی اساسی در حمایت از اسرائیل نه به آن اعتقاد دارد و نه بنا دارد آینده خود و پادشاهی اش را در سایه چنین هزینه هایی با چالش مواجه ببیند. فراموش نکردیم که یکی ازشعارهای اساسی مردم درغزه و کرانه باختری شعار علیه بن سلمان و آل سعود بود و غایب ترین رسانه ها در پوشش این ماجرا رسانه های متعلق به سعودی بودند.
2. شاید سرخوردگی بن سلمان ازشکست در انتخابات لبنان علی رغم تهدید ها، تطمیع ها و تلاش ها برای بی ثبات کردن این کشور و بی دولت کردن آن در کنار شکست در انتخابات عراق پس از تلاش جدی جهت حضور در عراق جدید و بالاخره شکست در سوریه در سایه نابودی داعش و گروه های افراطی مورد حمایت چندین ساله عربستان طی یک ماه اخیر و به ویژه در پایتخت سوریه دیگر دلیل عدم حضور بن سلمان در مقابل دوربین ها باشد. ماجرای فراخوان حریری به عربستان و تحمیل استعفا بر او، تلاش جهت تاثیرگذاری بر انتخابات عراق و بعد از برگزاری انتخابات کوشش برای مصادره نتایج به نفع عربستان و بالاخره تجهیز و تسلیح مخالفان نظام قانونی سوریه و فرافکنی بحران از عربستان به داخل مرزهای سوریه در زمانه انقلاب های موسوم به بیداری اسلامی هرکدام به تنهایی می تواند عاملی اساسی در سرخوردگی بن سلمان و گوشه نشینی او باشد.
3. دیگر احتمال عدم حضور می تواند متوجه دل مشغولی بن سلمان جهت حل مساله یمن و مهم تر از آن کنترل رقیب یعنی محمد بن زاید اماراتی باشد. کسی که حداقل در سهم خواهی در یمن و این روزها در ماجرای جزیره سقطری (جزیره ای زیبا و توریستی در یمن که در تصرف اماراتیها قرار گرفته است) گوی سبقت را از بن سلمان ربوده است.
4. درکنار احتمالات پیش گفته یک احتمال دیگر هم می تواند محل تامل باشد و آن اینکه شاید این روزها بن سلمان به توصیه غربی ها از رسانه ای شدن پرهیز کرده و مشغول تکمیل کردن پروژه های ضد سنت و مغایر با دین و تلاش برای سکولار کردن جامعه عربستان باشد. پروژه ای که با شعار مبارزه با فساد آغاز شد و در عمل رقبای احتمالی را از صحنه بیرون کرد و با نمایش های به اصطلاح مخالف با سنت و دین ادامه یافت و هدف سرگرم کردن مردم از عمق دیکتاتوری حاکم و نقض حقوق بشر در عربستان را پی جویی کرد.
به هرحال صرف نظر از اینکه کدام یک از احتمالات بالا به حقیقت نزدیک تر باشند به نظر می رسد حتی اگر ماجرای قصرخزامی، کودتا هم _چنانکه بسیاری بر آن تاکید کردند_ نباشد، حداقل می توان گفت برای بن سلمان نقش یک کودتا را بازی کرده و او را آن چنان متاثر نموده است که ترجیح دهد مدتی را دور از هیاهو و جنجال سپری کند.