زمینلرزه چهارشنبه شب غرب استان تهران به شکل «پیشلرزه بیتدبیری»، در پایتخت ظاهر شد و خطرناکترین گسل کشوری را نمایان کرد. گسل «بیتدبیری» ناشی از ضعف و ناتوانی مدیران شهری و مسوولان دولتی، در حوادث آخر هفته قابل ردیابی است. بامداد چهارشنبه، غلظت ذرات معلق در تهران، تحتتاثیر بیعملی مدیران مقابل «بحران آلودگی» و غفلت از تجربههای جهانی حل این چالش زیستمحیطی، روند صعودی به خود گرفت و شاخص کیفیت هوا در طول روز وارد «وضعیت قرمز» شد. اما در پی زلزله ساعت ۱۱ و ۲۷ دقیقه همان شب، تحتتاثیر هجوم بخشی از تهرانیها به خیابانها، کیفیت هوا با رسیدن به مرز فراقرمز، غیرقابل تنفس شد تا اینکه، «باد» غروب پنجشنبه، به نجات شهر آمد. طی دو روز گذشته، دغدغه مدیران، در جواب دادن به پرسش درباره «نوع زمینلرزه ملارد» خلاصه شد؛ در حالی که تهدید بزرگتر، «آسیبپذیری شهرها از بیتدبیری مدیران» است. زلزله ملارد مختصات نگاه به «زلزله بزرگ تهران» و میزان احتمال آن را تغییر داد. الگوهای موفق مدیریت بحران نشان میدهد در کشورهای توسعهیافته برخلاف ایران که عمده بار مالی ناشی از حوادث بر دوش دولت است، صندوقهای اضطراری، برای تامین مالی پیش از بحران و صندوقهای بیمه برای مدیریت مالی پسابحران نقش دارند.
پیشلرزه بیتدبیری
پایتختنشینها در آخر هفته، با معجونی از دو نوع بحران بزرگ شهری، چهره واقعی یک «کلانشهر کشنده» را رویت کردند و ۴۸ ساعت نفسگیر را پشتسر گذاشتند.
تهران از بامداد چهارشنبه گذشته ابتدا با افزایش آلودگی ناشی از بالارفتن غلظت ذرات معلق سمی در هوا، وارد «وضعیت اضطرار» شد، سپس در ساعات پایانی شب، وقوع زمینلرزه ۲/ ۵ ریشتری در غرب استان تهران، جنس تازهای از بحران را بر سر پایتخت مسلط کرد طوری که در نهایت، فرار از خانه و هجوم دستهجمعی تهرانیها به خیابانها آن هم با خودروی شخصی، آلودگی را تا مرز «فراقرمز» تشدید کرد و همزمان، باعث قفل شدن کوچههای فرعی و خیابانهای اصلی شهر شد. ترکیب بحران «اوج آلودگی» و «زلزله شبانه» در تهران -که وقوع هر کدام از آنها به تنهایی، برای فلج کردن یک شهر کفایت میکند- تحت تاثیر «بیتدبیری» مسوولان شهری و دولتی رقم خورد.
معجون تاریخی بحران آخر هفته گذشته تهران نشان داد: پایتخت در تله «نامدیران» قرار گرفته و عملا از هدایت برنامهریزان شهری خارج است طوری که «محرومیت» این کلانشهر و بالطبع سایر شهرهای دستکم مجموعه شهری تهران از حفاظت و پیشگیری در برابر حوادث و بحرانهای غیرمترقبه اما قابل پیشبینی و مهار، باعث شده در بزنگاههای شهری، مردم وحشتزده، تنها بمانند و چون از قبل، آموزشهای لازم برای نحوه مواجهه با حوادث را ندیدهاند، با رفتارهای ناگهانی خود، اسباب بروز بحرانهای ثانویه را فراهم بیاورند. در این میان، حرفها و اظهارنظرات برخی نامدیران، به جای آگاهیرسانی در مسیر درست، باعث انحراف ذهنی شهروندان ناشی از اعلام آدرسهای غلط درباره زلزله تهران شده است.
گزارش تحلیلی «دنیای اقتصاد» در ۴ سرفصل شامل ابعاد فنی زلزله چهارشنبه شب استان تهران، تغییر در احتمال زلزله بزرگ پایتخت، ناتوانی مدیریت بحران و همچنین پشتصحنه شایعات لرزهای حاکی است: زمینلرزهها اگر چه قابل پیشبینی نیستند اما مطابق آنچه زلزلهشناسان دارای سوابق علمی و مطالعاتی میگویند، در همین شهر تهران مشروط به تکمیل تعداد ایستگاههای شتابنگار و پایشکننده تغییر شکل و جابهجاییها در پوسته زمین، این امکان میتوانست فراهم شود تا با رصد خردلرزهها یا افزایش احتمالی تعداد زلزلهها در یک پهنه، علائم قابل اتکا از شروع فعالیت گسلهای اصلی استخراج و در صورت تایید علامتها، هشدارهای لازم در سطح محدود یا عمومی اعلام شود. اما در حال حاضر، زلزلهشناسان به دلیل عدم کفایت بودجههای تحقیقاتی و تجهیزات فنی با دادههای لرزهای موجود، از این امکان محروم هستند.
بحران آلودگی هوا در آخر هفته نیز بخش دیگری از تله «نامدیران» برای پایتخت را آشکار کرد و نشان داد: در تهران، «باد» بیش از «تدبیر»، در شهر، وزن و نیرو دارد. در اوج ناتوانی مدیران مرتبط با مسائل شهری، زیست محیطی و ترافیکی پایتخت برای اجرای الگوهای جهانی کنترل ترافیک و آلودگی، طی یک هفته گذشته، تصمیمات مقطعی و از سر اجبار مدیران در روزهای پرآلوده نتوانست غلظت آلایندههای سمی را کاهش دهد اما غروب پنجشنبه در فاصله تنها ۵ ساعت، وقوع ناپایداری جوی به شکل «وزش باد» همراه با باران، توانست ۷/ ۸ میلیون نفر پایتختنشین را از شر قاتل معلق نجات دهد و هوای شهر را در بامداد جمعه بعد از ۲۶ روز آلوده و ۴۸ ساعت بحرانی، «پاک» کند.
بامداد پنجشنبه، معجون بحران در تهران، با قفل شدن سطح کوچه و خیابانها از خودرو توسط شهروندان وحشتزده از زلزله، کامل شد. مردم تهران بدون کمترین راهنمایی از سوی مدیران شهر در لحظه پس از وقوع زلزله، سراسیمه به خیابانها ریختند و برای پناه بردن به یک فضای بیخطر یا کمخطر در برابر تکانهای بعدی، با خودروهای خود برای ساعتها (تا صبح پنجشنبه) در حاشیه بزرگراهها به شکل «روشن درجا» مستقر شدند. برآورد درست و بجا از فعالیت گسلهای اصلی، تدابیر سازنده برای کنترل آلودگی و اطلاعرسانی موثر حین زلزله، سه عنصر غایب در نظام مدیریت و برنامهریزی کلانشهر تهران محسوب میشود که تبعات نبود آنها، «معجون بحران» در روزهای پایانی پاییز ۹۶ را برای پایتخت شکل داد.
ابعاد فنی زلزله چهارشنبه شب
چهارشنبه شب گذشته در ساعت ۲۳ و ۲۷ دقیقه، زلزلهای به بزرگی ۲/ ۵ ریشتر در غرب استان تهران، پایتخت را به مدت دست کم ۵ ثانیه تکان داد. مرکز لرزهنگاری کشور (موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران) موقعیت کانونی این زمینلرزه را «شهرستان ملارد» واقع در غرب استان تهران و حدفاصل ۵۰ کیلومتری تا مرکز کلانشهر تهران معرفی کرده است. در روزهای اخیر، محل وقوع زلزله شبانه ۲/ ۵ ریشتری، به غلط، «کرج» یا «استان البرز» عنوان شد در حالی که این زمینلرزه در ۳ کیلومتری ملارد از توابع «استان تهران» به وقوع پیوسته است. این نقطه کانونی، با مشکیندشت در استان البرز، تنها ۷ کیلومتر و تا شهرستان کرج، ۲۰ کیلومتر فاصله دارد و بهخاطر همین نزدیکی، «لرزش در کرج» با شدت بیشتری احساس شد. عمق زمینلرزه در ساعات اولیه زلزله از سوی موسسه ژئوفیزیک ۷ کیلومتر اعلام شد اما عصر جمعه، با بررسیهای تکمیلی، فاصله شکستگی تا سطح زمین ۱۵ کیلومتر تشخیص داده شد. این زلزله در ۶ استان تهران، البرز، قم، قزوین، مرکزی و گیلان احساس شد. اما بیشترین تکانهای لرزهای در دو استان تهران و البرز با جمعیتی نزدیک به ۱۶ میلیون نفر اتفاق افتاد. یکچهارم جمعیت ایران تحت تاثیر این زلزله قرار گرفتند. مطابق آنچه تهرانیها و کرجیها درباره «ثانیههای لرزش» روایت میکنند، تکانهای لرزهای در این زمینلرزه، به شکل «عمودی» بوده است. غالب پایتختنشینها از غرش زمین و لرزش بهعنوان شواهد احساس زمینلرزه یاد میکنند و این موضوع نشان از تکان خوردن زمین به شکل بالا و پایین دارد. زمینلرزهها معمولا بهصورت موج افقی یا عمودی اتفاق میافتد.
ساکنان کرج اما «صدای مهیب» درون زمین در آستانه تکان خوردن را بهعنوان لحظه هولناک زلزله روایت میکنند. این صدا ناشی از شکستگی و راندگی لایههای درونی زمین در اثر حرکت (فعالیت) گسل بوده است. مهدی زارع، زلزلهشناس و استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزله، زلزله ۲/ ۵ ریشتری ملارد را «زلزله متوسط» معرفی کرده است. پهنهای که زمینلرزه چهارشنبه شب تهران در آن روی داد، پرجمعیتترین پهنهای بود که زمینلرزه در آن احساس شد. این درحالی است که در زمینلرزههای مهیبتر از نظر بزرگا مانند زلزله کرمانشاه به جهت کمتر بودن تراکم جمعیتی سطح خسارتها نیز به مراتب کمتر است. از این رو تهران و اطراف آن، مناطق بسیار حساس و خطرپذیر در صورت وقوع زمینلرزههای با بزرگای بیش از ۷ ریشتر یا حتی زمینلرزههای متوسط محسوب میشوند.
تغییر «مختصات نگاه» در زلزله بزرگ تهران
به گزارش انجمن خرد آورده شده از «دنیای اقتصاد»، یافتههای صاحبان فن در علم زلزلهشناسی از زلزله چهارشنبه شب ملارد استان تهران مشخص میکند: این زلزله، «مختصات» نگاه به زلزله بزرگ تهران را تغییر داد. بهطوری که زلزله در کوههای البرز نگرانیها درباره «وضعیت پایتخت با بروز زلزله بالای ۷ریشتر» را افزایش داده است. زلزلهشناسان ایرانی که از سالهای گذشته تاکنون همواره یک هشدار دائمی را نسبت به احتمال قریبالوقوع زلزله مهیب در شهر تهران خطاب به مردم، مسوولان و همه دستاندرکاران مدیریت بحران در پایتخت مطرح میکردند، در همان ساعات اولیه بعد از وقوع زمینلرزه ۲/ ۵ ریشتری در مرز استانهای البرز و تهران(حوالی ملارد) تحلیلهای تازهای را درباره «تغییر برخی احتمالات» و «تقویت درجه احتمال وقوع زمینلرزه بزرگ در پایتخت» و همچنین یافتههای تازهای در ارتباط با سطح خطرپذیری شهر تهران مطرح کردند.
طی همه سالهای اخیر، آمار مربوط به زمینلرزههای تاریخی ناشی از فعالیت گسلهای اصلی تهران، احتمال بروز «زلزله بزرگ» در پایتخت را مطرح کرده بود اما اکنون، زلزلهشناسان معتقدند: احتمال زلزله بالای ۷ ریشتر در گسل شمال تهران، تحت تاثیر تغییرات تنش ناشی از فعالیت گسل ماهدشت- جنوب کرج، افزایش یافته است و از این منظر، «وضعیت پایتخت» به لحاظ لزوم ایمنی و هوشیاری، در شرایط خاص قرار دارد.
یافتههای مهدی زارع در این زمینه حاکی است، گسل مسبب زلزله چهارشنبه شب، گسل «ماهدشت-جنوب کرج» بوده است. این گسل، به مراتب کمتر از ۵۰ کیلومتر طول دارد و توان لرزهزایی آن کمتر از ۶ ریشتر است ضمن آنکه این گسل در ۱۲۰۰ سال گذشته، لرزشی نداشته است اما آنچه درجه خطر را برای پایتخت علامت میدهد آن است که در دو سوی گسل ماهدشت-جنوب کرج، گسلهای «شمال تهران» و «اشتهارد» قرار گرفتهاند. گسل «شمال تهران» از مجموعه گسلهای اصلی، دارای سابقه فعالیت با توان لرزهزایی بالای ۷ تا ۵/ ۷ ریشتر محسوب میشود. گسل «شمال تهران» از مناطق ۱ و ۲ و ۵ و ۲۲ عبور میکند و میزان تلفات و خسارات ناشی از فعالیت آن تا دو برابر گسل «مشاء» برآورد شده است. زارع درباره اهمیت توجه به رخداد زلزله ملارد تاکید میکند: به رغم آنکه از زمان زلزله ۲/ ۵ ریشتری تا ظهر پنجشنبه، نزدیک به ۱۵ زلزله خفیف ۳/ ۱ تا ۱/ ۲ ریشتری در ملارد، ماهدشت و صفادشت به ثبت رسیده است اما حتی زلزلههای کوچک بعدی ما را از «عدم احتمال رخداد زلزله بزرگتر» در همین گسل ماهدشت-جنوب کرج، یا «تحریک گسیختگی» در گسلهای مجاور نمیتواند مطمئن کند. بر این اساس، ممکن است این زمینلرزه موجب تحریک گسلهای مجاور در شرق (گسل شمال تهران) یا در غرب (گسل اشتهارد) شود.
«ریسک بالای زلزله بزرگ برای تهران» از بابت پایین بودن سطح آمادگی مردم، مسوولان مدیریت بحران و ضعف در ایمنسازی زیرساختها، مورد تاکید زلزلهشناسان قرار دارد؛ هر چند طی سالهای اخیر با تکرار هشدارها درباره قریبالوقوع بودن زلزله مهیب پایتخت موضوعاتی همچون ضرورت ایمنسازی و آمادگیهای اولیه و ثانویه برای مقابله با بحران مورد توجه بوده اما زمینلرزه چهارشنبه شب نشان داد سطح آمادگی واقعی تهران در برابر زلزله از آنچه پیش از این تصور میشد هم پایینتر است. مهدی زارع، در این باره به «دنیای اقتصاد» گفت: زلزله اخیر شهر تهران نشان داد باید برنامه و نقشه آمادگی برای زلزله تغییر کند؛ خطر زلزله برای شهر تهران با وقوع این زمینلرزه نزدیکتر و بیشتر شده است. این درحالی است که هماکنون مهمترین دغدغه برای شهر تهران از بابت خطر وقوع زمینلرزه مهیب، «معرضیت بالای جمعیت در برابر خطر» و سطح نازل آمادگی است.
زارع همچنین درباره تغییر میزان احتمال زمینلرزه بزرگ در تهران در پی زلزله ملارد به «دنیای اقتصاد» گفت: زلزله چهارشنبه ملارد، میتواند باعث تغییرات افزایشی تنش در پهنه لرزهای دربرگیرنده گسلهای شمال و اشتهارد شده باشد به این معنا که تعادل تنش در منطقه به هم خورده باشد. در این وضعیت، هر کدام از دو گسل مجاور که «آماده رفتن» یا «آماده فعالیت و حرکت» باشد، شکستگی ناشی از آن میتواند زلزله بزرگ را رقم بزند. به گزارش «دنیای اقتصاد»، زلزلههای زنجیرهای بعد از زمینلرزه ۲۱ آبان ماه در سرپل ذهاب که آخر هفته گذشته با شدت کمتر به تهران سرایت کرد، سناریوهایی درباره زلزله بزرگ پایتخت بهوجود آورده است. اخیرا زلزلهشناسان با مشاهده شرایط جدید از پایان دوره آرامش زمین در پهنههای لرزهخیز ایران خبر دادند. در این میان، یک مطالعه آمریکایی نیز شروع دوره «تشدید زلزلههای بالای ۷ ریشتر از اوایل ۲۰۱۸ به مدت ۵ سال» را پیشبینی کرده است. تحقیقات زارع، زلزلهشناس ایرانی در این زمینه نشان میدهد: طی ۳۵ روز گذشته تعداد زمینلرزهها بیش از حد انتظار افزایش یافته است. در این مدت، ۱۲۰ زلزله بالای ۴ ریشتر در ایران اتفاق افتاده در حالی که با سوابق تاریخی لرزهای، انتظار وقوع ۲۰۰ تا ۲۵۰ زلزله با بزرگای بیش از ۴ ریشتر در سال وجود دارد. زارع در مواجهه با این افزایش زمینلرزهها، برای پاسخ دادن به این پرسش که «آیا احتمال رخداد زلزلههای بزرگ افزایش یافته است؟» به مدلهای جهانی مطالعه زمینلرزهها برای محاسبه احتمالات زلزلههای بعدی اشاره میکند. بعد از زلزله هفت سپتامبر ٢٠١٧ با بزرگای ۲/ ۸ ریشتر و زلزله ١٩ سپتامبر ٢٠١٧ با بزرگای ۲/ ۷ در مکزیک، دکتر «راس استین»، پژوهشگر معتبر عرصه خطر زلزله در ایالات متحده، احتمال رخداد یک زمینلرزه با بزرگای بیش از هفت ریشتر در مکزیک در ماههای سال ٢٠١٨ را دو برابر برآورد سابق محاسبه و اعلام کرد (از ٢٥ درصد به ٥٥ درصد افزایش یافته است). چنین تغییراتی بعد از هر زلزله مهمی در ژاپن نیز بررسی میشود. بنابراین براساس بررسیهای آماری میتوان نشان داد که احتمال رخداد زمینلرزه با بزرگای هفت در دهه پیشرو- از ٢٠١٧ تا ٢٠٢٧ – ۲ تا ۳ برابر سه دهه قبل از ٢٠١٧ است به نحوی که احتمال زلزله با بزرگای بیش از هفت در قطعه گسلههای فعال که در آنها «نبود لرزهای» قابل مشاهده است، از ٢٠ تا ٣٠ درصد به ٦٠ تا ٧٠درصد افزایش یافته است.
زارع در این باره تاکید میکند، چنین مطالعه آماری از سوی او برای دادههای لرزهای منطقه سرپل ذهاب تا قبل از زلزله ۲۱ آبان انجام شده بود. در همین باره، پیشتر (در سال ۹۲) یک بررسی از سوی یک زلزلهشناس –جمیله واشقانی- درباره فعالیتهای گسلهای تهران از روی دادههای لرزهای و زمینساختی سالهای ۷۵ تا ۸۹ انجام شده بود که نتایج آن مشخص میکند: گسل های ایوانکی، کهریزک، مشاء و شمال تهران، گسل هایی با پتانسیل بالای فعالیت شناخته میشوند که بر این اساس، پیش بینی احتمال رخداد زلزله ای با بزرگای ۷ تا ۵/ ۷ ریشتر در گستره تهران منطقی به نظر می رسد.
ناتوانی «نامدیران» در مدیریت بحران تهران
زلزله چهارشنبه شب نشان داد، عوامل مدیریت بحران برای «مدیریت تهران هنگام زلزله»، ناتوان هستند. ۶ مولفه (واقعیت) در حادثه زلزله چهارشنبه شب، ابعاد این ناتوانی ناشی از حضور نامدیران در شهر را به خوبی مشخص میکند. اولین و شاید مهمترین مولفه «ناتوانی» در مدیریت بحران ناشی از زلزله، به «افتتاح و راهاندازی تزئینی سیستم هشدار سریع زلزله» در پایتخت مربوط است. تیرماه امسال، «سیستم هشدار سریع زلزله» بعد از پروسه دست کم ۴ ساله طراحی، راهاندازی و نصب آن در اطراف یکی از گسلهای اصلی تهران، از سوی مسوولان مورد افتتاح و بهرهبرداری قرار گرفت. اما این سیستم فعلا فقط روی گسل مشاء در شرق استان تهران نصب شده است ضمن آنکه، حلقه چهارم تجهیزات تکمیلکننده این سیستم که «آژیر هشدار عمومی از طریق مخابره پیام زلزله در ثانیههای قبل از وقوع از طریق پیامک یا رادیو و تلویزیون» است هنوز راهاندازی نشده است. به این ترتیب، اگر چه تهران با کمکهای فنی و آموزشی جایکا (آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن) به سیستم هشدار سریع مجهز شده اما این تجهیزات، فعلا قابل استفاده نیست. مسوولان مربوطه میگویند برای آنکه زلزله تهران قبل از وقوع، از طریق این سیستم، در قالب «هشدار»، اعلام عمومی شود باید مصوبات مربوطه از طریق دستگاههای دولتی اخذ شود! در حال حاضر گسل شمال تهران که با شرایط فعلی دارای درجه خطر بیشتری نسبت به گسل مشاء است، به سیستم هشدار سریع مجهز نیست. در ژاپن، سالهاست سیستم هشدار سریع حوادث غیرمترقبه، عمل میکند و در برخی زلزلههای بزرگ توانسته مانع تلفات گسترده انسانی شود. در تهران، نه تنها این سیستم فعال نیست که تعداد ایستگاههای شتابنگار نیز باید دست کم ۵۰ ایستگاه باشد که تعداد آنها فعلا کمتر از نصف است.
عوامل مدیریت بحران شهر تهران در لحظههای اولیه بروز زلزله ملارد، نتوانستند نبض اوضاع و هدایت جو روانی و واکنشهای ناگهانی مردم را به دست بگیرند. علاوه بر این، تا کنون گزارش فنی و دقیق از طرف عوامل مدیریت بحران درباره ابعاد زلزله و جزئیات آنکه بتواند به ابهامات عمومی پاسخ قانعکننده بدهد، منتشر یا اعلام نشده است.
در ساعات اولیه پس از زلزله، برخی مسوولان و مدیران مرتبط با بحران و زلزله در پایتخت، نظرات ضد و نقیضی درباره جنس زلزله ۲/ ۵ریشتری اعلام کردند که این موضوع بر ابهامات عمومی و بحران ثانویه افزود. هنوز بهصورت دقیق مشخص نیست که زلزله چهارشنبه، زلزله اصلی بوده یا یک پیشلرزه به حساب میآید. در زلزله سرپل ذهاب، حدود نیمساعت قبل از زلزله اصلی ۳/ ۷ ریشتری، دو پیشلرزه حدود ۴ ریشتری به وقوع پیوست. پایتختنشینها چهارشنبه شب بهعنوان یک خواسته طبیعی از مدیران شهر انتظار داشتند دستکم، جنس زلزله شبانه را مشخص کنند.
مولفه دیگر ناتوانی «نامدیران» در کنترل بحران پس از زلزله، «تاخیر در تصمیمگیری» بود. مردم تهران در دقایق اولیه پس از زلزله، از بابت خلأ راهنما برای چگونگی مواجهه با این رخداد، تنها بودند و به دنبال آن، شایعات بر جو روانی مسلط شد. در این میان، مردم تهران بهخاطر ضعف فاکتورهای ایمنی و امنیت روانی ناشی از عدم مدیریت صحیح در شهر، مجبور شدند تا صبح در خیابانها اقامت کنند. برخی مسوولان شهر، این «ناتوانی» را به صراحت تایید کردند. احمد مسجدجامعی قدیمیترین (باسابقهترین) عضو شورای شهر پنجم اعلام کرد: «تهران آماده زلزله نبود و مشخص شد مردم و مسوولان مهارت مواجهه با زلزله را ندارند. نابسامانی و آشفتگی بعد از زلزلهای که کانون آن ۵۰ کیلومتر دورتر از تهران بود و هیچ خسارتی هم به بار نداشت، توانست سیستمهای ارتباطی تهران را مختل کند. در این زلزله ۹۷ نفر مصدوم شدند که اکثرا هنگام فرار دچار شکستگی دست و پا شدند. از طرفی، دهها هزار خودرو تا صبح روشن بودند و طی ۱۲ ساعت منتهی به ظهر پنجشنبه، معادل ۲۴ ساعت، در تهران بنزین سوخته شد». شهردار تهران نیز یک روز بعد از زلزله ملارد اعلام کرد: آمادگی تهران بیش از آن چیزی که هست باید افزایش یابد.
عوامل مدیریت بحران در ساعات پس از زلزله حتی در اعلام نشانی سولههای اسکانموقت، موفق عمل نکردند. در فضای مجازی، آدرس کمتر از ۶۰ سوله بحران شهر تهران اعلام شد در حالیکه گفته میشود ۱۱۰ سوله اسکان عمومی مختص حوادث غیرمترقبه در تهران وجود دارد. بر اساس آدرسهای اعلام شده، سه منطقه ۳، ۷ و ۱۲ فاقد سوله هستند. در تهران، طبق گفته مسوولان مدیریت بحران، ۸۶ دستگاه یا سازمان یا نهاد، در ستاد مدیریت بحران شهر عضو هستند و نقش دارند اما برای هدایت و یکپارچهسازی چند صد بازیگر و نقشهای پراکنده در این حوزه، نیروی واحدی وجود ندارد. این در حالی است که در دنیا، این چالش برای کلانشهرها، سالهاست با مدیریت یکپارچه، حل شده است.
سناریوهای زلزله تهران
به گزارش انجمن خرد آورده شده از «دنیای اقتصاد» از شایعات و پرسشهایی که طی دو روز گذشته از زلزله غرب استان تهران درباره «زلزله بزرگ پایتخت» شکل گرفت، حاکی است: دو فرضیه درباره رابطه زلزله ملارد با زلزله بزرگ تهران در فضای مجازی توسط برخی افراد مطرح شده است. یک فرضیه که با واکنش زلزلهشناسان مطرح، روبهرو شده است بر «تخلیه انرژی زمین در اثر زلزلههای بعد از زمینلرزه ۲/ ۵ ریشتری» تاکید دارد که بر اساس آن، برخی افراد مدعی شدهاند اولا زلزله ملارد قابل پیشبینی بود و ثانیا خطر زلزله بزرگ کاهش پیدا کرده است. تا ظهر پنجشنبه، نزدیک به ۱۵ زلزله خفیف ۳/ ۱ تا ۱/ ۲ ریشتری در ملارد، ماهدشت و صفادشت به ثبت رسید. فرضیه دوم، «زلزله ۲/ ۵ ریشتری ملارد را پیشلرزه» معرفی میکند که بر اساس آن، این ادعا وجود دارد که زلزله اصلی برای ساعات آینده، در راه است. اما بررسیهای اولیه زلزلهشناسان در اینباره، یک سناریوی سوم که به مراتب، قابل استنادتر از دو سناریوی ضعیف مطرح شده است را تشریح میکند.
این سناریو که با استناد به مطالعات علمی مطرح است، میگوید: گسل ماهدشت- جنوب کرج، تاکنون زلزله شناختهشده قبلی نداشته است و هر ادعایی مبنی بر اطلاع از زلزله قبلی آن نشان از عدم اطلاع از گسل مسبب دارد، بر این اساس پیشبینی و اعلام اطلاع از «عدم رخداد بعدی» هر دو بیمعنی و غیرعلمی است.
زارع درباره سناریوی سوم تصریح میکند: «تنها برآوردی که در این ارتباط میتوان ارائه کرد، افزایش احتمال بروز زلزله بالای ۷ ریشتر در تهران است. این بررسیها البته برآورد دستاول است و بدیهی است که با پایشهای دقیق تغییرشکل بر پایه لغزش و جابهجایی در پوسته با میکروژئودزی، ارزیابی تغییرات تنش در لایههای سطحی و همچنین واردکردن دادههای دقیق دیرینه لرزهشناسی و تحلیل چنین دادههای علمیای در کنار مطالعه احتمالی آمار لرزهخیزی و ارزیابی احتمالی خطر زلزله، میتوان دریافت که اولا در کدام محلها، باید کاندیداهای اصلی برای رخداد زمینلرزههای با بزرگای هفت ریشتری را جستوجو کنیم و در ثانی در هر محل میزان احتمال رخداد لرزهای یا آزادشدن تنش بهصورت خزش و خمش (بیلرزه) چقدر است. دست آخر باید تاکید کنم که باید خود را برای رویدادهای زمینلرزههای با بزرگای هفت که نوبتهای بعدی در نزدیکی شهرهای پرجمعیت ما میتوانند رخ دهند، آماده کنیم.»
ردیابی تشدید آلودگی با ضعف مدیریتی
پایتختنشینان با پشت سر گذاشتن آلودهترین 48 ساعت پیاپی در سال جاری، از بامداد چهارشنبه تا بامداد جمعه در وضعیت «ناسالم» به سر بردند و همزمانی افزایش سفرهای درونشهری ناشی از وقوع زلزله سبب شد شاخص کیفیت هوا نتواند دو شبانهروز ایستگاههای قرمز را ترک کند. به گزارش «دنیای اقتصاد»، ارزیابی شاخص کیفیت هوای شهر تهران حاکی از این است که میانگین شاخص ایستگاههای سنجش آلودگی از بامداد و اولین دقایق روز چهارشنبه تا حدود ساعت ۱۹ روز جمعه در شرایط ناسالم برای عموم جامعه قرار داشت و پس از آن روند کاهشی این شاخص آغاز شد. در این بین نگاهی به نمودارهای شاخص کیفیت هوا در هر ساعت از شبانهروز حاکی از ارتباط معنادار وقوع زلزله با تشدید آلودگی هوا در بامداد پنجشنبه است. شاخص کیفیت هوای تهران که در تمام روز چهارشنبه با مقدار بیش از ۱۵۰ واحد در وضعیت «اضطرار» قرار داشت، بلافاصله پس از زلزله تحت تاثیر ترافیک ناشی از خروج شهروندان خودروسوار از خانهها به مقصد مکانی امن به دور از ساختمانهای شهر رو به افزایش گذاشت. هجوم خودروها به معابر شاخص کیفیت هوا را از ساعت ۲ بامداد پنج شنبه یعنی حدود دو ساعت پس از زلزله صعودی کرد. این شاخص همچنین در مرحله دوم از ساعت ۴ بامداد با تشدید خارج از انتظار روبهرو شد و کیفیت هوا به بدترین وضعیت خود در آخرین روز پاییز رسید، به نحوی که شاخص میانگین در ساعت هفت صبح به ۱۸۷ واحد نیز رسید و شرایط برای تنفس پایتختنشینان بحرانی شد.
صعود غلظت آلایندهها همزمان با هجوم خودروها به معابر از ترس لرزههای احتمالی زمین پس از زلزله ۲/ ۵ ریشتری را میتوان بیش از هر چیز به ضعف مدیریتی بحران نسبت داد. در وهله اول عدم ارائه آموزش کافی به شهروندان بابت رفتار صحیح در هنگام وقوع زلزله موجب شد عده زیادی از شهروندان با خودروها به بزرگراهها هجوم بیاورند و بخش وسیعی از خودروهایی که هر شب در حال توقف بودند، تا بامداد روشن بمانند. در صورتی که مدیران بحران با ارائه اطلاعات صحیح و بهنگام به شهروندان، مانع خیابانگردی غیرضروری شهروندان شده بودند، کیفیت هوای تهران میتوانست به شکل دیگری رقم بخورد و شاخص زودتر از وضعیت قرمز خارج شود. بررسی نقشههای ترافیکی نیز تایید میکند در بامداد پنجشنبه همانگونه که انتظار میرفت معابر پایتخت کاملا خلوت بوده است اما از یک ساعت پس از زلزله حجم ترافیک به شکل ناگهانی افزایش یافته و اغلب بزرگراهها با حجم بالای خودروهای عبوری روبهرو شدند.
سوء مدیریت دیگر مدیران شهری که موجب شد آخرین تعطیلات پاییزی تهران به آلودهترین ایام سال تبدیل شود، عدم تدبیر برای کاهش آلودگی هوا پیش از ماجرای وقوع زلزله است. تدابیر کمیته اضطرار آلودگی هوا برای مهار آلودگی به تصمیماتی از قبیل اجرای سراسری طرح زوج و فرد و تعطیلی مدارس منحصر شد، در حالی که این امکان وجود داشت که پایتختنشینان پس از اجبار به تنفس هوای آلوده به مدت یک هفته پیاپی، با تدابیر موثرتر و البته به موقع از سوی مدیران تصمیمگیر، ناگزیر به تحمل آلودهترین روز سال نباشند. تدابیری همچون تعطیلی به موقع کارمندان و مدارس بهصورت همزمان به منظور ایجاد فرصت خروج از شهر در پایان هفته میتوانست به مراتب موثرتر از ایدههای کماثر و موقتی همچون اجرای سراسری طرح زوج و فرد باشد.
شاخص کیفیت هوای شهر تهران سرانجام در بامداد روز جمعه به برکت وزش باد موثر با سرعت ۹ متر بر ثانیه و بارش چند ساعته آسمان در یلدا، با کاهش چشمگیر روبهرو شد و برای مدت دو ساعت هوای پاک به تهرانیها هدیه کرد. هر چند این وضعیت نیز پایدار نبود و عصر دیروز هوا برای گروههای حساس دوباره ناسالم شد.