مقدمه:
در روزگاری که دشت آسیای مرکزی شکارگاه بدویان بود، اقوامی که روش آبیاری پیشرفتهای داشتند، شهرکهای آبادی در حاشیه شرقی و جنوبی این دشت بنیان نهادند. از لحاظ اقتصادی و جغرافیایی، اوضاع برای یک زندگی شهری و متکی بر بازرگانی، مساعد بود. از نظر اجتماعی و اقتصادی، ناحیهای که امروزه ترکستان شرقی و غربی را تشکیل می دهند، یک واحد را به وجود میآورد. با وجود این، موقعیت جغرافیایی سرزمینهای مختلف این منطقه، منجر به ایجاد فرهنگهای مشابهی شد که در مرزهای مختلف، در نتیجه تأثیر همسایگان گوناگون بر آنها به وجود آمد، بدین ترتیب، در نواحی غربی، سبکهای محلی تحت تأثیر عوامل یونانی و رومی و ایرانی قرار گرفت، در صورتی که در شرق، جایی که نفوذ هلنیستی رسوخ کرده بود، هندوستان بود که عناصر اصلی را در ایجاد سبکی فراهم آورد که با گذشت روزگار جنبه چینی به خود گرفت.
در روزگار باستان، ترکستان غربی به سه بخش کوچک ولی مهم یعنی سغد، فرغانه و خوارزم تقسیم میشد، که اغلب از استقلال سیاسی کاملی برخوردار بودند و گاه نیز به صورت دولتهای تابع در میآمدند، این هر سه بخش، در سراسر تاریخ خود، به باکتریا (بلخ) کامل پیوستگی داشتند، کشوری که شامل بخش اعظم افغانستان کنونی و بخش جنوبی تاجیکستان بود و سغد در غرب، باکتریا در جنوب شرقی، هر دو مراکز فرهنگی پر رونقی بودند. در سراسر دوره هخامنشی، از حدود سده ششم تا سده چهارم پیش از میلاد، هر دو مسیرهای موازی را طی میکردند و نقشمایهها و موضوعات بیشماری را از همسایگان ایرانی خود فرا میگرفتند و آنها را با سبک جانوری خویش، که در اصل بدوی و بیشتر سکایی بود، در هم میآمیختند.
هخامنشیان پس از غلبه بر سغد و باکتریا، دریافتند که تصرف این سرزمینها، وظایف دشواری را به آنها محول ساخته است. مادها مهمترین این وظایف را که عبارت از حفظ اهالی در برابر بیابانگردان مهاجم بود، به خوبی انجام داده بودند، در واقع کوروش، در حدود ۵۳۰ میلادی، ضمن مبارزه با ماساژتها در شرق دریای خزر کشته شد. بنابراین، هخامنشیان برای ایجاد سپر بلا، در مرزهای شمالی خود و همچنین برای تصرف اراضی، شروع به آباد ساختن و توسعه سرزمینهای مرزی خود کردند، که اعراب آنها را بعدها، «ماورای جهان» نامیدند.