جنگهای شاپور مایه گرفتارآمدن اسیران بسیاری شد که آنان را درخوزستان و فارس اسکان دادند که هنوز هم آثاری از آنان برجاست، مانند بند قیصر بر رود کارون در شوشتر که به گفته طبری (ج 1،ص 827) کار اسیران رومی است و نیز موزاییکی در کاخی در بیشاپور هست که آن را هم از اسیران رومی دانستهاند. سر آغاز مسیحیت در پاره جنوبی ایران را هم از این اسیران دانستهاند که درشهر وه انطیوک شاپور یا بهتر از انطاکیه شاپور جای داده شدند و این شهر را بعدها گوندیشاپور (جندی شاپور) خواندندکه همه مردم آن از اسیران بودند (فرای، 1388:477).
وسعت امپراتوری شاپور بویژه در مرزهای شرقی آنچنان که درکتیبه اش آمده است موضوع بحثهای فراوان شده است. مرو را از شهرهای زمان اردشیر یاد شده، اما از خوارزم یا سرزمینهای شمال آمودریا که در دست او باشد مطلبی نیامده است. هرات و همه سرزمینهای شمالیتر (ظاهراً درکوههای شرقی آنجا) افزون بر توران و مکران و پارادنه و سند در امپراتوری یاد شده ولی حدود آنها تعیین نشده است. توران شاید همان طوران قرون وسطایی باشد با مرکزش درکلات بلوچستان. مکران (با تلفظهای گوناگون) همان سرزمین جنوبی درکرانه دریاست. پارادنه گویا سرزمین پیرامون کویته مشتمل بر قندهار باشد، ولی این امر کاملاً مایه تردید است. از آن رو که تنها نامی از آن توسط بطلمیوس (کتاب 6،بند 21) و جغرافیایی راونا(کتاب 2،بند1) و نیز بعضی اشارات نامحقق به پاراداس درمنبع هندی شده است. تعیین اینکه از دشتهای حوضه سند تا چه مقدار درفرمان شاپور بود ناممکن مینماید. شاپور میخواست خوانندگان کتیبهاش بدانندکه از کوشا نشهر چه مقدار را تصرف کرده است، زیرا نوشته است که متصرفات او مشتمل بود بر پیشاور تا کاشغر و سغد. این شاید بدان معنی است که فرمانروای کوشان غربی متضمن افغانستان و باختر (درشمال وجنوب) بود. اینکه شاپور خود در این سرزمینها پیکار کرده باشد ناممکن مینماید. زیرا فرمانروای کوشان اگر شکست مییافت سراسر قلمرو خود را در فرمان پادشاه ساسانی میگذاشت یا پرداخت خراج هنگفتی را میپذیرفت تا اقدام به جنگهای متعددی در قلبگاه سرزمین خویش (فرای، 1388:478).
در سرزمین قفقاز گذشته از سه امیر نشین ارمنستان وگرجستان و آلبانیا (که بعدها اران نامیده شد) در کتیبه شاپور با نام ماخلونیا آمده است که مشتمل بود برسرزمینهای شرق دریای سیاه تا کرانههای دریای خزر که بالاساگان خوانده میشد گسترده به سوی شمال تا گردنه دربند. درجنوب درکران خلیج فارس عمان فرمانبردار شاپور گشته بود. درحالی که نمیتوان با اطمینان دریافت که چه سرزمینهای فرمانبردار یا خراجگزار اردشیر شدند. این عبارات که شاه پیشین را شاهنشاه ایران خوانده است و پسرش را با عنوان شاهنشاه ایران و انیران یاد کرده است میرساند که سرزمینهای بیرون از ایران که از آنها نامبرده شد، نیز سرسپرده یا خراجگذار شاپور شده بودند. اینکه سرزمین ایران از دیدگاه ساسانیان شامل کجاها بود و از آن انیران تا کجا کار آسانی نیست، زیرا هیچ اصل زبانی یا قومی برای این امر دردست نیست. گو اینکه میتوان از کتیبههای کردیر، یا دست کم از دیدگاه او، گفت که ایران تا آنجا بود که آیین زرتشتی رواج داشت. با آنکه مرزها هم درغرب و هم در شرق دگرگون میشدند، مرزهای امپراتوری ساسانی در زمان شاپور به حداکثر گسترش رسید، ولی بعدها از دست رفت (فرای، 1388:478).
دربار شاپور بسیار بزرگتر از پدرش بود با دستگاه دیوانی گسترده. شاپور پسران خود را بربخشهای گوناگون گمارد. مهتر آنان هرمز اردشیر بود که پادشاه ارمنستان شد و پسر دیگرش را که شاپور میخواندند فرمانروای میشن شد و نرسی شاه سند، سیستان، توران تا کران دریا شد که به مفهوم آن است که بخش پهناور جنوب شرقی امپراتوری در دست او بود که در آن واحههای از هم دور افتاده واقع بود با بیابانها و ساکنان اندک که نظارت بر آنها از مرکز میسر نبود. پسر دیگرش بهرام (فارسی میانه :7/17وهرهران) پادشاه گیلان شد. گذشته از آنان اردشیر شاه کرمان که از زمان پادشاهی پدرش برآنجا گمارده شده بود همچنان درآنجا ماند و اردشیر دیگری که شاید برادرشاپور باشد پادشاه آدیابن شد. فرمانروایان یک سرزمین برون مرزی که روشی جدید مینماید هامازاسپ شاه گرجستان بود. یک اردشیر دیگر ساتراپ بخش و شهر قم (گودمان) بود و ورزین ساتراپ اصفهان (جی) و تیانیک ساتراپ همدان و اردشیر ساتراپ نیریز و نرسی ساتراپ رین که جایگاه آن درفلات روشن نیست. دردشتهای پست بین النهرین بر میخوریم به نامهای فریک ساتراپ گندیشاپور و راستاک ساتراپ وه اردشیر. این ساتراپها ظاهراً شامل همه ساتراپهای امپراتوری نبودند بلکه شاید مشتمل برآنهایی بود که با شاپور پیوندی داشتند یا بستگی خویشی یا سببی، یا از لحاظ خانوادگی دارای پایگاه برجسته بودند. پایگاه ساتراپ از زمان هخامنشیان تنزل کرده بود. ولی هنوز هم به کسی اطلاق میشد که سرزمینی را زیر فرمان داشت (فرای، 1388:479).